داود علیزاده:
اضطراب یکی از مسائلی شایعی است که همه آن را تجربه میکنند و
بااینکه اضطراب امری شایع است؛ اما راجع آن کمتر صحبت میشود، از سوی دیگر بااینکه
اضطراب یک واکنش طبیعی است؛ اما گاهی بهصورت غیرطبیعی زندگی خصوصی و اجتماعی
افراد را به ورطه بحران میکشاند. نگرانیهای مداومی که درباره مسائل بیاهمیت، انرژی
زیادی از فرد میگیرد و در نهایت میتواند روند و عملکرد زندگی فرد را مختل کند بهویژه
در دوران کنونی که بحران اقتصادی، شرایط شیوع کرونا و روابط پیچیده اجتماعی در
سایه گسترش فضای مجازی زندگیها را در برگرفته است. در این زمینه بامداد جنوب با
درمانگر تخصصي اضطراب و استرس، دکتر تکتم معصومی گفتوگویی ترتیب داده است که در
ادامه میخوانیم. وی دکتراى تخصصی روانشناسى دارد و عضو سازمان نظام روانشناسى و مشاوره
كشور است.
اگر موافق باشید از اضطراب شروع کنیم. اضطراب داشتن تا چه اندازه
امری طبیعی است؟
همه ما زمانی در زندگیمان دچار اضطراب میشویم؛ اما برخی بیشتر و
برخی کمتر. زمانی بیشتر و زمانی کمتر، بااینکه اضطراب امری شایع است؛ اما راجع آن کمتر
صحبت میشود. میتوانیم بگوییم اضطراب واکنش طبیعی به شرایط تهدیدآمیز است و بهنوعی
عملکردی است برای اینکه بتوانیم زنده بمانیم.
چه زمانی اضطراب برای افراد مشکلساز است؟
اضطراب زمانی بد است که مزمن و شدید و غیرعادی شود. اختلال اضطراب
از شایعترین اختلالهای روانشناسی است که امروزه به خاطر شرایط زندگی، پیچیدگی
دنیای رو به افزایش است و اگر اضطراب درمان نشود میتواند کارکردهای شخصی را تحت تأثیر
منفی قرار بدهد. کارکردهای شخصی هم مثل روابط اجتماعی، عملکرد جنسی، کارکردهای اجتماعی،
شغل، عملکرد تحصیلی و ... است.
آیا اضطراب هم انواعی دارد؟
اختلال اضطراب انواع مختلفی دارد: اختلال اضطراب فراگیر؛ اضطراب
بیماری و سلامتی (که این روزها بسیار شایعتر از قبل شده است) اختلال اضطراب جدایی؛
اختلال اضطراب اجتماعی؛ اختلال اضطراب عملکرد، اختلال اضطراب فوبیای خاص، اختلال
اضطراب وحشتزدگی؛ اختلال استرس پس از سانحه که هرکدام بحث جداگانهای میطلبد.
بااینحال در چه مواردی میبایست اختلال اضطراب را جدی گرفت؟
زمانی این اضطرابها باید موردتوجه قرار بگیرد و مساله ساز میشود که
نشانههای سمپاتیک داشته باشد و حداقل شش ماه طول بکشد. همچنین حداقل سه نشانه را از
نشانههای اضطراب را داشته باشد. مثل ضربان قلب سریع (تپش قلب)؛ لرزش و تعریق بیشازاندازه؛
تهوع و سرگیجه؛ درد قفسهی سینه و سردرد؛ ضعف در اندامها و تنش عضلانی. این نکته
را نیز باید در نظر داشت که این علائم و نشانهها ناشی از مصرف مواد خاص یا بیماری
طبی خاصی نباشد.
بهطورکلی علل اضطراب به چه عواملی برمیگردد؟ آیا اضطراب امری که ناخواستهای
است؟ بهقولمعروف بعضیها میگویند: ما دست خودمان نیست خودبهخود مضطرب میشویم!
اضطراب ما برمیگردد به دوران کودکی و ریشه در طبیعت دوران کودکی ما
دارد. در دوران کودکی وقتی فرد خشمگین میشود (خشم یک واکنش طبیعی ارگانیسم به
شرایط ناکام کننده) به علت اینکه توانایی بروز احساس خشم را ندارد یا اگر تواناییاش
را هم داشته باشد از بروز آن ترس و واهمه دارد. این مساله در بزرگسالی خودش را
نشان میدهد. برای مثال برخی افراد در مواجهه باخشم دچار احساس گناه میشوند. اینها
افرادی هستند که در دوران کودکی معمولاً در خانوادههای مذهبی بودند و مثلاً کاری انجام
دادند والدین گفتند که این کار را انجام بدهی گناه دارد و یا خداوند دوست ندارد. این
افراد وقتی بزرگ میشوند و در موقعیت خشم و اضطراب که قرار بگیرند دچار احساس گناه
میشوند و ناشی از طبیعت دوران کودکی آنهاست.
والدینی هستند که کودکشان را با سرزنش بزرگ کردند. این امر باعث میشود
که کودک وقتی بزرگ شود در مقابل خشم احساس شرم دچار میشود و یا والدینی هستند که کودکشان
را با محروم کردن تربیت کردند؛ این افراد در بزرگسالی خشمگین که میشوند بعد به احساس
غم دچار میشوند. والدینی هستند که کودکشان را با تهدید بزرگ کردند این افراد نیز
وقتی بزرگ شدند در موقعیتهای اضطراب و خشم ... به ترس دچار میشوند.
به تشدید اختلال اضطراب اشاره کردید، پاندمی کرونا تا چه حدی در اختلال
اضطراب شایع تأثیرگذار بوده است؟
کرونا در تشدید اختلال اضطراب بسیار تاثیرگذاشته است و امروزه اضطراب
سلامت در جامعه بیداد میکند. پیش از کرونا بیشتر بیماریهای پوستی و سرطان برای
افراد ایجاد اضطراب میکرد و مؤثر بود؛ اما در حال حاضر به خاطر شیوع کرونا اضطراب
سلامت تشدید شده است. بهطور دائم افراد فکر میکنند؛ نکند که من هم دچار کرونا بشوم
یا شدهام؟ پیشگوییهای منفیشان بیشتر شده، قضاوتهای عجولانه بیشتر شده است، با
کوچکترین مساله تصور میکنند که به مشکلات سلامتی بزرگی دچار شدند. افرادی را
بررسی میکنند که در نزدیکیشان دچار کرونا شده و برای مثال مدام سؤال میپرسند که
چطور به کرونا مبتلا شدند؟ چه چیزی مصرف کردند برای بهبودی؟ در مجموع میتوان بهوضوح
تشدید اضطراب سلامت را در جامعه بعد از شیوع کرونا رصد کرد بهخصوص کسانیکه از
قبل پیشزمینه اختلال اضطراب سلامت را هم داشتهاند.
چه کسانی این زمینه را بیشتر دارند؟
برای مثال فردی به خاطر سردرد به دکتر مراجعه میکند، دکتر بااینکه به
فرد میگوید که مشکل خاصی ندارد و بر اثر مثلاً استرس این درد ایجادشده؛ اما فرد باور
نمیکند. پیوسته به پزشکهای دیگر مراجعه میکند.
در نظر بگیرید که این روزها اطلاعات
پزشکی بیشتر شایع شده است و از سوی دیگر اکثریت افراد به اینترنت و گوشی هوشمند دسترسی
دارند مدام در اینترنت جستجو میکنند، علائم بیماریهای مختلف را مرور میکنند و این
مساله تأثیرگذار است. این افراد با کوچکترین مساله مدام از دوستان پزشک یا مطلع سؤال
میکنند. در اخبار آن بیماری را پیگیری میکنند، در اینترنت جستجو میکنند و حتی با
مراجعه به دکتر هم باور نمیکنند که مشکلی ندارند. برای چکاب و آزمایش اقدام میکنند
و ... این چرخه تکرار میشود.
سبک زندگی، رفتارها و عادتهای روزمره هم میتواند باعث بروز اضطراب شود؟
این نوع اختلال اضطراب وحشتزدگی است و در روزمره افراد قابلپیگیری
است. برای مثال تصور کنید فردی به دلیل مصرف غذایی مسموم دچار تپش شدید قلبی شده
است و به دکتر متخصص هم مراجعه کرده است. دکتر هم تصریح میکند که سالم هستی و به
خاطر مصرف یک غذا یا تداخل دچار چنین مشکلی شدهای؛ اما به دلیل اینکه شدت این
حادثه برای فرد بالا بوده است، فرد مدام میترسد، از آن به بعد فرد مدام با خود
این کنکاش را دارد که نکند غذای دیگری مصرف کنم و دوباره به تپش شدید قلبی دچار
شوم؟ نکند غذایی مصرف کنم و سکته کنم؟ نکند دچار تپش قلبی شدید شوم و شانس زندهبودنم
کم شود؛ و پیوسته آن ماجرا را در ذهن مرور میکند و این مساله همان اختلال اضطراب وحشتزدگی
است که در رفتارهای روزمره نیز خودش را نشان میدهد.
تشخیص اختلال اضطراب و البته درمان این اختلالها چه مسیرهایی دارد؟
قبلاً روانشناسها مدیتیشن را توصیه میکردند؛ اما در حال حاضر اصلاً
پیشنهاد نمیشود. دارودرمانی هم پیشنهاد و توصیه نمیشود؛ مگر اینکه در مواردی که اضطراب
بسیاری بالایی باشد و فرد نتواند تکالیف روانشناسی که به او دادهشده، انجام دهد
در این صورت دارو تجویز میشود. در کل در اضطراب دارودرمانی باعث میشود که مشکل
موقتاً خاموش بماند و حل نشود؛ اما با مراجعه به روانشناس و انجام تکالیفی که به
فرد داده میشود میتواند مشکل را حل کند.
بستر خانواده و رفتار اعضا با هم تا چه اندازه در رفع این اختلال میتواند
مفید باشد؟
وقتی خانواده بداند که فرد تحت درمان است سایه حمایتی خانواده هم
برای فرد ایجاد میشود و خانواده نیز با فرد همراهی کنند تا هر چه زودتر اختلالش
برطرف شود و به سمت صحت و سلامت پیش برود.