bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۶۵۲۲
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۱۰ - ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴
نازنین بهروزی: روان‌شناسی مثبت‌گرا، به‌عنوان یک حوزه نوظهور، با تمرکز بر جنبه‌های سالم و توانمندی‌های انسان، پتانسیل بالایی در ارتقای کیفیت زندگی افراد در سراسر جهان دارد. این رویکرد که ریشه در مفاهیم انسان‌گرایانه دارد، بر موفقیت، شادی و بهزیستی روان‌شناختی تاکید می‌کند

روان‌شناسی مثبت‌گرا، به‌عنوان یک حوزه نوظهور، با تمرکز بر جنبه‌های سالم و توانمندی‌های انسان، پتانسیل بالایی در ارتقای کیفیت زندگی افراد در سراسر جهان دارد. این رویکرد که ریشه در مفاهیم انسان‌گرایانه دارد، بر موفقیت، شادی و بهزیستی روان‌شناختی تاکید می‌کند و به بررسی ویژگی‌های مثبت زندگی، از جمله رفاه، خوشبختی، رضایت و توانایی رشد می‌پردازد. هدف غایی روان‌شناسی مثبت‌گرا، مطالعه و شناسایی عواملی است که به ساختن یک زندگی هدفمند و معنادار کمک می‌کنند و به فرد امکان شکوفایی و تحقق ظرفیت‌های بالقوه‌اش را می‌دهند. این رویکرد با افزایش اثربخشی عملکرد انسان، تاثیر بسزایی در موفقیت افراد در عرصه‌های مختلف زندگی، از جمله روابط شخصی و حرفه‌ای، ایفا می‌کند و به دنبال ایجاد تجربه‌ای شادمانه‌تر و رضایت‌بخش‌تر برای همگان است. به همین دلیل، نقش روان‌شناسی مثبت‌گرا در سال‌های اخیر به‌طور فزاینده‌ای پررنگ‌تر شده است.
نخستین بیانیه رسمی روان‌شناسی مثبت‌گرا در سال دو هزار توسط مارتین سلیگمن و میهالی چیک‌سنت‌میهایی، از پیشگامان نظریه جریان (Flow)، منتشر شد. اگرچه ارسطو نیز پیش‌تر نظریه‌هایی در باب شادکامی ارائه کرده بود که در نظریه شادکامی سلیگمن بازتاب یافته است. چیک‌سنت‌میهایی در تعریف روان‌شناسی مثبت‌گرا می‌نویسد: «روان‌شناسی مثبت‌گرا، روان‌شناسی را به بررسی بیماری‌ها، آسیب‌ها و ضعف‌ها محدود نمی‌کند، بلکه وظیفه بررسی قوت‌ها و صفات مثبت را نیز بر عهده دارد. اگر بخواهیم روان‌شناسی به‌جای جنبه درمانی، قدرت پیشگیری هم داشته باشد، باید به شکل سیستماتیک برای ایجاد شایستگی‌ها و توانمندی‌ها هم تلاش کنیم و به بررسی نقاط ضعف محدود نشویم.» سلیگمن نیز هدف روان‌شناسی مثبت‌گرا را تسریع تحولی در روان‌شناسی می‌داند که به‌موجب آن، دغدغه اصلی از ترمیم جنبه‌های منفی زندگی به ایجاد بهترین کیفیت زندگی تغییر یابد. عبارت A life worth living (زندگی‌ای که ارزش زیستن داشته باشد) تعبیری است که این دو دانشمند بارها در توصیف هدف روان‌شناسی مثبت‌گرا به کار برده‌اند.
سلیگمن و همکارانش، روان‌شناسی مثبت‌گرا را مطالعه علمی تجربیات مثبت، صفات فردی مثبت و نهادهایی تعریف می‌کنند که رشد این تجربیات و صفات را تسهیل می‌کنند. به بیان ساده‌تر، هدف این رویکرد کمک به شکوفایی افراد در زندگی، جوامع و جهان است. سلیگمن با پژوهش‌های خود، نظریه درماندگی آموخته‌شده را مطرح کرد که نشان می‌دهد همان‌طور که انسان‌ها و حیوانات می‌توانند ناامیدی و درماندگی را یاد بگیرند، می‌توانند خوش‌بینی را نیز بیاموزند. از سال دو هزار، هزاران محقق در سراسر دنیا به این رویکرد توجه نشان داده و ده‌ها هزار تحقیق در این زمینه انجام‌شده است که بستری را برای به‌کارگیری اصول مثبت در مربیگری، آموزش، روابط، محل کار و دیگر حوزه‌های زندگی فراهم کرده است.
توسعه فردی و موفقیت: افراد موفق و بزرگ، منش و شخصیت والایی دارند و برای رشد شخصیت خود تلاش می‌کنند. در زندگی، انتخاب‌های فراوانی وجود دارد که می‌تواند مسیر زندگی را به‌کلی تغییر دهد؛ بنابراین، قبل از هر انتخابی، باید به همه جوانب و تاثیر آن بر زندگی دقت کرد و انتخاب‌های هوشیارانه داشت.
هدف‌گذاری و مدیریت زمان: داشتن هدف در زندگی، نقشه راهی است که مسیر زندگی را نشان می‌دهد. بدون هدف، فرد در زندگی سرگردان خواهد بود. تعیین اهداف مشخص و تلاش برای دستیابی به آن‌ها، انگیزه و جهت‌گیری لازم را برای یک زندگی پربار فراهم می‌کند. همچنین، مدیریت زمان و اولویت‌بندی کارها برای دستیابی به اهداف، از اهمیت بالایی برخوردار است.
استمرار و تاب‌آوری: برای تحقق رویاها و اهداف، باید ثابت‌قدم بود و انگیزه خود را حفظ کرد. استمرار در کارها یکی از رموز موفقیت افراد بزرگ است. مسیر موفقیت، مسیری ناهموار است و همواره باید به خاطر داشت که هیچ‌چیز ارزشمندی آسان به دست نخواهد آمد؛ بنابراین، هنگام رویارویی با مشکلات، نباید تسلیم شد.
شادکامی و بهزیستی: شادمانی و حال خوب نباید وابسته به هیچ اتفاقی باشد، زیرا در این صورت فرد همیشه در انتظار خواهد ماند. این اگرها موجب می‌شود تمام زندگی وابسته به رخ دادن آن اتفاق شود و تا آن زمان، فرد در احوالات بد به سر ببرد. روان‌شناسی مثبت‌گرا به افراد کمک می‌کند تا با تمرکز بر جنبه‌های مثبت زندگی و پرورش ویژگی‌های مثبت شخصیتی، شادکامی و بهزیستی را درونی کنند و زندگی رضایت‌بخش‌تری را تجربه نمایند.

نام:
ایمیل:
* نظر: