بامدادجنوب- عبدالله محمدعلیپور: بیکاری و خانهنشینی جوانان سالهاست که به دغدغهای مهم و در واقع اصلیترین نگرانی خانوادههای بوشهری تبدیل شده است. بهطوریکه دیدن چند جوان بیکار در یک خانواده بههیچ وجه اتفاق عجیبی به حساب نمیآید. البته ذکر این نکته مهم ضروری است که این وضعیت اشتغال تنها مختص بوشهر نیست و پدیده شوم بیکاری در اکثر شهرهای کشور، معضلات فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی فراوانی را ایجاد کرده است.
در گذشتههای کمی دورتر، ماجرای بیکاری جوانان اندکی با وضعیت کنونی تفاوت داشت. در آن زمانها، بهدلیل جمعیت کمتری که در شهرها، روستاها و آبادیها زندگی میکردند، معمولا شغل افراد، حرفهای بود که آبا و اجدادی به او ارث رسیده بود و پدران با آوردن فرزندان به کنار دست خود، هم استادی میکردند و هم وظیفه پدری را انجام میدادند.
اما شرایط حالا با گذشته چند تفاوت عمده دارد. نخست اینکه برخی از مشاغل قدیمی از بین رفتهاند و دیگر حرفهای نمانده که آموزش داده شود، دوم بچهها نیز دیگر آن بچههای قدیم نیستند. نوع نگاه فرزندان این آب و خاک نسبت به کار کردن، نسل به نسل تغییر کرده است تا جایی که اگر حرفهای از قدیم باقی مانده باشد، نسلهای جدید تمایلی به یادگیری و ادامه دادن آن ندارند.
نمونههای این اتفاق نامبارک در شهرها و روستاهای اطرافمان بسیار است. کافی است به واحدهای لنجسازی سنتی استان در شهرهای مرزی نگاهی بیاندازیم. خواهیم دید که جمعی از گلافان قدیمی و کهنسال با همان علاقه و شور سالهای دورشان به ساخت و تعمیر لنجهای صیادی و سفاری مشغول هستند، بدون آنکه شاگرد جوانتری داشته باشند. هر چقدر هم به مناطق شهری نزدیکتر شویم، نبود شاگردها و گلافهای جوانتر کمتر به چشم میخورد.
اینکه چنین کسبوکارهایی در حال نابودی هستند و علاقهای به ورود به چنین رشتههایی وجود ندارد، بیش از آنکه ریشه در از دست رفتن مزیتهای آنها باشد، ریشه در تغییر فرهنگ کار دارد و این اتفاق تنها مختص حرفههای قدیمی و گاه باستانی استان نیست.
هجوم تکنولوژیهای جدید و آشنایی جوانان با مظاهر زندگی غربی، بدون تفکر درباره علت بهوجود آمدن آن باعث شده است که این تصور غلط در ذهن اغلب آنها ایجاد شود که میتوان بدون تلاش و کوشش و داشتن مهارتهای لازم به ثروت و درآمد زیادی رسید.
علاوه بر این، ثروتمند شدن عده معدودی از افراد جامعه به دلایل مختلف از جمله برخورداری از رانت و یا به ارث بردن ثروتی هنگفت، یا استخدام شدن افراد در مشاغل پردرآمد دولتی بر اساس رابطه و بدون رعایت کردن قانون، همه افراد جامعه –از جوان و پیر - ما را با این سوال اساسی مواجه کرده که وقتی میتوان با داشتن رابطه قوی یا به اصطلاح «پارتیبازی»، شغل مناسب و درآمدهای آنچنانی بهدست آورد، دیگر چه نیازی به تلاش و کوشش وجود دارد و اصولا مهارتآموزی و یادگیری حرفهها چه جایگاهی دارد؟
بهطور قطع این نوع نگاه به کار و درآمد، به رونق اقتصادی در جامعه نمیانجامد و این آمار اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی چندان عجیب نیست که 81 درصد از جوانان جویای کار بوشهری که به دفاتر کاریابی مراجعه کردهاند، هیچگونه مهارتی ندارند. بهعبارت دیگر، از هر صد نفری که تقاضای سر کار رفتن دارند، تنها 29 نفر آمادگی لازم را برای این کار دارند.
اغلب این جوانان نیز به لطف گسترده شدن آموزش عالی در اغلب شهرهای استان، مدارک تحصیلی دانشگاهی دارند و از قضا این موضوع، خود یکی دیگر از دلایل بیکاری آنهاست. غالبا جوانان به این دلیل که برای استخدام شدن به مدرک تحصیلی نیاز دارند، به دانشگاه میروند و به جای اینکه در دانشگاه بهدنبال کسب مهارت و دانش لازم در زمینه تحصیلیشان باشند و آماده بازار کار شوند، تنها به گرفتن مدرک فکر میکنند و بس.
بگذریم از اینکه دانشگاهها نیز برای آماده کردن نیروی کار مورد نیاز اقتصاد حرفی برای گفتن ندارند و حتی باکیفیتترین خروجیهای دانشگاه نیز برای وارد شدن به بازار کار آمادگی ندارند.
از اداره کل آموزش فنی و حرفهای استان نیز آمارهای مشابهی بهدست میآید تا آنجا که مدیرکل اعلام کرده است که دورههای فنی از سوی جوانان مورد استقبال قرار نمیگیرد و اکثر این دورهها بدون مشتری هستند. بر اساس بررسیهای بامداد جنوب، از میان همه رشتههایی که در مراکز آموزش فنی و حرفهای آموزش داده میشود، تنها رشتههای کامپیوتر و آن هم مقدمات کار با رایانه (ICDL) مشتری خوبی دارد و سایر حرفهها مانند جوشکاری، برقکاری، الکترونیک و غیره با استقبال اندکی روبهرو میشوند.
این در حالی است که به گفته یکی از مسوولان ارشد سازمان نیروگاه اتمی بوشهر، این سازمان در حال حاضر بهدلیل نبود جوشکار متخصص در استان بوشهر، مجبور شده است از استانهای دور متخصص وارد کند. این موضوع در مورد رشتههای الکترونیک، تاسیسات و چند رشته دیگر نیز صادق است.
در همین زمینه، یکی از مدیران دولتی استان، در گفتوگو با بامداد جنوب، از پایین بودن فرهنگ کار در استان گلایه کرد و گفت: فرهنگ کار در استان بوشهر و حتی در کشور باید تغییر کند و به سوی کار مولد سوق پیدا کند و برای ایجاد چنین تغییری لازم است کار از آموزش و پرورش و در مدرسهها آغاز شود.
وی افزود: حتی لازم است سازمان فنی و حرفهای تبلیغات و اطلاعرسانی کافی را در این زمینه انجام دهد تا کسانی که علاقهمند به یافتن شغل مناسبی هستند بیشتر بهسوی دورههای حرفهای کشیده شوند و در آن دورهها شرکت کنند.
آنچه مشخص است، نیروی کار ما مهارت کافی را برای ورود به بازار کار ندارد و این امر نه بهدلیل نبود دورههای آموزشی، بلکه بهسبب نبود علاقه کافی به حضور در این دورههاست. نگارنده بهشخصه چندین بار پیش آمده که در مورد برگزار نشدن دورههای آموزشی مفید و با بازار کار مناسب به مراکز فنی و حرفهای اعتراض کردهام که جواب آنها نیز در همه موارد نبود متقاظی بوده است.
در نهایت، اگر بخواهیم منصفانه به قضاوت بنشینیم، باید بگوییم که بخش از بالا بودن نرخ بیکاری در استان، زاییده طرز فکر غلط کارجویان در مورد شغل آیندهشان است و نیز جایگزین شدن راحتطلبی به جای تلاش و کوشش بوده است.
در چنین شرایطی که برای به دست آوردن یک لقمه نان حلال باید به هر آب و آتشی بزنیم، نشستن و دست روی دست گذاشتن و به امید دولت نشستن نتیجهای در بر ندارد.