bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۲۷۶۳
تاریخ انتشار: ۱۸ : ۱۹ - ۰۴ مهر ۱۳۹۷
درددل دوچرخه‌سوار بوشهری با بامداد جنوب؛
دوچرخه‌سواری از دیرباز یک ورزش که به‌عنوان یک تفریح سالم، مفرح و مفید شناخته شده است. این رشته که حالا یکی از مهم‌ترین رشته‌های ورزشی جهان به حساب می‌آید، در ایران نیز وضعیت مناسبی پیدا کرده است و ...
دیگر دوچرخه‌ای برای تمرین ندارمبامداد جنوب - علی تنگستانی:
دوچرخه‌سواری از دیرباز یک ورزش که به‌عنوان یک تفریح سالم، مفرح و مفید شناخته شده است. این رشته که حالا یکی از مهم‌ترین رشته‌های ورزشی جهان به حساب می‌آید، در ایران نیز وضعیت مناسبی پیدا کرده است و سالیانه ورزشکاران ما در این رشته مدال‌های رنگارنگی در سطح آسیا بدست می‌آورند. وضعیت این رشته اما در استان بوشهر تاسف‌بار به‌نظر می‌رسد. اگرچه دوچرخه‌سواران زیادی در سطح استان داریم ولی فقط تعداد کمی از آنها به‌طور حرفه‌ای در این رشته فعالیت می‌کنند. یکی از این دوچرخه‌سواران، عباس آندیده است، ورزشکار جوانی که این سال‌ها برای رسیدن به این سطح سختی‌های زیادی کشیده است ولی دیگر دوچرخه‌ای برای حضور در مسابقات ندارد. او چندی پیش هم به‌دلیل نداشتن دوچرخه حرفه‌ای نتوانست در مسابقات کشوری حضور پیدا کند. امروز در گزارشی متفاوت با این ورزشکار سختکوش گفت‌وگو کردیم تا شاید مسوولان این رشته با خواندن این گزارش او را به یاد آورند. 

خصوصی، ورزش می‌کنم
من دوچرخه‌سواری را از سال 93 به‌شکل حرفه‌ای در شهر بوشهر آغاز کردم. در زمانی که وضعیت رشته دوچرخه‌سواری در استان خوب بود، در شهرهای مختلف کشور به اردو می‌رفتیم و در آنجا تمرینات خود را ادامه می‌دادیم ولی از زمانی که اردو‌ها لغو شد و دیگر مسوولان به ما توجه‌ای نکردند، از آن حالت خارج شدم و الان حدود یک سال است که دوچرخه‌سواری را به‌صورت خصوصی و فوق‌حرفه‌ای دنبال می‌کنم و روزی حدود پنج ساعت تمرین می‌کنم. 

به‌دلیل نداشتن دوچرخه، چیزهای زیادی از دست داده‌ام
این به‌دلیل نداشتن دوچرخه، این رشته را کنار گذاشته‌ام و مجبورم در رشته‌ دیگری فعالیت کنم. برای این‌که وضعیت آمادگی جسمانی‌ام‌ با افت روبه‌رو نشود، سعی می‌کنم با تمرینات مداوم خود را آماده نگه‌دارم و این مساله به‌خاطر این است که پول خرید یک دوچرخه را ندارم. من در چند روز گذشته به افراد زیادی مراجعه کرده‌ام که به من کمک کنند و حاضرم هر کاری کنم که از این رشته جا نمانم، چراکه تا امروز سه مسابقه کشوری را به‌دلیل نداشتن دوچرخه حرفه‌ای از دست داده‌ام. این در حالی است که اگر من یک دوچرخه‌ حرفه‌‌‌ای داشتم، مطمئن باشید می‌توانستم در این مسابقات مقام خوبی کسب کنم و به تیم ملی راه پیدا کنم. 

مسوولان استان بوشهر، به کلی من را فراموش کرده‌اند
الان اگر شما به مسابقات استانی نگاهی بیندازید، می‌بینید مدالی که دریافت می‌کنید، ارزشش سه هزار تومان است و این در حالی است که ما برای حضور در این مسابقات مشکلات زیادی را تحمل کردیم تا به موقع برسیم. وقتی روز مسابقه می‌رسد و مقامی کسب می‌کنیم، یک کارت هدیه 40 هزار تومانی به ما می‌دهند و پس از آن به کلی ما را فراموش می‌کنند. متاسفانه برخی از مسوولان ما وقتی مسابقات تمام می‌شود، اصلا نمی‌دانند ورزشکاری که مقام آورده الان کجاست و آیا او تمرین دارد یا خیر. وقتی مسابقات کشوری در حال آغاز شدن است، ورزشکار خودش باید از طریق کانال‌های خبری متوجه این موضوع شود، این در حالی است که هیات باید به او خبر بدهد. متاسفانه باید بگویم هیات دوچرخه‌سواری استان هیچ کاری برای ما نکرده است. 

چرا من نباید اسپانسری داشته باشم؟
موضوع بعدی حرف‌هایم در رابطه با بحث اسپانسر است. رشته دوچرخه‌سواری رشته‌ای است که اگر در آن اسپانسر نداشته باشید، به هیچ‌جا نخواهید رسید. الان در این استان، فقط یکی از دوستان من که دوچرخه‌سوار حرفه‌ای است، اسپانسر دارد. الان تمام لباس‌ها و امکانات ورزشی و موردنیاز این ورزشکار را اسپانسر او برایش تهیه می‌کند. به هر حال وقتی دوچرخه‌سوار با لباس اسپانسر به‌میدان می‌رود به‌نوعی برای آن اسپانسر در بین مردم تبلیغ می‌کند. الان یکی از دوستانم که اهل خوزستان است، یک اسپانسر قوی دارد که نه تنها اسپانسر به او کمک می‌کند بلکه با او هم در مسابقات کشوری، برای این اسپانسر تبلیغ می‌کند. اما چرا من نباید در این استان با این سرمایه‌های عظیم یک اسپانسر داشته باشم. مگر من چه چیزی کم دارم که آنها به سمتم نمی‌آیند؟ 

محل زندگی من، به هیچ عنوان مناسب یک ورزشکار نیست
الان به‌دلیل نداشتن دوچرخه، دچار به‌نوعی افسردگی گرفته‌ام، چراکه تمام زندگی من دوچرخه‌سواری است و جز این دیگر هیچ‌ چیزی ندارم و این را تمام خانواده و دوستانم می‌دانند. البته باید این را هم گفت، محیطی که ما در آن زندگی می‌کنیم 70 درصد افرادی که در آن زندگی می‌کنند، معتاد هستند. ما در محله‌ای زندگی می‌کنیم که وقتی وارد آن می‌شوید، یک دقیقه هم نمی‌خواهید آنجا بمانید، چراکه زندگی مردم اینجا، فقط سیگار و مواد مخدر است. به هر حال من در چنین محیطی بزرگ شده‌ام ولی اینقدر تلاش کرده‌ام که با افراد این محیط ارتباط برقرار نکنم و این واقعا اراده قوی می‌خواهد. زندگی در محله ما به شکلی است که اگر یک فرد سالم هم وارد آن شود، سعی می‌کنند او را معتاد کنند. شما حالا خودتان ببینید من در چه وضعیتی زندگی می‌کنم. من در این چند سال سعی کرده‌ام با ورزش کردن خود را از این لجن‌زار خارج کنم و خدا را شکر تا به الان هم در این راه موفق بوده‌ام. 

اگر فقط یک دوچرخه حرفه‌ای داشته باشم ...
الان همان‌طور که گفتم آخرین دوچرخه‌ام را فروختم تا حداقل با پول آن بتوانم مقداری از بدهی‌هایم را بدهم و با مقدار باقیمانده یک وسیله برای رفتن به سر کار بخرم. الان ماهی حدود 600 هزار تومان می‌گیرم که این پول هم بیشتر خرج تمرینات بدنسازی‌ و مربی می‌شود و از این نظر مشکلی ندارم ولی تنها مشکل من فقط نداشتن یک دوچرخه استاندار است که با آن بتوانم در مسابقات کشوری حضور یابم. بابت هزینه مسابقات، لباس و تجهیزات دوچرخه‌سواری و دیگر مسائل مشکلی ندارم و به هر شکلی آنها را فراهم می‌کنم. الان در حال جمع کردن پول‌هایم هستم تا بتوانم یک دوچرخه حرفه‌ای بگیرم ولی وقتی نگاه می‌کنم که طول می‌کشد تا یک دوچرخه بخرم، واقعا ناامید می‌شوم. بار دیگر تاکید می‌کنم اگر دوچرخه حرفه‌ای داشته باشم، با همین درآمد هم می‌توانم در مسابقات شرکت کنم و عنوان قهرمانی کسب کنم. 

مسابقات کشوری برگزار می‌شود ولی ...
حدود سه هفته دیگر مسابقات کشوری در اراک برگزار می‌شود و خیلی از دوستانم هم قرار است در این مسابقات شرکت کنند ولی من به‌دلیل نداشتن دوچرخه حرفه‌ای نمی‌توانم در این مسابقات شرکت کنم. این در حالی است که من تمرینات خود را ادامه می‌دهم و خود را آماده نگه می‌دارم اگرچه مدتی است با دوچرخه تمرین نداشته‌ام. الان هم واقعا زشت است که به‌عنوان قهرمان استان بوشهر و فارس، به یک نفر مراجعه کنی و از او بخواهی برای مدت مشخصی دوچرخه‌اش را به تو قرض بدهد. آقای دهباشی که به همراه من یکی از دو دوچرخه‌سواران برتر استان است، به‌دلیل وضعیت مالی خوبی که دارد می‌تواند در مسابقات شرکت کند ولی من باید سر جایم بمانم. شرکت نکردن در هر مسابقه کشوری برایم مثل یک عذاب است به‌نوعی که تا سه روز، هیچ میلی به تمرین کردن ندارم. زمانی بوده که به‌دلیل نداشتن دوچرخه به برخی از دوستان مراجعه کرده‌ام که از دوچرخه آنها استفاده کنم ولی آنها دوچرخه‌شان را نداده‌اند. به هر حال آنها هم حق دارند، چراکه دوچرخه‌شان گران‌قیمت است و از این می‌ترسند که به آنها آسیبی وارد شود. 

پدر و مادرم با وجود مشکلات فراوان، همواره حامی من بوده‌اند
خانواده‌ام، واقعا وضع مالی خوبی ندارند و من به‌نوعی کمک‌خرج آنها هم هستم و این را به‌عنوان تعریف از خود نمی‌گویم. پدر و مادرم وضعیت خوبی ندارند و به همین دلیل باید به آنها کمک کنم تا به زندگی‌شان برسند با این وجود آنها همیشه از من حمایت کرده‌اند و یکی از خواسته‌یشان این بوده که با تلاش و پشتکار این ورزش را ادامه دهم. آنها در این مدت همیشه سعی کرده‌اند که من را از دیگر بچه‌های محل دور نگه‌دارند تا مانند آنها به مواد و سیگار معتاد نشود. به هر حال این وظیفه من است که در کنار ورزش، به آنها نیز رسیدگی کنم. این در حالی است که بسیاری از ورزشکاران ما اصلا فکرشان مثل من مشغول نیست و در آرامش به ورزش می‌پردازند تا بتوانند به اهداف خود نزدیک شوند. 

بی‌استعدادها جای خود را به بااستعدادها در این رشته داده‌اند، چراکه ...
الان شرایط به شکلی است که ورزشکاری که در دوچرخه‌سواری استعدادی ندارد و در مسابقات هم نتوانسته عنوانی کسب کند، بهترین مارک لباس و دوچرخه را در اختیار دارد ولی در مقابل یک نفر مثل من که برای هر مسابقه کشوری حدود سه ماه تمرینات سخت و دشوار دارد، در روز مسابقات به‌دلیل نداشتن یک دوچرخه حرفه‌ای و دارای با امکانات مناسب از مسابقات حذف می‌شود. آن موقع در تمرینات از دوچرخه‌ای استفاده می‌کردم که نه تنها حرفه‌ای نبود بلکه برای تمرین هم مناسب نبود. البته دلیل این مساله کاملا واضح است؛ متاسفانه مشکلات مالی باعث شده من نتوانم به آن چیزی که می‌خواهم برسم. الان در مغازه‌ای کار می‌کنم که درآمد آن چیزی حدود 600 هزار تومان است و این در حالی است که کار من بسیار سخت و دشوار است. آن موقع که دوچرخه داشتم، این پول اصلا برایم کافی نبود، چراکه یک روز باید پول لاستیک می‌دادم و روز دیگر پول لنت. من این دوچرخه را با وام خریده بودم و الان در شرایطی قرار گرفتم که باید چیزی حدود دو میلیون تومان به صاحب مغازه‌ دوچرخه‌فروشی بدهم. این مساله باعث شد تا دوچرخه‌ام را بفروشم و الان هم که با شما در حال گفت‌وگو هستم، در حال فعالیت در دو و میدانی هستم. 

مسوولان، به خود بیایید
باز هم از شما و رسانه خوبتان تشکر می‌کنم که در بی‌خبری بسیاری از افراد به فکر من بودید و از من حمایت کردید. در این استان کسانی هستند که فقط به‌دنبال اهداف خود هستند و به دیگران اهمیتی نمی‌دهند. متاسفانه کارهایی که من در این مدت انجام داده‌ام، به کلی فراموش شده است و این واقعا تاسف‌بار است. امیدوارم که مسوولان به خود بیایند و توجه بیشتر به ورزشکاران داشته باشند. 

نام:
ایمیل:
* نظر: