bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۸۷۸۰
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۱۹ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۶
علیرضا پنجه‌ای در گفت‎وگو با بامداد جنوب:
‌علیرضا پنجه‌ای در بخش نخست گفت‌وگو با بامداد جنوب، به این اشاره کرد که عشق اصلی وی «شعر» است، چیزی که به‎خاطر آن از مادیات و زندگی چشم‌پوشی کرده است. این شاعر در ادامه شاعران را میراث‌داران پیامبران و ژن شاعران را به خدا نزدیک‌تر دانست.
بامدادجنوب- وندیداد امین:
‌علیرضا پنجه‌ای در بخش نخست گفت‌وگو با بامداد جنوب، به این اشاره کرد که عشق اصلی وی «شعر» است، چیزی که به‎خاطر آن از مادیات و زندگی چشم‌پوشی کرده است. این شاعر در ادامه شاعران را میراث‌داران پیامبران و ژن شاعران را به خدا نزدیک‌تر دانست. پنجه‎ای در بخش دوم و قسمت پایانی این گفت‎وگو در خصوص شعر امروز گیلان و ... توضیحاتی ارائه کرد که در ادامه شما را به مطالعه آن دعوت می‎کنم.

پروسه شعر امروز گیلان را در حال حاضر چگونه می‌بینید؟ دوطیف شاعران جوان و قدیمی‎تر این خطه در چه وضعیتی قرار دارند؟
شعر گیلان در عرصه شعر پارسی همچون سایر مناطق ایران است. خب گیلان از دهه‌ ۶۰ یک خیز بلندی برداشته است برای جریان‎سازی در شعر ایران. البته این خیز با حمایت ویژه‌نامه‎های هنر و ادبیات بوده است. درجات شاعران را هم چه پیشکسوت و چه نوآمده می‌شود از شعرشان واجست. برخی مستعدند اما گمراه و برخی پاک بیمار. بیشتر در پی پایین کشیدن ستاره‌ها هستند، به‌جای این‌که خودشان را بالا بکشند. توطئه و بدگویی بدون این‏که مخاطبان بداند آنها برای نزدیک شدن به همین پیشکسوت دست به چه ترفندهایی زده‎‌اند. باری یک مشکل اساسی داریم که پسادهه‌ ۷۰ با اصلاحات و تغییر سیاست‌های دولت اصلاحات پدید آمد که جامعه یکباره با گستره‌ امتیازدهی به نشریات مواجه شد. مدیران نشریات که اغلب این‌کاره نبودند، هر کسی را که مفت‌تر و رایگان‌تر کار می‎کرد، بر تصدی دبیری سرویس‌شان گماردند. مقایسه کنید زمانی شاملو، آتشی، نصرت، رویایی، نوری‎علا و... مسوول صفحه‌های شعر نشریات بودند اما در این دهه سبب شدند که هر نوآمده‌ای برود، در مطبوعات بشود مسوول صفحه شعر و داستان. از این رو معیارها عوض شد.

 شایستگان بر نشدند و جایش استفاده از جنسیت و موقعیت‎های غیرشعری برای مطرح شدن و کلاهبرداری و مکر و حیله و وعده و وعید جملگی سبب‎ساز شهرت به‌جای ارائه‌ اثر درخشان شدند و بلایی برای توسعه‌ شعر، همین روند مخرب به اوضاع نابسامانی که شاهد هستید، دامن زد. قبلا شاعر می‎بالید که شاملو در صفحه پاسخ به خوانندگان از او نام برده که بااستعداد است. این شاعر می‎رفت تلاش می‎کرد تازه پسا چند سال به ستون شعر شکوفه‎ها راه می‏جست و اگر تلاشش ثمر می‏داد پسا یک دهه در ستون آخر شعر بزرگ‌ترها جای می‎گرفت و اگر می‎شد یک شاعر خلاق، تازه به صفحات اولیه شعر راه می‎یافت. آیا اکنون بی‌راهه نمی‎روند؟ حالا جامعه از پس کدام فیلتر نشریات و کدام مسوول صفحه شاهد تدوین شعرهای کدام شاعر است در کدام انتشارات. زمانی نام انتشارات یعنی سلیقه من. الان انتشارات کارش شده بنگاه پول؛ از شما چاپ از ما. خب مخاطب شعر یا داستان یک ساعت وقت می‎گذارد برود کتابفروشی برای خرید کتاب، اما در قفسه شعر صدها عنوان غوره نشده هستند که دست مخاطب و وقت او را دور نگه می‎دارد از مویز. چرخه تولید و نشر ما معیوب که نه سرطانی است. حالا البته هستند در میان شاعران نوآمده در کشور و گیلان که استعداد خوبی دارند، منتها اگر درست هدایت شوند و خود را از آسیب‌های جدی چرخه خلاقیت و نشر دور نگه‌دارند، خواهند توانست ستون‌های عمارت‎های جدید شعر کهن بوم و بر باشند.

به‎عنوان یک شاعر صاحب کارنامه که قادر خواهد بود صدای هم‎صنفی‎ها و هم‎دوره‎ای‎های خویش باشد، علاوه بر مواردی که ذکر کردید، آیا از دولت دوازدهم انتظار ویژه‎ای دارید؟ آیا دولت موسوم به تدبیر و امید را یک فرصت می‌دانید برای رشد  واعتلای فرهنگ، هنر و ادبیات یا نظر دیگری دارید؟
دولت تدبیر و امید در ساختار کشور ما دولتی یکباره پرت شده میان مردم نیست. بالایی‌ها به عقلانیتی نسبی رسیده‎اند که جامعه تشکیل شده از دو کلان‌طیف؛ عده‌ای «سنت‌مجاز» و عده‌ای «نو‌مجاز»! همین دعوای سنت و مدرنیته در شعر، در سیاست هم هست. بینابین هم در این میان هست، البته «سنت‌مدار نوجو» یا «نوجوی سنت‌مدار» یا... بله وضعیت و مناسبات امروز جهان الگوهای حکومتی را تابع حداقل‌ها و حداکثرهایی کرده که اگر دولتی از خطوط قرمزش عبور کند، دیر نخواهد پایید. در ایران نیز پسا درهم شکستن شوروی و پسا رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی یک‌سری گرایش‌ها در اداره‌ حکومت مطرح شده که اگر در کمال آرامش به‎جای پاچه‎گیری پسا پیروزی یا شکست در انتخابات دست هم را بگیرند، همه چیز حل‎شدنی است. در ابتدا بیان کردم «ما سلولی ناچیز از این لایتناهی هستیم». پس عمر کوتاه را این ‌همه صرف بایدها و نبایدها نکنیم. مردم ِ امروز با تکیه بر انواع تکنولوژی فزاینده، مردم دیروز نیستند. به نسبت گذشته امکان بلاغت بیشتری دارند. پس به‌جای کنترل و ممیزی‌شان امکان رشدشان را فراهم آوریم. 

خانواده‌های بسیاری را می‌شناسم که در ماهواره‌های خانگی‌شان کانال‎ها و شبکه‎های معقول فعال است و شبکه‌های آسیب‎زننده را قفل زده‎اند. اکنون وقت آن نیست که به این مردم بگوییم چه خوب است و چه بد، چون خود بهتر می‎دانند. دولت باید تصدی‌گری هنر و ادبیات را به خود آنها وانهد. هر پدیده‌ای ممکن است خیر یا شری به همراه خود داشته باشد اما باید یاد بگیریم، طیف‌نگر باشیم. بین سیاه، سفید و خاکستری طیف بسیار دارد این‎طور نیست؟ دولت می‌تواند اتاق فکری از خلاقانی که اهل فکر بکرند و کار میدانی بل هستند، تشکیل دهد و از آنها بخواهد تا به کمکش بشتابند و با آسیب‎شناسی چرخه خلاقیت و نشر دست مافیا را قطع کند. دولت با کمک شهرداری‌ها قادر است نسبت به احداث «کانون کتاب شهری» در توزیع کتاب طوری عمل کند که علاقه‌مندان یک سال تا نمایشگاه تهران صبر نکنند برای تهیه کتاب مورد علاقه‎شان. در ضمن وزارت امور خارجه برای سفارت‎ها از سفیران فرهنگی و خلاق و از کارداران شاعر برای تبادل و توسعه‌ فرهنگ زادبومی بهره ببرد. هنر و ادبیات ما توان مطرح شدن در جهان را دارد، از این ظرفیت برای مصون ماندن از تبلیغات ایران‌هراسی غرب بهترین ره‌توشه را می‎توان برگرفت. کو گوش شنوا؟ در ضمن پیشنهاد دارم دولت از سوی اتحادیه نویسندگان و ناشران سایتی برای فروش کتاب تاسیس کند و طی لایحه‌ای به بسته‌های کتاب بابت هزینه‌ پست تخفیف بالایی دهد تا پست کتاب برای ناشر مقرون به‌صرفه تمام شود یا مرکز فروش اینترنتی راه بیندازد تا ناشر به‎طور مستقیم کتاب را به نشانی مشتری پست کند.

از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با توجه به نهادی که بیشتر متولی امور ادبی و هنری است، توقعی ندارید؟ سیاست‌های دوره قبل این نهاد را چگونه دیدید؟
سیاست‌های وزیر اول ارشاد با پوزیشن خوبی همراه بود اما دولتش مستعجل بود. حتی وقتی گفتند بیایید ما آماده‎ایم، شاعر خودی و غیرخودی و دگراندیش را از فرهنگ انقلاب برداریم و یکسان‌نگری کنیم، ما با وجود توطئه‌های برخی آمدیم وسط و کمک کردیم. در داوری شعر فجر سال 93، اما دو صد گفته‌ آقای وزیر وقت و معاون‌شان چون نیم‎کردارشان نبود. به‌نظر می‌رسید از ما صرفا برای پیشبرد شعارهاشان بهره بردند. چگونه من وزیر ارشاد باشم و یک مسوول غیرمرتبط مجوز مرا باطل کند؟ «یا مکن با پیل‌بانان دوستی یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل» و اما دوستان دولت و اصلاح‌طلبان خود بهتر می‌دانند آرای مردم و ما به جناب روحانی نبود، به آرزوهای خود بود به خواسته‌های خود. تاریخ مشحون از درس است. اسلام دین نوآوری و دین آزادی و آزاد‌گان است. دینی است که راه را نشان می‎دهد نه چاه را. بیاییم از ظرفیت‌های انسان‎ساز قرآن بهره‌ درست بریم. من دیر ا‌ست در کار بازخوانی قرآن هستم، البته در نمونه‌های برگردان من، ادبیت خلاقانه در برگردان مورد نظر من، تلالو کلام وحی را برحسته‎تر نمایانده است. باید صریح بگویم حکومت‌های آیینی با سایر حکومت‌ها توفیرشان در این است که مغرضان در گوش عوام‏الناس زمزمه‌ می‌کنند و همزبان با بدخواهان همواره کاستی‌ها را پای ناکارآمدی آیینی آن می‌گذارند و اما اگر ما در مقابل کلام وحی مسوول هستیم باید مراقب سیاست‎هایمان باشیم. اختلاس، پول‎شویی در حکومت‎های دیگر اثرش کمتر از رژیم‌های آیینی است. متاسفانه روند تبلیغات کارتل‌ها و تراست‌ها در سویه‌ باورستیری است و سهم باورمندان آیینی در این کارزار، سهم  ِگران و ثقیلی ا‌ست. بهینه آن‌که رعایت کنیم. در پایان توصیه می‌کنم وزیر ارشاد پاسخ اخیرم به پرسشتان را نیز بخواند.

برگردیم به ادبیات، شما در طول فعالیت‎های هنری و ادبی‎تان از چه شخص یا اشخاصی در این مدت الگوبرداری کرده‎اید؟ چه در زندگی شخصی و چه زیست هنری و ادبی؟
انسان بدون الگو وجود ندارد. من هشت سالم بود بدون پدر شدم. از اوج به حضیض آمدیم. مادرم ‌سواد بالایی نداشت. پس خود یاد گرفتم که با پرسش و جست‌و‎جو و سعی و خطا به پرسش‌هایم پاسخ بگویم. بدون پدری شد بهانه «علیرضا پنجه‌ای» شدن. برای فرزندان و جوان‌ها همیشه خواستم بزرگ‌تر خوبی باشم. نیکخواه و هدایت‌کننده تا مدت‌ها وسواس توجه به دیگران نگرانی داشتم، توصیه می‌کردم این‌کار را بکنید، آن کار را نکنید اما متوجه شدم واکنش من طبیعی است، حتی وسواسم، چون من بدون هدایتگر خودم را هدایت کردم، برای دیگران سعی کردم این خلأ را با توصیه‎هایم پر کنم. الگوی من پندهای سعدی بود. الگوبرداری‎ام از چوپان دروغگو بود، قهرمانم «ریزعلی» (دهقان فداکار) که عمرش بلند باد. راستی شعری هم برایش در یکی از کتاب‌هایم گفته‌ام. از این سخنان آموختم که چگونه باشم: «نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود/ مزد آن گرفت جانِ برادر که کار کرد». «برو کار می‌کن مگو چیست کار/ که سرمایه جاودانی است کار». «لعنت بر دهانی که بی‌موقع باز شود». برادران «رایت»، «ادیسون». در شعر «حافظ» و «نیما» الگویم هستند. من شعر را از «طرز شاملویی» آغاز کردم و به شعر منثورِ معطوف ِ به خود و انواع شعر دیداری که مبدع گونه‌هایی از آنان هستم، رسیدم. هر کتاب ِ خوانده که در من اثر بخشید، الگوی من شد اما از کتاب‌های آسمانی یاد گرفتم آب بهتر است از سرچشمه نوشیده شود. از «انجیل»، «کتاب مقدس عهد قدیم و جدید»، «تورات»، «اوستا»، «ریگ‌ودا»، «اوپانیشادها» و البته «قرآن».

سخن پایانی؟
خود باشیم اگرچه با امتیازی ناچیز اما هویت‌مند باقی بمانیم. نسخه‌ عالی دست دوم همیشه دست دوم باقی خواهد ماند و این‌که «فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر/ سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر» و «هیچ‌کس بر شمع در آتش‌زدن رحنی نکرد/ از ازل بر حال ما می‌گرید استعداد ما».

برچسب ها: فرهنگ ، هنر ، شعر ، تدبیر و امید ، الگو
نام:
ایمیل:
* نظر: