|
الهام بهروزی:
اینجا گوشهایشان را کر کردهاند و چشمهایشان را کور تا نشوند فریاد مردمی را که مسوولان نامسوول خود را به عدالتخواهی دعوت میکنند... این مردم نمیخواهند شاهد مرگ تدریجی حراهای نجیب و صبور دیارشان باشند؛ آنها عاجز از رانتها و لابیهای کثیف فقط از زیباییهای طبیعی و ریههای تنفسی شهرشان دارند دفاع میکنند.
اینجا تالاب دیر- بردستان است؛ همان تالابی که امروز از سمت و سوی افرادی خاص در حال تکه تکه شدن است! تالابی که پناهگاه و مامن جانوران و گیاهان و پرندگان بیشماری است و در پهنه خود زیباییهای خیرهکنندهای از حیات را جای داده است؛ تالابی که یکی از زیستگاههای منحصربهفرد حراهای استوار و صبور است و منبعی برای تولید اکسیژن در دل آلودگیهای صنعتی! حراهای این جنگل زیبا را اهالی دیر با دستان پر مهر خود کشت کردهاند و آنها را چون فرزندانشان دوست میدارند اما اینک مردان سیاست آستین بالازدهاند تا دودمان این درختان را بر باد خودخواهی و بیخردی بدهند! و بهجای کاشت نهال و زندگی در این تالاب کمنظیر، بذر مرگ و آلودگی و نیستی را بپاشند و چقدر هم در این راه مصرانه گام برمیدارند!
اینجاست که به مردان سیاست باید گفت: «خدا را به یاد آرید!» و تا کی به بهانه توسعه میخواهید به پیکره محیط زیست اینگونه زخمهای دهشتناک وارد کنید! یک روز به بهانه جاده گردشگری، روز دیگر دهکده گردشگری و روز سوم هم با عنوان توسعه قرار از تالاب و زیستبومش میگیرید و رد زمخت چرخ لودرها را بر چهرهاش مینشانید تا قلوهسنگهای بیرحم را بر حلقوم پر از فریادش سرازیر سازید و او را خاموش کنید اما زهی خیال باطل! نه لودرها و نه غلتکها نمیتوانند بازوان قدرتمندی برای تصمیمات منفعتطلبانه شما باشند، بر فرض صدای تالاب را بریدید، صدای دوستدارانش را چگونه خاموش خواهید کرد!!!
فراموش نکنید اینجا دیر است با مردمانی از جنس ایستادگی و مطالبهگری! آنها تمامقد پشت تالاب شهرشان ایستادهاند و با تمام وجود از کیان آن دفاع میکنند. آنها قانون را از بر هستند و کاملا میدانند با احداث سایت پرورش لارو میگو در محدوده تالاب دیر- بردستان چه سرانجام شومی نهفته است! آنها این توسعه را نمیخواهند که به مرگ حراها، حیوانات، پرندگان آبزی و کنار آبزی ختم میشود؛ آنها عطای این توسعه کذایی را به لقایش میبخشند و میخواهند تالاب و اکوسیستم بینظیرش بدون مزاحمت آدمهای خودخواه نفس بکشد! این خواسته زیادی نیست!
شاید وقت آن رسیده است که کمیسیون ماده ۱۱ قانون هوای پاک به ریاست مهرداد ستوده، معاون عمرانی استانداری بوشهر به تجدید نظر در رای صادر شده خود در خصوص احداث سایت پرورش لارو میگو در محدوده تالاب دیر- بردستان اقدام کند! چراکه طبق مستندات هم این طرح و هم جادهکشی آن با قوانین محیط زیستی مغایرت دارد و نه تنها موجب نابودی این تالاب منحصربهفرد و زیستگاههای گیاهی و جانوری آن میشود، بلکه موجب تخریب بستر رودخانه دلوار و افزایش خطر ایجاد سیلابهای مرگبار برای شهر میشود! چه بسا که این بندر کهن دو سال پیش نیز شاهد پدیده «سیش» و مصیبتهای اینچنینی بوده است. پدیدهای که خسارت سنگینی بر جان و مال مردم این بندر وارد کرد و دولت تنها بخش اندکی از این خسارتها را توانست جبران کند. پس دیگر نباید کاری کرد که شاهد چنین اتفاقات تلخی در این شهر و هیچ نقطه دیگری از زمین باشیم.
بارها تاکید شده است که نه نگارنده و نه سمنها و مردم مطالبهگر دیری مخالفتی با توسعه ندارند اما با توسعهای که بر بستر تخریب محیط زیست و نابودی حیات جانوری و گیاهی استوار باشد، هیچگاه موافق نخواهند بود. از اینرو، بر اساس قوانین توزیع عادلانه آب و همچنین قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالابهای کشور، اجرای طرح پرورش لارو میگو از سوی شرکت تعاونی مهر تکثیر ساحل در محدوده تالاب دیر- بردستان عواقب جبرانناپذیری به همراه دارد و میطلبد شرکت آب منطقهای آب استان که رسالت تعیین حریم و خط بستر تالاب و روخانه دلوار را برعهده دارد، با دقت و حساسیت بیشتری در این باره تصمیمگیری کند؛ چراکه تمام نقشهها و عکسهای هوایی نشان میدهند که محدودهای که این سایت دارد آنجا احداث میشود در حریم تالاب و جادهکشی آن در بستر رودخانه دلوار قرار دارد و مشخص نیست که چگونه و چطوری دستگاههای متولی و عضو کمیسیون ماده ۱۱ قانون هوای پاک استانداری رای به مجاز شدن اجرای این طرح در آن محدوده دادهاند!
البته در ایران روبهرو شدن با چنین رایهایی دیگر اعجاببرانگیز نیست؛ چراکه بهوفور شاهد صدور چنین رایهای خودسرانه و مخرب محیط زیست در اثر بیخردی مدیران بیدانش و بدون دغدغه هستیم که در نهایت با کنشگری دوستداران محیط زیست اغلب آنها به تعطیلی کشیده شدهاند اما اینجا باید گفت «چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی!» آیا شرکت تعاونی مهر تکثیر ساحل که دارد سه شیفته کار میکند تا این خواسته ناحق خود را محقق کند، بعدها میتواند در چشمان همشهریهای خود بنگرد؟ بعدها شرمنده خود نخواهد شد با دیدن مرگ جنگل حرا که زیستگاه بسیاری از جانوران و گیاهان بومی و همچنین پرندگان آبزی و کنار آبزی است!
آیا صرفا توسعه و ارزآوری در حوزه میگو توجیه خوبی برای این سرمایهگذار است که پشتش به افراد خاص در استان گرم است! در حالی که تمام مجوزهای این طرح طبق قوانین مذکور شبههدار است و اصلا مشخص نیست که راه و شهرسازی طبق کدام قانون مجوز جادهکشی در بستر رودخانه دلوار را به این شرکت داده است و چرا شرکت آب منطقهای استان بوشهر مقابل این تصمیم اشتباه سکوت اختیار کرده است! آیا صحیح نبود که ابتدا حریم و خط بستر تالاب دیر- بردستان تعیین شود و بعد مستند مشخص شود که این طرح در محدوده تالاب قرار دارد یا خیر! نه بهصورت ضمنی!
بهراستی آیا وقت آن نرسیده است که با ورود سازمان بازرسی استان بوشهر، مسوولان و دستگاههای متولی و رایدهنده در کمیسیون ماده ۱۱ قانون هوای پاک استانداری پاسخگو باشند و به این مطالبه جدی سمنها و مردم دوستدار محیط زیست دیری توجه کنند و منافع آنها را فدای منافع فرد خاصی نکنند!
هر چند تمام نامههایی که این مدت رد و بدل شده است، گواه این است که دستکم جاده این سایت در بستر ۲۵ ساله رودخانه دلوار که محل ورود آبهای بالادست به تالاب است، قرار گرفته است که در این زمینه هم شرکت آب منطقهای استان باید تصمیمگیری کند. حال باید دید که مسوولان در این زمینه چه تصمیمی اتخاذ میکنند. متاسفانه تماس خبرنگار بامداد جنوب با مدیرکل آب منطقهای استان بوشهر راه به جایی نبرد اما مدیرکل اداره حفاظت محیط زیست استان بوشهر در اینباره به بامداد جنوب گفت: اداره کل حفاظت محیط زیست مورخ سوم دیماه جاری با آغاز جادهکشی سایت پرورش لارو میگو شرکت تعاونی مهر تکثیر ساحل در نامهای از دادستانی خواست که عملیات احداث این جاده به دلیل نداشتن مجوز متوقف شود اما این ادارهکل از سوی دادستانی محکوم شد؛ چراکه این شرکت پیش از این ظاهرا مجوز جادهکشی را از ادارهکل راه و شهرسازی استان اخذ کرده است.
فرهاد قلینژاد در ادامه در خصوص اینکه جادهکشی این سایت در بستر ۲۵ ساله رودخانه دلوار قرار دارد، بنابراین احداث آن غیرقانونی است، توضیح داد: طبق قانون توزیع عادلانه آب، وزارت نیرو و شرکت آب منطقهای استان مسوول تعیین حریم و خط بستر رودخانه است و طبق ماده ۴۶ این قانون، ادارهکل حفاظت محیط زیست در این زمینه تنها مسوولیت پیشگیری و ممانعت و جلوگیری از آلودگی منابع آب را دارد. بنابراین این شرکت آب منطقهای است که باید در این خصوص تصمیم نهایی را بگیرد که آیا این جاده در بستر رودخانه قرار دارد یا خیر! آیا احداث آن مجاز است یا خیر!
وی در ادامه با اشاره به اینکه متاسفانه در محدوده این تالاب طرحهای فراوانی تعریف شده است که ادارهکل حفاظت محیط زیست تا جای ممکن بهمنظور حفظ جنگل حرا و اکوسیستم آن مقابل بسیاری از آنها ایستاده است، یادآور شد: ما با احداث خیابان خلیج فارس و دهکده گردشگری که قرار است از سوی شهرداری دیر در محدوده تالاب اجرایی شوند، مخالفت کردیم چون هنوز حریم و خط بستر تالاب تعیین نشده است. بنابراین صدور مجوزها تا پیش از تعیین محدوده تالاب امری غیرقانونی است.
در ادامه این گزارش باید یادآور شد که با توجه به اینکه هنوز حریم و خط بستر تالاب دیر- بردستان از سوی شرکت آب منطقهای استان بوشهر بهصورت مکتوب اعلام نشده است، پس خواه ناخواه رای این شرکت که در کمیسیون ماده ۱۱ قانون هوای پاک استانداری مبنای صدور مجوز سایت پرورش لارو میگو در محدوده این تالاب شده است، زیر سوال میرود و آیا بهتر این نبود که ابتدا حریم و خط بستر تالاب دیر- بردستان بهصورت شفاف اعلام میشد و بعد راي در خصوص اين پروژه صادر میشد! هرچند بر اساس این رای هم تنها یک و سه دهم هکتار از محل احداث این سایت در خارج از محدوده تالاب قرار دارد و این سرمایهگذار تنها میتواند در این مساحت به اجرای طرح اقدام کند اما واقعا این سرمایهگذار تنها در این محدوده محدود دارد طرح خود را اجرایی میکند! آیا ناظری آنجا حضور دارد تا بر پیشرویهای آن نظارتی داشته باشد!
هرچند در این زمینه برخی از دستگاههای متولی دست به کار شدهاند و خواهان توقف عملیات این سایت در آن محدوده شدهاند اما با وجود همه اینها این سرمایهگذار همچنان دارد به اجرای پروژه ادامه میدهد! البته در این میان محمدتقی ایرانی، معاون سیاسی استاندار بوشهر به تجاوز به حریم حرا و نایبند در دیر و عسلویه واکنش نشان داده و گفته است: «اگر امروز در حوزهای مثل شهرستان دیر مجوزی برای فعالیت اقتصادی داده میشود این فعالیت باید به نفع شهرستان باشد، اگر نیست خیلی راحت برگردانیم. کسی که میخواهد سرمایهاش را در یک فضای ناامن روانی بگذارد که مردم هم ناراضی باشند این سرمایهگذاری، این کار اقتصادی، اجتماعی و فکری نیست و عاقبت بخیری ندارد، حتی اگر تمام مجوزهای دنیا را هم داشته باشد. ما میخواهیم با مردم زندگی کنیم، فقط منافع اقتصادی و مادی نیست، فعالیتی میخواهیم که مردم آنجا محور هستند. الان برای ما مهم است که محیط پیرامون زنده و سالم باشد و بدون فضای سبز و حیات جانوری و آب ناقصیم و باید این محیط را حفظ کنیم.»
امید میرود که این اراده در میان همه مسوولان بهوجود بیاید و مطالبه و منافع مردم بر منفعت سرمایهگذاران خاص ترجیح داده شود. شاید مجری و حامیان این طرح دستان قدرتمندی برای انجام هر ناممکنی داشته باشند! شاید با لابی بتوانند از پخش برنامه «فرمول یک» که در آن دکتر احسان عابدی، عضو پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی به حمایت از جنگلهای حرا و اهمیت آن به ایراد سخن میپردازد، جلوگیری کنند اما آگاه باشند که واقعیت هیچگاه پشت ابر پنهان نمیماند! امید که هر چه زودتر این پروژه در جا و مکان مناسبتری جانمایی شود و سرمایهگذار هم سرمایه خود را درست در جایی هزینه کند که آه مردم شهرش پشتش نباشد. بیشک توسعه رنگ میبازد آنجا که حیات وحش و زیستگاههای گیاهی و جانوری بکر منطقه به مخاطره میافتد.