bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۲۴۰
تاریخ انتشار: ۰۶ : ۱۷ - ۲۸ بهمن ۱۳۹۸
جمال بیگ در گفت‌وگو با بامداد جنوب:
اسماعیل مسیح‌گل:جمال بیگ شاعر فراگفتار زاده خرمشهر و ساکن کرج است. وی از 13 سالگی با حضور در گروه‌های تئاتر و موسیقی و مجامع ادبی شعر و داستان فعالیت فرهنگی و هنری خود را آغاز می‎کند. او حضور در عرصه‎های مختلف هنری از جمله شعر، سینما، داستان، تئاتر و ... را تجربه کرده است. بیگ افزون بر تحصیل در رشته‎های ادبیات و روانشناسی، در زمینه طب سنتی و داروهای گیاهی نیز به تحصیل پرداخته است. به عقیده خودش، هر کدام از این رشته‌ها فرصتی برای بیان اندیشه، تفکر و احساسات آدمی است و به درستی نمی‌توان هیچ‌کدام را برتر از دیگری دانست اما وی در سال‌های اخیر بیشتر به شعر و نقد آثار روی آورده است.

اسماعیل مسیح‌گل

«دیگر قرار بود/ دود از کدام کنده/ پا بشوم/ که خیابان به خیابان/ دنبال تو بگردم/ از وقتی/ به درخت‌ها قول داده‌ام/ از پا نیفتم/ با گوزن‌های زیادی دویده‌ام/ تا جنگل‌ها را / شاخ به شاخ بشوم/ حالا یا به خیال تخت گلوله‌ها رسیده‌ام/ یا به داری/ که از رگ گردن/ به من نزدیک‌تر است/ کاش چهار پایه‌ای بیاید/ زیر پایم را پر کند/ از این همه مرگیدن/ خسته شده‌ام» (جمال بیگ)

جمال بیگ شاعر فراگفتار زاده خرمشهر و ساکن کرج است. وی از 13 سالگی با حضور در گروه‌های تئاتر و موسیقی و مجامع ادبی شعر و داستان فعالیت فرهنگی و هنری خود را آغاز می‎کند. او حضور در عرصه‎های مختلف هنری از جمله شعر، سینما، داستان، تئاتر و ... را تجربه کرده است. بیگ افزون بر تحصیل در رشته‎های ادبیات و روانشناسی، در زمینه طب سنتی و داروهای گیاهی نیز به تحصیل پرداخته است. به عقیده خودش، هر کدام از این رشته‌ها فرصتی برای بیان اندیشه، تفکر و احساسات آدمی است و به درستی نمی‌توان هیچکدام را برتر از دیگری دانست اما وی در سال‌های اخیر بیشتر به شعر و نقد آثار روی آورده است.

«همیشه همین است ماه پیشونی»، «مریمانه بر صلیب»، «نیمه دلخور سیب» (به خواست مولف از ورود آن به بازار نشر جلوگیری شد)، «مای لیدی گام باندی‌های من»، «به بیوگی دکمه‌ها فکر می‌کنم» و «شیخ فیدل بندری» از جمله آثار منتشر شده وی است. او در سال 1377 به‌عنوان شاعر برگزیده کنگره نیما معرفی شد. بیگ تا به حال موفق به دریافت دیپلم افتخار و کسب پنج عنوان برگزیده و مقام اول در زمینه شعر، موسیقی و تئاتر شده است. او به مدت 32 سال مسوول انجمن‌های ادبی، موسیقی و تئاتر بوده، در ضمن بیگ عضو هیات مدیره دبیرخانه دائمي و بین‌المللی فردوسی‌شناسی، عضو هیات علمی و مدیر گروه ادبیات پژوهشکده و مرکز مطالعات تاریخ موزه کرج بزرگ و مدیر اجرائی خواهر خواندگی استان البرز و شهر دوشنبه تاجیکستان، قائم مقام موسسه فرهنگی هنری آفتاب هنر، مدیر اجرائی بخش درمان و آموزش موسسه‌پژوهشی نشاط، مدیر توانبخشی قائم ومشاور کلینیک ترک اعتیاد معتادین، امدادگر بین‌المللی صلیب سرخ جهانی، عضو هيات مديره و مدیرعامل تعاوني فيلمسازان استان البرز و... است. در ادامه گفت‌وگویی را با این شاعر معاصر صورت داده‎ایم که شما را به خواندن آن دعوت می‎کنیم.

آقای بیگ نخست برای مخاطبان ما بگویید تعریف شما از شعر فراگفتار چیست؟

شعر فراگفتار فرصت زبانی و معنایی دیگرگونه‌ای است که با بهره‌گیری از فرم و ساختاری متفاوت و با رعایت عناصر سه‌گانه به‌نام‌های تکینگی که در کلمات و تکانگی در افعال و تنانگی در مفصل‌بندی تصویرها اتفاق می‌افتد. فراگفتار به نفع موقعیت به اجرای تناقضها و واگردهای نوستالژیک و چند معنایی کلمات می‌پردازد. همین‌قدر بگویم که فراگفتار قانون نانوشته ضرورت معاصر خودش است. خیلی اوقات دوستان از من میخواهند که مانیفستی در این‌باره بنویسم و جواب همیشه من این بوده که این اشتباه را نخواهم کرد؛ چراکه فراگفتار آفتابگردانی است که همیشه به‌سمت نور در حال تعییر است و پدیده‌ای که مرتب در حال تغییر و پوست‌اندازی است، چگونه می‌شود تعریف کرد. ضمن اینکه شعر تعریف شدنی نیست و قاعدتا هر اثر هنری در فرایندی از تاویل‌ها قابل بررسی است و به‌طور کلی بنیان هر اثر هنری بر ابهام استوار است. از همین رو، هر متن ادبی ایده و سوژه خاصی را مطرح می‌کند. فراگفتار چیزی را به ما نشان می‌دهد که می‌گوید می‌تواند بارها از زاویه‌های مختلف گفته شود. فراگفتار به فرازبان و فرا معنا فکر می‌کند و تلاش دارد جهان‌های جدید را بیافریند.

ویرایش یکی از مراحل اساسی خلق یک اثر است شما چقدر به ویرایش آثارتان اهمیت می‎دهید؟

ویرایش لازمه هر اثر هنری است؛ زیرا باعث می‌شود اثر تکنیک‌مند بشود و به زیبایی اثر جلا می‌بخشد. جوشش و کوشش دوکارکرد ناآگاهانه و آگاهانهای هستند که هر هنرمند حرفه‌ای باید از آنها بهره کافی ببرد. خود من ممکن هست بعد از چاپ هم اگر لازم بدانم اثرم را ویرایش کنم و این کار را بارها انجام داده‌ام.

از دید شما داستان نوشتن سخت‌تر است یا شعر سرودن؟

داستان و شعر هر کدام روش نوشتاری خاص خود را دارند. کافی است آموزشهای مبتنی بر قواعد تئوری و عملی را فرا گرفت. برای مثال، ما در شعر از محور جانشینی که همانا استعاره است. استفاده می‌کنیم. در صورت اینکه برای داستان‌نویسی از محور همنشینی (مجاز) بهره می‌بریم و در ضمن زبان ابزار داستان است که روش زبان را دنبال میکند. داستان جمله‌ای است طولانی و هر جمله داستانی است کوتاه. باید بدانیم روایت در داستان ابزار ارتباط است. داستان نوشته می‌شود تا خوانده شود، بدون هیچ راوی و حتی شنونده‌ای. اینها را یک داستان‌نویس باید بیاموزد. آموزش بسیار مهم است. برای مثال الان خیلی از عزیزان هستند بدون اینکه شعر کلاسیک ما را بشناسند، مستقیم به گمان خود وارد شعر سپید می‌شوند و با نوشتن سطرهای ساده بیشترین لطمه را به شعر سپید وارد میکنند. شعر سپید داری عناصری است که باید فرا گرفت. همانطور که شعر کلاسیک هم دارای قواعد بسیار منسجم و مشخصی است. اصلا ذهنیت کلاسیک با ذهنیت سپید متفاوت است. در شعر سپید دلالت بر واقعیت نیست بلکه به ساخت جهان دیگری فکر میکند و به این مهم نمی‌رسد مگر از مدلول بگذرد و به دلالت‌های چند لایه برسد. این تفاوت‌ها را در مقاله‌هایم نوشته‌ام که انشاءالله در فرصت‌های دیگر مفصل به این موضوع خواهم پرداخت.

آیا فکر می‌کنید در آینده جریان شعری یا ادبی جدیدی به وجود بیاید؟

بله؛ شرایط تعیین‌کننده ضرورت است و تحول به‌وجود نمی‌آید مگر شکل‌گیری جریان‌های جدید ادبی که با بهره‌گیری از جریانهای قبل از خود به فرایندهای جدیدتری برسند به‌قول یکی از نویسندگان جهان (نامش یادم نیست) می‌گوید هر پدیده‌ای نیاز به پدر دارد و پدیده‌ای که پدر ندارد باید برای خود پدر خوانده بیافریند.

از نگاه شما در یک اثر مثل شعر یا داستان زبان مهم‌تر است یا فرم؟

زبان یکی از پایه‌ها و رکن‌های اصلی داستان و شعر است که اگر وجود نداشته باشد، فرم و معنا به‌وجود نمی‌آید. ادبیات اساسا استوار به زبان است و زبان یک موجود زنده است که دارای احساس و عاطفه و تفکر است، عصبانی می‌شود، می‌خندد. گریه میکند. عاشق می‌شود. بازی میکند، پیر می‌شود و اما می‌میرد. بنابراین چه بخواهیم یا نخواهیم زبان مهم‌تر است.

آیا کاری دردست چاپ دارید و این روزها چه می‌کنید؟

بله، دو کتاب به‌نامهای «مین‌ها همیشه سر به زیرند» و «ماریا سالیسیا» در دست چاپ دارم. ضمن اینکه پیش از این پنج مجموعه‌شعر در زمینه شعر سپید فراگفتار به‎نام‎های «همیشه همین است ماه پیشونی»، «مریمانه بر صلیب»، «مای لیدی گام باندی‌های من»، «به بیوگی دگمه‌ها فکر می‌کنم» و «شیخ فیدل بندری» منتشر شده است. البته این روزها در حال تحقیق و پژوهش در زمینه زبان‌شناسی و نقد آثار و شعر و تدریس هستم.

وضعیت نشست‎های انجمن‎های ادبی را در شهرستان‎ها چگونه ارزیابی می‎کنید؟

در کرج چندین جلسه تاثیرگذار در رابطه با نقد و بررسی شعر برگزار می‌شود که علاقه‌مندان و شاعران متعددی از استان البرز و استانهای همجوار در آن شرکت می‌کنند. در حقیقت از دل همین انجمن‌هاست که نسل بعدی به ادبیات معرفی می‌شوند. انجمن ادبی فراگفتار به مدیریت و اجرا و نقد من به مدت 15 سال است که فعالیت مستمر داشته و بازخوردهای بسیار خوبی در معرفی شاعران معاصر داشته است. در این انجمن ضمن نقد و بررسی آثار، جلسات گفتمان که با مشارکت همه شرکت‌کنندگان پیرامون مباحث روز ادبیات، مکتب‌ها، نظریات، سبک‌شناسی و صورت می‌گیرد و هرماه چندین شاعر و منتقد مطرح کشور به این جلسات دعوت می‌شوند تا از نظر آنها بهره کافی برده شود. مسوولان هم عرض کنم که بیشتر به‌فکر بیلان کاری هستند و کمیت و تعداد جلسات بیشتر از هر چیزی برایشان اهمیت دارد که البته شاید به‌دلیل نداشتن تخصص در زمینه فرهنگ و هنر راندمانی بهتر از این نمی‌توانند داشته باشند.

آقای بیگ می‌دانم در زمینه اجتماعی فعال هستید به خصوص در زمینه اعتیاد. از دید شما چرا بعضی هنرمندان به سمت مواد مخدر گرایش پیدا می‌کنند وحتی بعضی نوقلم‌ها به تقلید از آنها گاهی وارد این فضاها می‌شوند. توصیه شما به این گروه از هنرمندان چیست؟

متاسفانه اعتیاد بختکی شده که به جان فرهنگ و هنر ما افتاده است. در این راستا بزرگانی هم داشتیم که با گرایش به اعتیاد الگوی نامناسبی برای نوجوانان و جوانان ما شده‌اند. خیلی‌ها به تصور اینکه با مصرف مواد مخدر می‌توانند به خلاقیت برسند و از این طریق وارد فضاهای تصویری و ذهنی خلاقی بشوند، در صورت اینکه ذات هنر نیازمند رشد و خلاقیت فکری و عاطفی طبیعی است. باید با استفاده از امکانات فرهنگ و هنر، آموزش‌های لازم را به این نوجوانان و جوانان عزیز داد و آگاهی‌بخشی جزئی از وظایف و خلاقیت هنر هنرمندان است. خانواده‌ها هم نقش موثری در این زمینه با حمایت از فرزندانشان می‌توانند به‌عهده بگیرند. در مورد مسوولان هم عرض کنم متاسفانه به‌طور کلان روایت و حتی خرده‌روایت هیچ برنامه مدونی در این باره ندارند. وقتی مواد مخدر مثل نقل و نبات در جامعه موجود است و هزینه درست درمانی برای آموزش وجود ندارد، امیدی به رفع این معضل وجود ندارد. ضمن اینکه دروازه ورود به مواد مخدر از سیگار آغاز می‌شود بنابراین چه برنامه‌ای برای دوری‌گزینی نوجوانان و جوانان ما تهیه شده است؟! هیچ!

فضای نقد ادبی را چگونه می‌بینید واگر کسی بخواهد وارد حیطه نقد شود، پیشنهاد شما چیست و چه کتاب‌هایی معرفی می‌کنید؟

هنوز در دانشگاهها و فضاهای آکادمیک ما خبری از تحصیل در زمینه نقد به‌طور علمی و تئوری وجود ندارد. هرچه هست تجربه و مطالعات فردی است که عمدتا سلیقه حرف اول را می‌زند. نقد و شیوه نقد به‌طور جدی باید از دوره دبیرستان به‌عنوان یکی از دروس اصلی آموزش داده شود تا نقد را نیاموزیم گفتمانی علمی و آثاری برجسته و جهانی آفریده نخواهد شد.


نام:
ایمیل:
* نظر: