آشفته بازار نفت پس از یکسال همچنان ادامه دارد. در حالی که کشورهای صادرکننده نفت هنوز زیر بار ارزان شدن ناگهانی و البته برنامهریزی شده این محصول راهبردی کمر راست نکردهاند، کوزهگر خود نیز در چاه افتاده و با کسری بودجه 20درصدی مواجه شده است.
سال گذشته و در حاشیه مذاکرات ایران و شش قدرت جهانی در حالی که طرفین در حال نزدیک شدن به یک توافق بر اساس تفاهم ژنو بودند، هواپیمای اختصاصی سعود الفیصل وزیر امورخارجه متوفی عربستان در باند فرودگاه بینالمللی وین بر زمین نشست تا با پیشنهاد ارزان کردن بهای جهانی نفت، اقتصاد در محاصره پر از مخاطره ایران را به مرز ورشکستگی برساند.
پس از آن بود که بهای جهانی نفت در یک شیب تند سقوط کرد تا که امروز به مرز 40 دلار در هر بشکه رسیده است. در طول دوران تحریمهای ظالمانه آمریکا صادرات سه میلیون بشکهای نفت ایران در برخی موارد حتی به 750 هزار بشکه هم رسید و در آمد خوب ایران هم به تبع آن به یک چهارم کاهش پیدا کرد. این کاهش اثرات خود را خیلی زود بر اقتصاد کشور گذاشت و از آنجایی که همه خزانه توسط دولت قبل خالی شده بود، در دولت آقای روحانی میراثی اندک رسید که آن هم به دلیل تحریمهای بانکی قابل دریافت نبود.
در این فضا بود که اقتصاد مقاومتی توسط رهبر انقلاب ارائه شد کشور به سمت اداره ذاتی و دورنی بدون اتکای کامل به نفت پیش رفت. تحریمها حتی صنعت نفت کشور را هم نابود کرد و باعث عدم توسعه و سرمایهگذاری در آن شد. کاهش قیمت نفت به 40 دلار و آن هم زمانی که ایران در بهترین حال یک میلیون یکصدهزار بشکه نفت صادر میکند، درآمدی تقریباً 16 میلیارد دلاری را نصیب کشور میکند که هیججای اقتصاد بزرگ ایران را درمان نخواهد کرد.
تلاشهای صورت گرفته توسط کشورهای صادرکننده نفت برای متقاعد کردن سعودیها و برخی متحدان عرب این کشور جهت کاهش استخراج و صدور نفت نیز راه بهجایی نبرد و سعودیها با ظن اینکه نفت در ایستگاه 55 تا 60 دلاری خواهد ایستاد، بر حفظ میزان تولید خود تاکید کردند.
اما چرخ روزگار برخلاف باور عمومیها سعودیها چندان بر میل آنها نچرخید، آنها هر چند ایران را از درآمد نفتی خود در شرایط تحریم محروم کردند و بهزعم خود اقتصاد ایران را دچار رکود کردند و حتی تولید نفت شیل در آمریکا را هم غیراقتصادی کردند، اما بر اساس گزارشهای موجود، پایین آمدن بهای نفت تا سقف 40دلار در هر بشکه زنگ خطر را برای سران ریاض به صدا در آورده است.
در طول چند هفته اخیر بسیاری از خبرگزاریهای اقتصادی جهان با علم به مشکلات متعدد سعودیها تاکید میکنند که اگر قیمت نفت در همین میزان بماند، تا سال 2017 عملاً خزانه آنها خالی شد و دلارهای ذخیره شده این کشور نیز خرج میشود. همین هفته گذشته بود که یکی از خبرگزاریهای غربی گزارش داد که ریاض با کسری20درصدی در بودجه سال جاری خود مواجه شده است و قصد دارد که این کسری را از طریق حذف بخشهای سرمایهگذاری در کشور که رقمی بالغ بر 70 میلیارد دلار میشود، جبران کند.
یکی از مهمترین عواملی که سعودیها دچار این بحران شدهاند علاوه بر غلط از آب درآمدن پیشبینی آنها از بهای نفت، به ورود آنها به جنگ داخلی یمن باز میگردد. برخلاف باور اولیه زمان این جنگ بیش از آنکه فرزند شاه فرتوت این کشور فکر میکرد طول کشید و این زمان دراز باعث افزایش هزینههای جنگ شده است. عربستان در چند حوزه دچار بحران در هزینهها شده است، نخست به 9 کشوری که عضو ائتلاف هستند باز میگردد. بهجز امارات متحده عربی بقیه عاشق مردمسالاری در یمن نبودند بلکه چشمشان به کیسه شل شده آل سعود برای مشارکت در نبرد باز میگشت که باید ماهیانه مبلغی را بهعنوان پاداش دریافت کنند.
نکته دوم به مشارکت گسترده نیروی هوایی در این جنگ بر میگردد. همه میدانند که هزینه هر سورتی پرواز جنگی چه میزان است و هزینه بمبها و موشکهایی که مدام از آمریکا و کشورهای اروپایی خریداری میشود چه میزان میشود. از سوی دیگر، باید به هزینه گزاف حضور نیروی زمینی هم در این جنگ اشاره کرد که برای سعودیها تقریباً کمرشکن شده است. آنها حتی برای راضی نگهداشتن برخی کشورها جهت حضور در این جنگ رشوههای وحشتناکی میدهند که این مساله باعث شده تا خزانه به میزان قابل توجهی بیپول شود.
در این میان ایران باید چه کند؟ یک واقعیت مهم وجود دارد و آن هم مساله تلافی کردن در عرصه سیاسی است. سعودیها روزی تلاش کردند تا با کاهش بهای نفت ایران را بهزمین بزنند، آیا وقت تلافی کردن فرانرسیده است؟
چندی پیش بود که وزیر نفت اعلام کرد ایران برای پس گرفتن سهم خود از بازار با قدرت وارد میشود و این مستلزم تولید و صادرات روزانه سه میلیون بشکه نفت خواهد بود. اگر سه میلیون بشکه نفت ایران وارد بازار شود، واکنش بازار چه میشود؟ بدون شک این واکنش مثبت نیست و عملاً شاهد کاهش دوباره قیمتهای نفت خواهیم بود. اما آیا این کاهش قیمت بهضرر ایران است؟
در پاسخ باید گفت اگر ایران میتواند کشور را با نفت 40 دلاری و با سطح تولید یک میلیون بشکه اداره کند، بدون شک برای آن موفقیتی است که اگر نفت به قیمت 20 دلار برسد و سه میلیون بشکه صادر کند، روزانه 60 میلیون دلار و سالیانه نزدیک به 22 میلیارد دلار درآمد دارد.
این مساله بدون شک برای طرف سعودی چندان خوشایند نخواهد بود. با نفت 20 دلاری خزانه سعودیها خیلی زودتر از آنچه که باید، خالی خواهد شد ضمن آنکه پس از پایان تحریمها، دروازه ایران بهروی سرمایههای خارجی باز میشود و ایران این امکان را خواهد داشت که بتواند زیرساختهای خود را با این سرمایهگذاریها بازسازی کند، ضمن اینکه دهها میلیارد دلار از پولهای بلوکه کشور در خارج نیز آزادسازی خواهد شد و کمک خوبی به اقتصاد ایران میشود.
با توجه به این شرایط است که ایران نباید از رساندن سقف تولید خود به سه میلیون بشکه در روز بهراسد و با قدرت وارد این گود شود تا برای یک بار هم که شده این ایران باشد که از سلاح نفت علیه سعودیها استفاده کند. لازم است این نکته را هم مدنظر داشته باشیم که شاه سعودی که به امریکا سفر کرده است، یکی از برنامههایش کمک گرفتن از کاخ سفید جهت افزایش بهای نفت است.