بامداد24: در خبرها خواندم که پروژه دانشکده هنر و معماری دانشگاه خلیج فارس که در محله کوتی بوشهر در حال ساخت است، بازهم در موعدی که مسوولان وعده داده بودند افتتاح نشد. پیشتر افتتاح این پروژه دو بار در هفته دولت 93 و پایان همان سال به تاخیر افتاده بود و قرار بود که در سال تحصیلی به بهرهبرداری برسد که محقق نشد.
حالا چهارمین زمان وعده داده شده برای بهرهبرداری از این ساختمان در آبان ماه اعلان شده است. اگر فرض را بر راهاندازی این دانشکده در آبان ماه بدانیم به نظر میرسد معاونت عمرانی با وعده راهاندازی آبان ماه یک دانشکده میخواهد تا بهمن ماه وقت بخرد. زیرا در اساس راهاندازی آبان ماه یک دانشکده به معنای افتتاح آن نیست و مسوولان میتوانند تا بهمن ماه که انتخاب واحد صورت میگیرد و ترم جدید شروع میشود، وقت بخرند.
به نظر میرسد که معاون محترم عمرانی استانداری بوشهر در یک روند ناکارآمدی قرار گرفته والا مدیری با نقاط بارز باستی ناتوان از راهاندازی یک دانشکده در نهایت 1500 متری نیست. روند و رویه موجود در استان به شکلی است که از هر فرد قدرتمندی یک مدیرناکارآمد میسازد. راهاندازی یک دانشکده کوچک در بافت قدیم را اگر به «اُستا احد» پیمانکار آذری یا «نادر استوار» برازجانی میدادند مدتها قبل آن را راهاندازی میکردند.
پیش از این و در زمستان سال قبل هم معاون محترم عمرانی استانداری خود وارد کار شد و اقدام به پیادهرو سازی در بوشهر (از برج تا میدان شهدای نیروی هوایی) کرد. در آن زمان هم قرار بود که تا قبل از سال نو این پروژه به اتمام برسد اما تا هنوز که 7 ماه از سال جدید گذشته یک پیادهرو کوچک را نتوانسته به پایان برساند. این ناتوانیها به نظر سیستمی میآید نه فردی.
من مطمئنم که اجرای یک پیادهرو که به روش خشکه چینی اجرا میشود آنقدر جزیی و کوچک است که حتی کسانی مثل «استا احد و نادر استوار» حاضر نمیشوند آن را بپذیرند. اما همین کار وقتی در دست عالیترین مقام عمرانی استان بوشهر قرار میگیرد سرطان زیبایی بوشهر میشود.
توصیه من این است که معاون عمرانی استانداری بوشهر که در یک روند ناخواش آیند در حال خدمترسانی است دیگر قولی ندهد. شاید بعد از سکوت بتواند بهتر کار کند و پروژههایش را به پایان برساند.
ذکر یک نکته هم ضروری است. این که در این نوشتار تاکید بر ناتوانی سیستمی شده است و معاون عمرانی را مدیری قوی معرفی شده است برگرفته از یک واقعیت تاریخی است. چندی قبل مصاحبهای با سعید کنگرانی (بازیگر معروف دهه 50 که نقش سعید در دایی جان ناپلئون را بازی میکرد) خواندم او گفته بود که برای ابتذال ستیزی در سینمای دهه 50 از برجستهترین شاعران و نویسندگان آن دوره استمداد طلبیدند اما حتی شاملو هم نتوانست کاری از پیش ببرد و نتیجه فیلمنامههایی که نوشت چیزی متفاوت از آنچه توسط دیگران نوشته شده بود، نبود.