حمید حیدری
با شنیدن نام رسانههای محلی، انواع و اقسام تعاریف
و تفسیرهای گوناگون به میان میآید. هر کس به فراخور درک – سواد
و قدرت تحلیلگر خود از رسانههای محلی برداشتهای متفاوتی دارد. رسانه محلی چیست
و به چه دلیلی بهوجود آمده است؟ آیا رسانه محلی تنها یک عنوان و جایگاه
درآمدزایی است؟ رسانههای محلی در برابر جامعه و مردم چه وظایفی بر عهده دارند؟
آیا رسانههای محلی تنها یک بیننده و شنونده هستند؟ رسانههای محلی در برابر
یکدیگر چه وظایفی بر عهده دارند؟ رسانه برتر و جامعه پویا به چه معنی است؟
جامعهای میتواند زنده باشد که دارای رسانههای
پویا، شفاف، صادق، تحلیلگر، دارای انگیزه، مشکلگشا و نه مشکلزا و خانه امن مردم
و زبان گویای جامعه باشند. رسانههای محلی تنها وظیفهی نوشتن مطالب و چاپ و درج
اخبار رنگارنگ روزانه و هفتگی را ندارند. روزانه شاهد سیل بیشماری از چاپ اخبار
شامل قتل و سرقت و... هستیم! آیا فقط سیاه کردن برگههایی که بعد از آن توسط خانمهای
خانهدار برای پوشش طبقات کابینت منزل و یا توسط مغازهداران جهت پیچیدن اقلام،
بهرهبرداری میشود هدف است؟
رسانههایی که از دل جامعه نگویند به این دلیل که
اگر از شخص و یا ارگان ذینفوذی مطلبی منتشر کنند، دچار مؤاخذه و مشکلات بعدی میشوند.
این رسانهها چگونه میتوانند برای جامعه، مفید و ثمربخش باشند؟ نویسنده و گویندهای
که دست و قلم و زبانش بلرزد که مطلب وی به گوشه قبای کسی بربخورد و باعث کدورت
شود، چگونه میتواند دردهای جامعه را درک و منتشر کند؟!
فراوانی رسانهها خوب است، اما خوبتر از آن، رسانههایی
هستند که بدانند چه میخواهند و چه کارهایی در قبال مردم و جامعه میتوانند انجام
دهند. خاموش کردن صدای رسانهها نهتنها زیبنده نیست، بلکه باعث از بین رفتن شور و
نشاط و رقابت خبری میان زحمتکشان جامعه رسانههای محلی میشود. نکتهی دیگر این
که رسانههای محلی برای پابرجا ماندن خود نیاز به درآمدهایی شامل چاپ آگهی دارند
که از محل ادارات و ارگانها حاصل میشود. پرسش اینجاست که رسانههای محلی چگونه
میتوانند با وجود مسائل اینچنینی، باز هم خبررسانی نموده و از مشکلات همان
ادارات و ارگانها، اطلاعرسانی نمایند؟
بهنظر میآید که انواع رسانه شامل دیداری و
شنیداری و مکتوب دچار روزمرهگی شدهاند. فیلمها و سریالها و همچنین پخش اخبار و
حتی متن های مکتوب با رویکردهای سُنّتگرایانه و نحوهی اجرا همچون دهههای گذشته
بر روی آنتن انواع رسانهها میروند!
دکوربندی و استفاده از رنگ و جذابیتهای سمعی و
بصری جایگاهی ندارد! نشستها و میزگردها بر اساس محورهای گذشته هنوز در جریان است!
میز هنوز همان میز دستنخوردهی پیشین است! اینها همه نشاندهندهی ضعف مدیریت در
نوع کلان است. همه میخواهند بهنوعی رفع تکلیف کرده و حقوق ماهیانهای دریافت
کنند!
از نکات کلیدی که بهسادگی از کنار آن عبور میشود،
بهرهمندی از اتاقهای فکر هستند که معنای واقعی خود را از دست داده اند. اتاقهای
فکر وقتی به معنای کامل کلمه به نتیجه خواهد رسید که نفرات به کار گمارده در آن
دارای ذهن خلاق و اندیشه و ابتکار و دلسوز و خواستار رفع کدورت از دل جامعه و رواج
شادی و نشاط مردم هستند. کسانی که مردم را دوست داشته باشند، برای شادی آنان از
هیچ کاری رویگردان نیستند.