bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۲۵۱
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۲۰ - ۲۹ بهمن ۱۳۹۸
تبیین جایگاه دختران در جامعه امروز ایران؛
داود علیزاده: دختران یکی از قشرهای حساس و بسیار آسیب‎پذیر جامعه هستند که در شرایط فعلی نیاز به توجه ویژه‌‎تری دارند. هرچند در جامعه امروز آنها توانسته‎اند که از نظر تحصیلی و اجتماعی جایگاه خوبی را به‎دست بیاورند ولی عموم آنها در زندگی فردی خود با بحران‎هایی رو‌به‎‌رو هستند که اگر درمان نشود، عواقب سنگینی برای آنها پیش‎بینی می‌‎شود.

داود علیزاده

دختران یکی از قشرهای حساس و بسیار آسیب‎پذیر جامعه هستند که در شرایط فعلی نیاز به توجه ویژه‎تری دارند. هرچند در جامعه امروز آنها توانسته‎اند که از نظر تحصیلی و اجتماعی جایگاه خوبی را به‎دست بیاورند ولی عموم آنها در زندگی فردی خود با بحران‎هایی روبه‎رو هستند که اگر درمان نشود، عواقب سنگینی برای آنها پیش‎بینی می‌‎شود.

تجربه نشان داده است که در جامعه فعلی دختران بیش از پسران تحت فشار هستند؛ چراکه با توجه به دیدگاه سنتی و غالب جامعه، فرصت برای ساختن زندگی و آینده برای پسران همیشه وجود دارد اما برای دختران خیلی زود دیر می‎شود! البته این دیدگاه تنها در جوامع سنتی مانند ایران وجود دارد ولی همین موجب شده که بیشتر دختران در عذاب باشند و چه بسا در بیشتر اوقات برای رهایی از حرف و حدیث دیگران ناخواسته خود را در شرایطی قرار می‎‌دهند که خواست قلبی‌‎شان نیست.

برای مثال، دخترانی که سن ازدواج آنها از سن نرمال عبور می‎کند، دائم در حال شنیدن و دیدن ترحم دیگران هستند که این نگاه آنها را از نظر روحی روانی تحت فشار قرار می‎دهد تا بدانجا که احساس می‏‎کنند، لابد ایراد و نقصی داشته‎اند که تاکنون نتوانسته‎اند انتخاب کنند یا انتخاب شوند! این در حالی است که دختران در هر سن و شرایطی که هستند باید از نظر روحی روانی چه از جانب خانواده و چه از جانب دوستان و نزدیکانش مورد حمایت قرار بگیرند تا شادی درونی‎ آنها زایل نشود و آنها احساس خودکم‎بینی نکنند. متاسفانه امروز بسیاری از دختران ایرانی با وجود اینکه از بعد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در سطح خوبی قرار دارند اما به‎دلیل یک‎‌سری رفتارها و گفتارهای پیرامونی خود عزت نفس و خودباوری در آنها تقلیل یافته است، مساله‎ای که نادیده انگاشتن آن امروز منجر به افسردگی، سرخوردگی و بروز بیماری‎های روحی روانی در آنها شده است.

این در حالی است که دختران سهم بسزایی را در شادی‎افزایی جامعه ایفا می‎کنند و دوست داشتن از وجود آنها به محیط ساطع می‎شود. بنابراین تا جای ممکن باید تلاش شود که شادی در وجود آنها نمیرد. بدیهی است امروز به دلیل حرکت جامعه به سمت توسعه بسیاری از ارزش‎ها و دیدگاه‌ها دچار تحول و بازنگری شده است و دیگر مانند دهه چهل، پنجاه یا شصت دختران از حضور در جامعه منع نمی‌شوند و آنها امروز در مقایسه با پسران سهم بیشتری از قبولی را در دانشگاه‎ها را از آن خود کرده‎اند.

به‌طور مسلم اگر بگذارند دختران زندگی را از دریچه بهتری می‎توانند ببینند و برای زندگی خود بهتر تصمیم بگیرند، آنها ملزم نیستند به هر قیمتی ازدواج کنند یا از خواسته‎های بحقشان بگذرند اما متاسفانه هنوز این فرهنگ‎سازی در جامعه صورت نگرفته که دختران حق دارند مانند پسران مستقل زندگی کنند و به خاطر این خواسته قضاوت نشوند. در حالی که آنها حق دارند دوست بدارند، زندگی کنند و در خصوص دوست داشتن خود صحبت کنند و متهم به بی‎حیایی نشوند!

اما متاسفانه جامعه پیرامونی آنها هنوز به آن درجه از آگاهی و شعور نرسیده که دغدغه‎ها، نیازها، خواسته‎ها، نگرانی‎ها، احساسات و... آنها را درک و لمس کنند. طبیعی است دختران لطیف هستند و در همه عرصه‎های زندگی خود به همدلی نزدیکانش برای رسیدن به تصمیم‎های خوب نیاز دارند اما آنها معمولا همیشه برای رسیدن به خواسته‎های خود با یک «نه» بزرگ روبه‎رو هستند که این نه‎ها عموما پیامدهای بسیار منفی برای آنها به دنبال داشته و دارد و شرایط بدی را بر روحیه و وجود آنها حاکم می‏‎کند.

متاسفانه آمارهای خودسوزی، خودکشی و قتل‎ها نشان می‎دهد که هنوز بیشتر دختران در جامعه شرایط مساعدی ندارند؛ آنها عموما خیانت می‎بینند، تنها گذاشته می‎شوند، کتک می‎خورند، اذیت و آزار می‎شوند اما سکوت می‎کنند چون قانون‎ چندان حمایتی از آنها ندارد. به‎نظر زمان آن رسیده است که دختران را بیش از هر زمانی بفهمیم و برای شاد بودن و داشتن یک زندگی سالم به آنها خودباوری بدهیم.

در این باره یک فعال اجتماعی در یادداشتی که برای انتشار به ایرنا داده، نوشته است که زنان و به‌ویژه دختران جوان، در شرایط خاص و دشواری که ممکن است در زندگی آنان رخ دهد، نیازمند حمایت‌های جدی مشاوره‌ای، روانی، مالی و اجتماعی هستند و بایستی از آنان در برابر آسیب‌های ناشی از برخی تحولات اجتماعی، حمایت کرد. در چند سال گذشته، وقایعی رخ داد که نشان از روزهایی سخت برای دختران نوجوان و جوان ایرانی داشت. وقوع برخی موارد خودکشی، خودسوزی، خودزنی و انتشار اخباری از مشکلات و مسائل مربوط به دختران نوجوان، نشان از آن دارد که این بخش از جامعه ایرانی، شرایط مساعدی ندارند. هرچند آمار دقیقی از میزان خودکشی‌ها، قتل‌ها، آزارها و فشارها بر دختران نوجوان در کشور منتشر نشده است و نمی‌توان با صراحت از افزایش آمار در این ارتباط سخن گفت، اما مشکلاتی همچون افزایش میانگین سن ازدواج، افزایش تجرد قطعی دختران، افزایش آمار طلاق در میان دختران ایرانی و مانند آن، قابل کتمان نیستند.»

سمیرا فعلی در ادامه این نوشتار اشاره می‎کند: این آمارها در پس‌زمینه بزرگ‌تر برخی تحولات اجتماعی قابل فهم خواهند بود. جامعه ایرانی در دو دهه‌ی گذشته تحولاتی عمیق و جدی را تجربه کرده است: از یکسو سطح سواد دختران جوان نه تنها نسبت به دختران جوان نسل‌های قبل بسیار افزایش یافته است که حتی میزان قبولی دختران در کنکور سراسری از میزان قبولی پسران نیز پیشی گرفته است. به‌طور حتم در سال‌های آینده، دختران خواهند توانست گوی سبقت در درصد جمعیت تحصیل‌کردگان را از پسران بربایند؛ اما این تغییر با تغییر محسوس در میزان اشتغال یا نرخ تصدی پست‌های مدیریتی از سوی زنان همراه نبوده است. در واقع زنان با وجود افزایش سطح تحصیلات، نتوانسته‌اند از این تحصیلات برای یافتن شغل مناسب یا تصدی مسوولیت‌های قابل توجه، استفاده کنند.

از سوی دیگر این نکته غیرقابل انکار است که افزایش آمار طلاق در جامعه و یا افزایش سن ازدواج یا درصد افراد دارای تجرد قطعی، بیش از هر گروه دیگری بر دختران جامعه فشار وارد می‌کند. دختران مطلقه به مراتب آسیب‌ها و پیامدهای بیشتری را نسبت به همسران پیشین خود تحمل خواهند کرد و تجرد قطعی برای دختران مسائل و مشکلات بسیار بیشتری را نسبت به پسران به همراه خواهد آورد. تحقیقات نشان می‌دهند در اینگونه موارد میزان حمایت اجتماعی از دختران به مراتب کمتر از میزان حمایت اجتماعی از پسران است.

وی می‎افزاید: از همین رو است که می‌توان دریافت افزایش جمعیت دختران مطلقه یا مجرد قطعی، به‌طور حتم با میزان آسیب‌های اجتماعی بیشتری برای آنان همراه است و به همین دلیل است که متاسفانه روز به روز شاهد بروز مسائل و مشکلات بسیاری برای دختران جوانی هستیم که با وجود بالاتر رفتن انتظارات اجتماعی از آنان، فرصت برآورده ساختن این انتظار از این گروه فراهم نشده و آنها فشار روانی و اجتماعی بیشتری را نسبت به پسران تجربه خواهند کرد.

فعلی در این یادداشت تاکید می‎‏کند که اما چه باید کرد و چگونه می‌توان از میزان این پیامدها کاست؟ واقعیت آن است که تصویب قوانین حمایتی بیشتر برای افزایش هرچه بیشتر مشارکت زنان در امور اقتصادی، مدیریتی و اجتماعی، یک امر ضروری به نظر می‌رسد. زنان طبق قوانین اسلامی از حقوق برابر نسبت با مردان برخوردارند و اسلام برای زنان (حتی با اعطای برخی امتیازات خاص) فرصت‌هایی را فراهم کرده است تا آنان بتوانند در زندگی خود به موفقیت و شادکامی دست یابند. اما به نظر می‌رسد هم اکنون پیامدهای برخی مشکلات موجود باعث شده است تا زنان نتوانند آنطور که شایسته ایشان است، از فرصت‌ها برخوردار شوند.

از سوی دیگر بایستی پذیرفت زنان و به ویژه دختران جوان، در شرایط خاص و دشواری که ممکن است در زندگی آنان رخ دهد، نیازمند حمایت‌های جدی مشاوره‌ای، روانی، مالی و اجتماعی هستند و بایستی از آنان در برابر آسیب‌های ناشی از برخی تحولات اجتماعی، حمایت کرد.

این فعال مدنی همچنین نوشته است: اگر هدف در جامعه اسلامی- ایرانی آن است که زنان تبدیل به بانوان فرهیخته‌ای شوند که ضمن رعایت شعائر و احکام اسلامی، مشارکتی فعال در جامعه داشته باشند و در عین حال بتوانند فرزندانی صالح و شایسته را تربیت نمایند و نمونه کامل یک بانوی مسلمان باشند، بایستی امکانات و بسترهای لازم برای این امر را مهیا کرد. ایجاد برخی حمایت‌های قانونی و اعطای برخی تبعیض‌های مثبت براساس مصالح جامعه، در عین پشتیبانی روانی و اجتماعی همه جانبه، خواهد توانست این آرزوی دیرینه در جامعه ایرانی را فراهم کند. اما نکته بساری مهمی که نباید مغفول بماند، آن است که این حمایت نباید تنها از دختران تحصیل‌کرده و مرکزنشین به عمل آید. هم اکنون دختران جوان و نوجوان بخش‌های حاشیه‌ای جامعه و شهرها و روستاهای دور از مرکز، دچار مشکلاتی هستند که باعث می‌شود تا آنان شرایط سخت و دشواری را از سر بگذرانند. این بخش از جامعه با خطراتی همچون تعصبات غیردینی، ازدواج بسیار زودهنگام، خشونت خانگی، برخی کمبودهای خاص بهداشتی و مانند آن مواجه هستند و بایستی برنامه‌هایی ویژه برای این قشر از جامعه ایرانی تدارک دید. برنامه‌هایی که تنها با انجام تحقیقات ملی و گردآوری منظم آمار و تحلیل آن توسط متخصصان قابل طراحی است. ضرورت و فوریت انجام این امر امروز بیش از هر زمان دیگری در جامعه احساس می‌شود. اهمیت تسریع در این خصوص تا حدی است که باید گفت، گاه آن آمد و از آن نیز گذشت.


نام:
ایمیل:
* نظر: