بامدادجنوب- جواد شکریان: نحوه برخورد سلیقهای برخی از امیرزادگان و مسوولان امنیتی امارات با جامعه ایرانی ساکن این کشور، نگرانی عمیقی را به بدنه جمعیتی ایرانیان در این کشور وارد کرده است. هجمهها و ادعاهای عجیب کشورهای عربی که به حمایت از عربستان و علیه ایران انجام میشود، تمامی ندارد. در حالی که بیش از یک ماه از حمله نیروهای خودسر به سفارت عربستان میگذرد و این ماجرا کمکم به دست فراموشی سپرده میشد، چند روز پیش یک مقام اماراتی گفته است که نیروهای ایرانی باید این کشور را هرچه سریعتر ترک کنند.
معاون رئیس پلیس دبی و از نزدیکان ولیعهد ابوظبی در ادامه جنجالآفرینی خود در شبکه اجتماعی توئیتر خواستار اخراج ایرانیها از امارات شد.
«ضاحی خلفان» در صفحه توئیتر خود اعلام کرد که طی سه سال، باید از تمام ایرانیهای که در دبی کار میکنند و کاری تجاری دارند، بخواهیم که امارات را ترک کنند و مجوز تجاری آنها لغو شود. فرزندان ما به باز کردن مغازههای تجاری بهجای ایرانیها بیشتر نیاز دارند تا ایرانیها.
وی با بیان اینکه احترام ما به ایرانیها زیاد است اما با کمال تاسف خیری در آنها نیست، تاکید کرد: تا زمانی که ایران و حزبالله در امور کشورهای حاشیه خلیج فارس مداخله میکنند، این کشورها دستبسته نخواهند نشست.
خلفان سپس خواهان تحریم کالاهای ایرانی از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس شد و کشورهای مذکور را تشویق به این کار کرد.
بررسی وضعیت ایرانیان مقیم امارات
آمار دقیقی از شمار ایرانیان مقیم امارات وجود ندارد اما در منابع نیمهرسمی جمعیت آنان حدود 500 هزار نفر تخمین زده میشود که حدود ۴۰۰ هزار نفر ساکن دبی هستند. علاوه بر این، ۱۷ درصد جمعیت امارات نیز ایرانیالاصل هستند. بنا بر آمار سازمان سیا، ایرانیان و عربهای غیر اماراتی در مجموع ۲۳ درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. ۱۶ درصد از جمعیت امارات شیعه هستند که بخش اعظمی از آنان ایرانی هستند.
بخش عمدهای از ایرانیان امارات از حدود یک قرن پیش از استانهای جنوبی یعنی هرمزگان، فارس و بوشهر بهعلت از رونق افتادن بزرگترین مرکز بازرگانی آن دوره در خلیج فارس یعنی بندر لنگه و نیز ظلم حکام محلی به این سرزمین کوچیدند. بخش دیگری نیز در دوران پس از انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق به امارات مهاجرت کردند که اینان از همه نقاط ایران از جمله تهران بودند.
خارج کردن حدود 23 درصد از مردم از یک کشور کار آسانی بهنظر نمیرسد، بنابراین این اظهارنظرها بیشتر مبنای هیجانی دارد و بهنظر نمیرسد که تهدیدی جدی محسوب شوند اما اگر این موضوع به واقعیت تبدیل شود، چه پیامدهایی برای ما و اماراتیها دارد؟
نکته حائز اهمیت در این میان حجم سرمایههایی است که بهواسطه فضای مناسب سرمایهگذاری از دهه هفتاد شمسی از ایران به کشور امارات سرازیر شد.
حجم مبادلات تجاری ایران و امارات
به بیان آمارها، حضور قریب به 500 هزار ایرانی در امیرنشین امارات و فعالیت حدود 400 هزار شرکت سرمایهگذاری ایرانی به ارزش 300 میلیارد دلار در این کشور، از سویی ضرورت تعریف یک جایگاه حقوقی را برای ایرانیان در مجامع بینالمللی حقوق بشری در ذهن تداعی میکند و از دیگر سوی نقش تجار ایرانی را در رشد اقتصادی امارات در تمام سالهای قبل و بعد از تاسیس این کشور نوپا، برای دولتمردان عربی امارات محرز میکند.
نقش پررنگ تجار ایرانی در توسعه زیربنایی امارات در سالهای قبل و بعد از 1972 بر هیچکس پوشیده نیست و تعامل امیر فقید امارات با ایرانیان به خودی خود موید این گفتار است.
ایران و امارات روابط تجاری مناسبی با هم دارند و ایرانیان بسیاری در امارات به تجارت و بازرگانی مشغول هستند. ایرانیان در سال ۲۰۰۵ حدود ۲۰۰ میلیارد دلار در این کشور سرمایهگذاری کردند که انتظار میرفت در سال ۲۰۰۶ حدود ۳۰۰ میلیارد دلار باشد. از میزان سرمایهگذاری ایرانیان در کشور امارات در سالهای اخیر، آمار دقیقی در دسترس نیست اما این میزان بهطور قطع سال به سال بیشتر شده است.
از طرف دیگر، حجم مبادلات غیر نفتی میان ایران و امارات ۱۴ میلیارد دلار تخمین زده شده است که 8/9 میلیارد دلار آن از امارات به ایران بوده است.
در سال 2013 حجم مبادلات ایران و امارات به 15 میلیارد و 700 میلیون دلار رسید. در سال 2014 نیز ایران در رتبه چهارم شرکای تجاری امارات قرار گرفت. سال 2015 اما سال اوج گرفتن روابط تجاری ایران و امارات بود که حجم مبادلات این دو کشور در این سال به بیش از 17 میلیارد دلار رسید.
بر این اساس، در بین کشورهای طرف معامله با ایران، بیشترین تراز تجاری منفی طی سه ماه نخست سال 2015، امارات متحده عربی با ثبت تراز تجاری منفی یک میلیارد و 493 میلیون دلاری و اختصاص سهم 77/23 درصدی از کل ترازهای منفی، بیشترین سود را از تجارت با ایران بهدست آورده است.
سرمایهگذاران ایرانی در دبی به ایران بازگردند
شاید تا 40 سال پیش دبی یک جزیره بی آب و علف شناخته میشد که کسی تصوری از شکل امروز آن نداشت اما طی سالهای گذشته با ورود سرمایهگذاران خارجی به این ایالت توانست به یک قطب نوظهور تجاری و گردشگری تبدیل شود.
این امر و همچنین تحریمهای همهجانبه و ظالمانه غرب علیه ایران، باعث ایجاد یک اعتماد به نفس کاذب در امیرزادگان برخی کشورهای عربی شد تا جایی که خواستار تغییر نام خلیج همیشه فارس شدند.
این در حالی است که با برداشته شدن تحریمها، اگر فضای کسب و کار در ایران فراهم باشد، کشور ایران پتانسیل فراوانی برای استفاده تجاری و گردشگری دارد. ساحل بوشهر و دیگر استانهای جنوبی میتواند مکان مناسبی برای گردشگری و جذب سرمایههای خارجی فراهم سازد.
اکنون که در دوران پساتحریم به سر میبریم و بسیاری از کشورهای خارجی و هیاتهای تجاری آنان تمایل خود را برای حضور در ایران و سرمایهگذاری در همه بخشهای مستعد اعلام کردهاند، باید نهادهایی مانند قوه قضائیه و دولت در کنار هم آرامش و امنیت را برای سرمایهگذاریهای خارجی فراهم آورند.
همچنین سرمایهگذاران ایرانی مقیم در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، در صورت برگرداندن سرمایههایشان به ایران و صرف این سرمایهها در سواحل ایران مانند بوشهر، میتوانند رونق را به این ایران بازگردانده و پاسخ محکمی به توهینها و هتاکیهای مسوولان این کشورها بدهند. اگر سرمایههای ایرانی از کشور امارات خارج شود بهطور قطع شهری مانند دبی ضرر فراوانی را متحمل خواهد شد.