بامدادجنوب- هدی خرمآبادی: با این حال، آنچه تا کنون در خصوص مشکل پل ورودی برازجان به چشم میآید و خودنمایی میکند، آن است که مسوولان فقط و فقط مهر تائیدی بر این مشکل زدهاند و در راستای بهبود آن وعده دادهاند؛ وعدههایی که مانند همیشه تنها برای مدتزمانی از طریق رسانهها بهصورت «پل ورودی برازجان باید بهبود یابد، تسریع شود، مشکل دارد و ...» در بوق و کرنا شده اما در نهایت راه به جایی نبرده است. به نظر میرسد همانگونه که در سیستم آموزشی دچار یک استبداد و خودرایی هستیم و دروسی که از ابتدا بهعنوان سرفصل در دانشگاهها مشخص شدهاند، اکنون هم با توجه به تغییر نیاز در جامعه باز هم همانها تدریس میشوند و در این بین دست استادان مربوط از این ماجرا کوتاه است، داستان ورودی شهرها بهویژه در استان ما نیز دچار این استبداد شده است.
این در حالی است که در سفرنامه ناصرخسرو، یکی از مواردی که توجه ناصر خسرو را جلب میکرده، ورودی شهرها بوده است. در این راستا، دو حالت بیشتر وجود ندارد؛ یا مسوولان توان، اختیار و تمایلی به بهبود و تغییر پل ورودی برازجان دارند یا ندارند. اگر توان و اختیار دارند، پس چرا پس از گذشت سالها که این پل قربانیان زیادی داشته و انسانهای بسیاری را به کام مرگ فرو برده، کاری انجام نمیدهند و اگر هم توان یا تمایل و انگیزهای به انجام آن ندارند، پس دلیل سفرهایی که به دشتستان و بازدید از پل میکنند، چیست؟ دلیل نشستهایی که در این خصوص برگزار میکنند، چیست؟ هر چند که برگزاری این جلسات و نشستها بهانهای میمون میشود برای زیارت دوستان و همکاران و علاوه بر آن صرف کردن نوشیدنی و کیک در کنار |آنان اما باری به هر حال دردی از دردهای مردم را دوا نمیکند.
فرماندار دشتستان در مصاحبههای مطبوعاتی بارها با بیان اینکه روستاهای زیادی در دشتستان از نعمت راه مطلوب برخوردار نیستند، اذعان داشته که علاوه بر احداث و توسعه راههای روستایی باید ایمنی آن هم مورد توجه قرار گیرد .
ارسلان زارع با تاکید بر اینکه اصلاح، بهبود و توسعه راههاي روستايي علاوه بر توسعه اقتصادي و رشد رفاه عمومي، کاهش تلفات رانندگی جادهای را هم بههمراه دارد، تاکید کرده که يكي از مهمترين شاخصههاي توسعه يافتگي در هر منطقه، وجود شبكه حمل و نقل و جادههاي ايمن و مناسب براي دسترسي و ارتباط با ساير مراكز است که روستاهای دشتستان در این خصوص نیاز به توجه بیشتر دارد. «مشت نمونه خروار است»، این یکی از مصاحبههای مطبوعاتی مسوولان است که در این خصوص مشکل پل ورودی برازجان و آسیبپذیر بودن آن را تائید کردهاند.
به گفته یکی از شهروندان برازجانی آخرین نشست در این خصوص روز گذشته برگزار شده است. این شهروند برازجانی در گفتوگو با بامداد جنوب میگوید: در این جلسه که فرماندار، شهردار، اداره راه و شهرسازی و جمعی از فعالان مدنی حضور داشتند، بحثهای بسیاری صورت گرفت و طرحهای گوناگونی ارائه شد.
این فعال اجتماعی با بیان اینکه مشاوری که پیش از این برای این کار انتخاب شده بود، غیر بومی بود، تصریح کرد: در همین راستا مشکلاتی به وجود آمد ولی در حال حاضر مشاور دیگری انتخاب شده است.
وی با اشاره به اینکه یکی از مشکلات پل ورودی، بحث ترافیکی آن بوده، یادآور شد: پیچ تندی که در ابتدای پل وجود دارد، تا کنون بسیاری قربانی داشته که گویا مسوولان بر سر مرتفع کردن آن، به توافق رسیدهاند اما بحث مهم و اصلی، بنبست واقع شدن برازجان در وضعیت فعلی است، بنابراین طرحی ارائه شده که ورودیها ابتدا به برازجان بیایند و اینگونه، مسائل اقتصادی و هویت شهری و موضوع جذب گردشگر بهبود یابد.
این شهروند برازجانی در ادامه به طرح دیگری اشاره کرد و گفت: در طرح دیگری بنا بر این شده که پل فعلی به راه آرامستان اصلاح شود و پل ورودی دیگری ساخته شود.
وی افزود: در طرح دیگر هم قرار است که پل تخریب شود. حال سوالی که در اینجا پیش میآید، این است که چرا در آن زمان اداره راه و شهرسازی با وجود تمام مقاومتهای شهرداری با احداث پل موافقت کرده و اکنون پس از صرف آن همه هزینه و وقت، چاره را در تخریب دیده است؟ احداث این پل بدین صورت با کار و بررسی کارشناسی بوده یا تصمیم به تخریب آن؟!
شواهد حاکی از آن است که «سنگ بزرگ نشانه نزدن است». پلی که تقریبا از سال 79 در دست مطالعه است تا مشکلات و مسائل ناشی از آن بررسی شود، هنوز هم پر از ابهام است، پر از علامت سوال است، پر از بیمسوولیتی و بیتوجهی است، با وجود این معلوم نیست با چه دستاویز و بهانهای همچنان جلسات برای برطرف کردن این معضل شهری ادامهدار است. گفته میشود طرحهایی که روز گذشته ارائه شده از 5 تا 11 میلیارد تومان برآورد شده، حال زمانی که میگویند چرا فلان طرح بر زمین مانده، دلیل قانع کننده دیگری جز «نبود بودجه» از سوی مسوولان شنیده نمیشود. باری به هر حال هزینه تخریب، اصلاح و هر اقدام دیگری برای پل از اعتبارات استانی تخصیص مییابد و انتظار میرود دستکم این پل همچون جاده معروف «مرگ» بیش از این بلاتلکلیف نماند و مسوولان نیز با وعدههای پر زرق و برق و ثقیلالباور خود را بیش از این بر سر زبان مردم نیندازند.