bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۱۳۴۲
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۱۷ - ۲۲ فروردين ۱۳۹۷
پل «خور مرده‌شور» گناوه یا «پل ناکجاآباد» به کجا می‌رسد؟
هفت سال است که مسوولان استان و شهرستان گناوه، از پروژه‌ای به نام «پل گردشگری» سخن می‌گویند. پلی که به گفته بخشدار مرکزی گناوه، با اعتبار 10 میلیارد ریالی، روستاهای ساحلیِ بخش مرکزی را به گناوه وصل می‌کند و ضمن این‌که مسیر شمال گناوه را به دو مسیر افزایش می‌دهد، نقشی بسزا در توسعه گردشگریِ روستاهای ساحلی دارد.
پلی برای دسترسی به ویلاهای پولدارها!! آیا مشکل مردم گناوه ساخت پلی است که می‌خواهد مسیر دسترسی به ویلاهای پولدارها را کوتاه‌تر کند؟ چرا باید با پول بیت‌المال برای برخی بیت‌الحال ساخت؟ مردم گناوه چه سودی از این پل می‌برند؟ چرا همه چیز در استان بوشهر بنام گردشگری تمام می‌شود؟

قدرت‌الله حمیدی:
هفت سال است که مسوولان استان و شهرستان گناوه، از پروژه‌ای به نام «پل گردشگری» سخن می‌گویند. پلی که به گفته بخشدار مرکزی گناوه، با اعتبار 10 میلیارد ریالی، روستاهای ساحلیِ بخش مرکزی را به گناوه وصل می‌کند و ضمن این‌که مسیر شمال گناوه را به دو مسیر افزایش می‌دهد، نقشی بسزا در توسعه گردشگریِ روستاهای ساحلی دارد. طول جاده محوری این پروژه، 9 کیلومتر و عرض آن 35 متر است. به گفته این مسوول، اهداف این پروژه، تقویت گردشگری، کشاورزی، دامداری، صیادی، خدمات بوم‌گردی و استفاده از اسکان است. بدیهی است که هر یک از اینها مقدمه، ضابطه و فرایندهای پیچیده‌ای دارد. پس این طرح باید یک طرح بزرگ در سطح استان باشد و البته که واکاوی و نقدی محققانه می‌طلبد.

این پروژه روی خوری احداث می‌شود که در حافظه جمعی مردم گناوه، بستر رویدادی در تاریخ محلی بوده است. در سال 1297 هجری قمری، جنگی بین خانعلی خان حیات داودی، حکمران حیات داود و سهراب خان شبانکاره، حکمران شبانکاره در می‌گیرد که جنگجویان گناوه‌ای به دلیل شدت درگیری و اضطرار، جسد کشته‌شدگان را در خور شست‌وشو می‌دهند و از آن زمان، این خور به نام «خور مرده‌شور» معروف می‌شود.
پس«خور مرده‌شور»یک نام صِرف نیست بلکه خاستگاهی جغرافیایی، تاریخی دارد و این درهم تنیدگیِ جغرافیا و تاریخ و پیوند جغرافیای تاریخی، فرهنگی و سیاسی با میراث گذشته و انسان که خود پدیده‌ای جغرافیایی است، بسیار مهم است و ارزش خور را برای ما دوچندان می‌کند. در اینجا به دلیل مجال کم، از این موارد گذشته و به اصل مطلب می‌پردازیم.
بحث توسعه پایدار مهم‌ترین محمل در چنین پروژه‌هایی است. توسعه مانند موجی است که به بسط نگرش ذهنی و عملی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی می‌پردازد و به ریشه‌کن کردن نابرابری‌های اجتماعی، اقتصادی، فقر و بیکاری و افزایش شاخص‌های کیفیت زندگی می‌انجامد. کلمه پایدار به ریشه داشتن در میراث و منابع گذشتگان و پیوند بین نسل‌ها اشاره دارد. توسعه‌ای پایدار است که نیاز امروز را بدون لطمه به میراث گذشتگان، و توانایی‌های نسل‌های آینده در نیازهایشان را برآورده کند ولی توسعه در اینجا در ساخت و ساز خلاصه شده است و مسوولان ما برای توسعه، مستقیم به سراغ پیمانکاران می‌روند. در حالی که چیدمان توسعه باید بر اساس ساختار طبیعت باشد. هر محیط زیستی بر حسب ساختار و ترکیب خود توان توسعه ایش را مشخص می‌کند.

ما باید یاد بگیریم که در بسیاری از مواقع، بهترین راهِ نگهداری و استفاده از طبیعت، این است که آن را به همان شکل طبیعیِ خود نگه داریم. طبیعت بدون دخالت ما، طبیعی و چشم‌نواز شده است و دخالت و تصرف ما، آن را از حالت طبیعی خارج می‌کند. این اصلی است که گذشتگان ما به آن معتقد بوده‌اند. طبق این اصل زمین و موجودات زنده، فعالانه موجبات سکونت و بقای خود را فراهم می‌کنند. فقط کافی است این اصل اساسی را بدانیم. به گفته سهراب «یاد من باشد، کاری نکنم که به قانون زمین بربخورد».
نام «گردشگری» روی این پروژه نام بی‌مسمایی است. زیرا گردشگری در جاده و پل خلاصه نمی‌شود بلکه نیاز به زیرساخت‌های فرهنگی و آموزشی، مدیریت کلان و متخصص دارد. مسوولان ما، گناوه را یک «شهر گردشگری» می‌دانند و فکر می‌کنند با تصرف در طبیعت ساحل و تپه‌های ماسه‌ای و از بین بردن آنها و تبدیل دیمیِ‌شان به پل و جاده، می‌توان به شهر گردشگری رسید! در صورتی که اینها ظرفیت‌های طبیعی برای گردشگری هستند ولی مسوولان که ظاهرا قصد رونق گردشگری دارند، با نابود کردن این ظرفیت‌ها، گردشگری را نابود می‌کنند!

 در این پروژه، آنچه در ابتدای کار مهم است، یک بررسی جامع اطلاعاتی است. اولین قدم مشاهده محدوده جغرافیایی خور، تأمل در ویژگی‌های آن و ثبت تصاویر از زاویه‌های مختلف آن است. نخستین چیزی که در اولین بازدید از خور مشاهده می‌شود، انبار نخاله‌های ساختمانی و ساخت و سازهایی است که در چند متریِ خور دیده می‌شوند. آنچه تعجب ناظران را بیشتر می‌کند وجود تابلوی اداره راه، دال بر منع ساخت و ساز در حریم خور است و آنچه اوضاع را قمر در عقربتر می‌کند، تصرف‌های جدید در چند متریِ پایه شمع‌های جدید پل است که وجود استوانه‌های تنبوشه‌ای تحدید حریم نیز نتوانسته متجاوزان را بترساند! اگر فکر می‌کنید مساله در اینجا پایان می‌یابد، باید گفت در اشتباهید، زیرا مساله خور یکی دوتا نیست. حریم خور که طبق نقشه‌های موجود تا روستای سربست می‌رفته، به دویست سیصدمتر رسیده و نطفه خور در زیر پل ابتدایی روستای مال خلیفه، در خود خفه شده و بخش بزرگ خور به یغما رفته است!    
بنا به نظر متخصصان و کارشناسان بومی شهرستان، شرایط خور اجازه هیچ طرح توسعه‌ای را نمی‌دهد. بهترین تصمیم می‌تواند طرح کارشناسان و متخصصان بومی شهر باشد که عبارت بود از استفاده از پهنه طبیعیِ شرق خور برای اموری مانند پیاده‌روی، دوچرخه‌سواری و تمهید شرایط قایق‌سواری در خور بدون آن‌که نیازی به پل باشد و صد البته به شرط حفظ ماهیت جغرافیایی، فرهنگی و تنوع جانوری و پرندگان. 

هنوز پیگیری‌های اندک منتقدان، در مورد فقط مسیر پل، به جایی نرسیده است. در صورتی که اگر طرح جامعی بود، ارائه و این سوال پاسخ داده می‌شد. گویا قرار بوده جاده از دل تپه‌ها و صخره‌ها بگذرد و پس از عبور از باغ‌ها و ویلاهای غاصب ساحل به جاده مواصلاتی بندر دیلم برسد ولی حالا که پس از سال‌ها این‌طرف و آن‌طرف رفتن و پر کردن قسمت بزرگی از تپه‌ها، متوجه شده‌اند که این کار نشدنی-و شاید فسادی علنی-است، به راه‌های دیگر رفته‌اند! به راستی چرا در مورد مسیر این پلِ «ناکجاآباد» این همه بی‌برنامگی وجود دارد؟ چرا این معادله دو دوتا چهارتا این همه گنگ است؟ آیا جز این است که دارودسته خوش‌نشینان غاصب ساحل، ساده‌دلانه در توهم مسیری اختصاصی بوده‌اند و حالا که با واقعیت ماجرا و مسائلی دیگر مواجه شده‌اند، دنبال «راه در رو» می‌گردند؟ واقعا مسیر جاده قرار است به کجا برود؟ آن‌طور که از جاده خاکی جدید شمال خور پیداست، گویا قرار است در مسیر مال خلیفه/ سربست باشد که باید گفت با وجود مسیرهای روستایی موجود، نیازی به این همه پیچ و خم و هدر دادن پول نیست. بهسازی راه‌های روستایی، نمی‌تواند توجیه این پل باشد.  برای این کار  باید به ترمیم همین راه‌های موجود و ارائه نقشه جامع درون روستا پرداخت. نباید همه چیز را بهانه همه چیز کرد.   

 پلی برای قلع و قمع طبیعت، تاریخ، محل و فرهنگ! برای این‌که خوشی دلمان را زده که در زمانه بی‌پولی، بی‌احساسی و بی‌مسوولیتی، در نبود فرهنگ شهروندی، چندین میلیارد هزینه این پلِ «ناکجاآباد» می‌کنیم! در واقع پلِ «ناکجاآباد»به جز چند نفر، هیچ مخالفی ندارد. چرا؟ چون فرهنگ، تاریخ و محیط زیست را نشانه گرفته است و اینها هیچ وقت مساله ما نبوده‌اند! مطالبه‌های ما حول فهرست آب و نان و گمرک و بازار است. تنها کسانی که در حال و هوای فرهنگ باشند، با این‌چنین طرح‌هایی مساله دارند. «فعالان مدنی» ما جرأت مخالفت با عوامل پشت پرده این‌گونه طرح‌ها را ندارند! یکی از اعضای محترم شورای شهر، در دیدار رسمی با دوستداران طبیعت، عوامل پشت پرده این طرح را، صاحبان باغ‌ها و ویلاهای ساحلی می‌داند ولی یک ماه بعد به مردم وعده بهره‌برداری طرح را در هفته دولت می‌دهد! و شهردار ما نیز این قصه مکرر را تکرار می‌کند! همه درِگوشی از دست‌های پشت پرده می‌گویند!      
کافی است نام مخالفان پروژه پل«ناکجاآباد» را ردیف کنیم: نوری و حسن‌زاده شهرداران سابق گناوه، احمدی شهردار فعلی، تولیده رئیس محیط زیست، کرمی رئیس سابق منابع طبیعی و اعضای انجمن معماری گناوه. حتی پیمانکار سابق پروژه در گفت‌وگو با نماینده کارگران می‌گفت این پروژه به هیچ وجه عملی نیست! و از کاستی‌های آشکار، نقص فنی در محاسبه اولیه پل بود که شامل اختلافِ حدود هفتاد سانتیِ سطح کف پل با مد دریا می‌شد و این به منزله درگیری شدن پل با آب دریا در هنگام مد دریا است و در این صورت آب از قطر (باکس) پل بالا آمده و مشکل می‌آفرید. این ضعف در محاسبات، با هشدار متخصصان منتقد، تصحیح شد. 

خور مرده‌شور به عنوان یک عنصر طبیعی، در بستر خود مانع هیچ پیوندی نیست و خود با تجاوزهایی که به حریمش شده در کمترین مساحت ممکن قرار گرفته است. ما پس از این همه تجاوز که به خور شده، هنوز طلبکار خور هستیم و با زدن پل، آخرین ضربه‌ها را بر خور و نه تنها بر خور بلکه بر حافظه جمعی خود می‌زنیم. آن هم به با بهانه‌های تقویت گردشگری، کشاورزی، دامداری، صیادی، بوم‌گردی و استفاده از اسکان» (به گفته بخشدار مرکزی گناوه). شما وقتی چشم‌انداز بکر ساحل ماسه‌ایِ روستا را به هم زده به قیر و آسفالت تبدیل کردید و بازار سندسازیِ حریصان را گرم کردید و بهترین ظرفیت‌های گردشگری را به فروش رساندید، دیگر چیزی برای جذب گردشگر نمی‌ماند! با تغییر کاربری زمین‌های کشاورزیِ روستاهای قلعه، مال قائد و مال خلیفه به ویلا و مسکونی، و تبدیل این روستاها به مرکز معاملات ملکی، با تجاوز به حریم خور، با وجود این محیط بدقواره اطراف خور که مرکز نخاله‌های ساختمانی برای تجاوزهای همچنان بیشتر شده که حتی با وجود تابلوی منع تجاوز حریم اداره آب اتفاق افتاده و چه‌بسا همچنان ادامه یابد، آقایان مسوول! آیا شما جایی برای توسعه کشاورزی گذاشته‌اید؟ توسعه دامداری؟توسعه صیادی؟ کدام دامداری؟ کدام صیادی؟ کدام کاهش بار ترافیک؟ 
تنها مسیر ورود به مرکز شهر و بازار در جهت شمال، مسیر ورودیِ بندر دیلم و بهترین مسیر ورود به ساحل هم، از طریق مدخل‌های پارک دلفین در بلوار امام علی، دانشگاه آزاد، منطقه انتظامی و خیابان بسیج است و پس از ورود به ساحل از مسیر ناکجای شما، برای ورود به مرکز شهر و بازار، دوباره باید از طریق همان مدخل‌ها، وارد خیابان اصلی شهر شد. شما هر وقت توانستید جاده یا جاده‌هایی دیگر در راستای جادۀ اصلی شهر احداث کنید، از بار ترافیک می‌کاهید. دروغ که می خواهید بدهید؟ شما هنوز یک طرح جامع و کارشناسانه از این طرح ندارید و نمی‌دانید به طور مشخص قرار است پل از چه مسیری در شمال عبور کند! این نه تنها اعترافی بود که رئیس سابق شورای شهر کردند! بلکه ترجمان واقعیت شماست! کدام نهاد یا اشخاص با ریختن نخاله و شن زیر پل روستا، خور را بسته و ادامه‌اش را چاپیده‌اند؟ بگویید ما قلدریم، قدرت داریم و کسی زورش به ما نمی‌رسد و خیال همه را راحت کنید! معاون امور عمرانی استاندار، در ارتباط با تخلف یا تعلل پیمانکار این پروژه اخیرا گفته‌اند کم کاری هیچ مسوولی را نمی‌پذیرم. این یک ژستِ تهاجمی از نهادی است که خود مهاجم است و دیگر حرف‌هایش، مانند توسعه زیرساخت‌های عمران شهری، گردشگری و راهسازی، سرپوشی بر ضعف‌های روشن پروژه است و نیازی نیست ایشان خود را به تصنع و تکلف بیندازند.

متخصصان و کارشناسان بومی و دلسوز شهرستان، در دیدار با آقای سالاری استاندار سابق، مخالفت خود را با این پروژه همراه با طرح و مستنداتشان که در بالا به آن اشاره شد، شرح دادند. آقای سالاری طرح آنان را پسندید ولی گفت کفاف عمر مسوولیت ما را نمی‌دهد و طرح ما باید حتما اجرا شود! آقای استاندار! سَلَف شما این‌گونه می‌اندیشید! این پل ویرانگرِ طبیعت، میراث طبیعی و تاریخیِ شهر است. بعد از دست به دست شدن پروژه از سوی پیمانکاران و به ویژه با تخلف تازه پیمانکار جدید و با وجود شمع‌کوبی ضربتی و تلنبار شتاب زده نخاله‌ها برای محو تپه‌های ساحلی که ناشی از دستپاچگی و بی‌برنامگی و بی‌سرانجام بودن این پروژه است، باید گفت که این یک پل نیست بلکه یک دیوار و بیت‌الحَزَن است! فرق است میان پل و دیوار. «زین حسن تا آن حسن صد گز رسن!» دیوار و تیغه‌ای ست که پیوندهای فرهنگی، تاریخی، ساحل و محیط زیست را نشانه گرفته است. از بدترین دیوارها. آقای استاندار! دیوار ندبه وطنی برای ما نسازید! نگذارید ما و آیندگان، سینه دیوار ندبه‌مان مرثیه ظلم شما و شکست خود را مویه کنیم و شاهد ادامه سنت‌سازی و تخریب باشیم! سنت‌سازی شما مجوزی است برای تخریب‌های بزرگ‌تر و بیشتر.کار خطرناکی که پایانش از امروز پیداست؛ مجوزباران تمام ساحل! شما در برابر میراث گذشتگان و آیندگان مسوولید. حافظه جمعیِ ما را نابود نکنید! آیندگان شما را نخواهند بخشید. بیایید با دوراندیشی و صلاح و با نگاهی مسوولانه به مساله نگاه کنید و جلوی آسیب‌های بیشتر را بگیرید. که به گفته مولانا:
هر که آخِربین‌تر او مسعودتر                                هر که آخُربین‌تر او مطرودتر
مستندات گزارش نزد روزنامه بامداد جنوب موجود است.

نام:
ایمیل:
* نظر: