الهام بهروزی
«کافهنشینی» بهتدریج دارد در میان جوانان و نوجوانان
بوشهری به رسم خوشایندی بدل میشود و همین امر، موجب ظهور قارچگونه کافه در گوشه
گوشه این شهر تاریخی شدهاست؛ کافههایی که گاه با فضا و حال و هوایی نوستالژیک و
گاه با فضایی مدرن پدید آمدهاند تا پناهگاه دنجی برای جوانان امروزی باشند که از
آشفتگیهای ذهنی، خستگیهای روزمره و فشارهای زندگی و تنهایی عاصی شدهاند و برای
لحظاتی به محیط آرام این کافهها به تنهایی یا به همراه دوست یا دوستان خود روی میآورند
تا روی دیگری از زندگی را تجربه کنند.
البته کافهنشینی در جامعه در حال گذار بوشهر همچنان در
میان خانوادههایی که هنوز تفکر سنتی بر آن حاکم است، رسم خوشایندی نیست؛ چراکه آنها
بر این باورند که محیط کافهها محیطی آسیبزاست و در آن، افرادی از هر قشری رفتوآمد
دارد و چندان به باز شدن پای جوانان خود به کافهها خوشبین نیستند و ترجیحشان
این است که فرزندانشان مکانها و تفریحاتی غیر از کافهنیشینی را برگزینند!
در مقابل برخی از خانوادهها هم هستند که از تفکری امروزی
برخوردارند و خواهان مراودات بیشتر بچههای خود با همسالانشان در مکانهای اینچنینی
هستند تا زندگی را آنگونه که هست لمس کنند. آنها بر این باور هستند، اگر محیط
کافه آسیبزاست، پس محیط سایر مکانهای عمومی مثل سینما، پارکها، شهربازیها و...
نیز عاری از آسیب نیست. بنابراین به تربیت و بینش فرزندان خود و دوستانشان اعتماد میکنند
و با مشاورهها بهموقع آنها را از هر گزند یا فکر نادرستی میرهانند.
در این میان، کافهنشینی در نزد جامعهشناسان نیز نه تنها
تفریحی ناسالم نیست، بلکه فرصتی برای ورود فرد به بطن جامعه برای رسیدن به رشد
فرهنگی است. بهشرطی که تنها پاتوقی برای تفریح نباشد، بلکه بستری برای تبادل نظر
یا حتی مطالعه و بازخوانی چند صفحه کتاب یا روزنامه یا موضوعات روز جامعه باشد.
همانگونه که بسیاری از شاعران و نویسندگان در سالهای نه چندان دور، در کافهها
به گرد هم جمع میشدند و پیرامون مسائل روز جامعه، ادبیات و نوشتهها و سرودههای
خود به گفتوگو میپرداختند.
اما چیزی که امروز در کافهها میبینیم، جوانان یا
نوجوانانی است که اغلب با هم سن و سالان خود گرد میزی نشستهاند و صرفا به فکر
نوشیدن چای یا قهوه یا خوردن خوراکیهای دیگر هستند و بیشتر به مباحث شخصی و
خاطرات خود میپردازند که بدین شکل تلاش میکنند تا دقایقی از اندیشه پیرامون
شرایط سختی که در زندگی خود یا جامعه مشاهده میکنند، دور شوند. شاید این نوع
رفتار جوانان برای برخی خوشایند نباشد ولی برخی این رویه را غلط نمیدانند؛ چراکه
بر این باورند که در جامعه امروز بوشهر فضا و امکانات چندانی برای پر کردن اوقات
فراغت جوانان وجود ندارد و حتی میز گفتوگویی برای آنها در مراکز عمومی و فرهنگی
ایجاد نشده که آنها بتوانند در این فضا بهشکل مطلوبی از اوقات خود استفاده کنند.
یک جوان بوشهری که علاقه زیادی به کافهنشینی دارد، در این
باره به بامداد جنوب گفت: کافه، امروز به یکی از نمادهای زندگی شهرنشینی بدل شده
است و اغلب جوانان برای استفاده بهینه از وقت خود ترجیح میدهند بهجای خیابانگردی
حالا به تنهایی با دوستان دختر یا پسر خود به کافه بروند و ساعاتی از روز یا شب
خود را آنجا بگذارنند.
امیر حیاتی در ادامه در پاسخ به اینکه آیا خانوادهتان با
رفتن شما به کافه مخالفتی نمیکنند، بیان کرد: خیر؛ خوشبختانه از دید خانواده من،
کافه رفتن هم مثل سایر تفریحات دیگر امری عادی و پذیرفتنی است. چون محیط کافههای
بوشهر را اغلب سالم و فرهنگخیز میدانند و خوب میدانند که اگر فردی اهل برنامههای
ضدارزشی نباشد، کافه رفتن نه تنها برایش یک تهدید نیست، بلکه یک فرصت است تا جامعه
را آنگونه که هست پذیرا باشد.
وی با تاکید بر اینکه البته خود من وقتی با دوستان میروم
کافه، گاهی شعری یا متنی را میخوانیم یا میشنویم که برایمان تازگی دارد، تصریح
کرد: قطعا اگر این روند یعنی شعرخوانی یا کتابخوانی ادامه بیابد بهصورت تدریجی
میتوان به بهبود شرایط فرهنگی جامعه امروز دل بست و امید میرود که نگرش افراد هم
از حضور در کافه از صرفا تفریح کردن به گفتوگو پیرامون مسائل اجتماعی و فرهنگی
ارتقا بیابد. البته این چیزی نیست که بتوان بهزور آن را به کسی تحمیل کرد، بلکه
چیزی است که خود افراد باید به آن پی ببرند.
حیاتی در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه در برخی از کافهها
در برخی از روزها بخش زنده موسیقی بوشهری را میبینیم، نظرتان در خصوص اینگونه
برنامهها چیست، توضیح داد: ببنید زیست مردم بوشهر با موسیقی عجین شده است، شما
وقتی به سکنات و رفتار مردم بوشهر نگاه میکنید، متوجه میشوید که تمام ارکان
زندگی آنها دارای ریتم و حرکت است و همین ریتم است که به آنها شادی و زندگی میبخشد.
بیشک اجرای موسیقی زنده در کافههای شهر به خودی خود موجب ترویج فرهنگ موسیقایی
این منطقه میشود و این به غنای فرهنگ بومی و شفاهی بوشهر میافزاید. افزون بر
این، موجب روحیهبخشی و امیدافزایی در میان افراد حاضر در کافه میشود.
وی در پایان با تاکید بر اینکه این تجربه نشان میدهد که
کافهها مکانهای مستعدی برای بازنمایی و ترویج فرهنگ هستند، گفت: بوشهر شهری است
که میگویند فرهنگ مردم آن شفاهی است؛ اما این دلیلی نمیشود که ما از بازنشر و
ترویج فرهنگ مکتوب غافل بمانیم. قطعا ما با استفاده از این ظرفیت میتوانیم برنامههایی
با محوریت کتاب مثال شاهنامهخوانی، قصهخوانی، رونمایی از کتاب و ... را اجرایی
کنیم. البته این برنامهها بایستی بر اساس ذائقهسنجی و نیازهای مخاطب کافه برنامهریزی
شود.
شهروند دیگری نیز کافهنشینی را برای جوان امروز بهویژه در
شهرهای کمامکاناتی مثل بوشهر لازم و ضروری دانست و گفت: کافه رفتن یک کار عادی
است و خوشبختانه دارم میبینم که هر چه جلوتر میرویم استقبال از کافهها بیشتر میشود.
قبلا شاید آقایان و خانوادههای جوان بیشتر از کافه استقبال میکردند؛ اما امروز
با اقبال عمومی زنان و دختران جوان از کافهها مواجه هستیم که این امر نشان میدهد
جامعه تحولخواه بوشهر بهدنبال ارتقای جایگاه زنان است. زنانی که در جامعه سنتی
این بندر اغلب خانهنشین بودند و زیاد اهل بیرون آمدن از خانه نبودند، چون فضای
اجتماعی پذیرای حضور زنان نبود ولی بوشهر امروز به فضای امن و برابری برای زنان
تبدیل شده تا آنها در شرایط مساوی با مردان از مراکز عمومی و تفریحی استفاده
کنند.
اقلیما صفری در ادامه با تاکید بر اینکه خود من تا چند سال
پیش چندان اهل کافه رفتن نبود، اما با تجربه چندین همنشینی دوستانه در کافه کم کم
با محیط و فضای دنج و شاد آن مانوس شدم، افزود: از دید من، کافهها امروز فرهنگ
«کنار هم بودن» را در زندگی مدرن ترویج میدهند، آن هم در شرایط که ما روزبهروز
تحت تاثیر شرایط و مشکلات زندگی داریم از خانواده، فامیل و دوستانمان فاصله میگیریم،
بیشک این دورهمیهای هفتگی یا ماهانه مانع از دور شدن دل و ذهنمان از همدیگر میشود.
وی با یادآوری اینکه در برخی از شهرها کافههایی را دیدم که
خاصیت دور هم جمع کردن را کمتر دارد، ولی در بوشهر اغلب ما با کافههایی مواجه
هستیم که به دلیل ساختار ظاهری و معماری شکیلی که دارد، خواه ناخواه موجب ایجاد
صمیمت میشود، افزود: البته شاید از این مساله نشات بگیرد که فرهنگ بوشهریها بر
گفتوگو و دیالوگ مبتنی است نه مونولوگ! مردم بوشهر مردمی اهل مدارا و گفتوگو
هستند و شما این ویژگی را در کافههای این شهر بهوفور میبینید.
صفری با اشاره به اینکه البته رشد قارچگونه کافهها در سطح
شهر هم میتواند یک تهدید باشد و هم فرصت، گفت: زمانی تهدید محسوب میشود که مروج
فرهنگی مغایر با فرهنگ غالب در منطقه باشد، بیشک این امر گسست فرهنگی را در پی
دارد و میتواند برای نوجوانان که در حال هویتیابی هستند، تهدیدآمیز باشد و آنها
را از من وجوی خود دور سازد؛ ولی میتواند فرصت باشد به این دلیل که با پرداختن و
نمایان کردن نمادها و المانهای فرهنگی زمینهساز رشد فرهنگی و پویایی آن شود. در
کل ترویج فرهنگ کافهنشینی را در بوشهر لازم میدانم.
وی در پایان البته کافه رفتن در شرایط فعلی که گرانی و
تورم، معیشت مردم را نشانه گرفته، سخت دانست و یادآور شد: هزینههای نوشیدنیها و
خوراکیها در مقایسه با قبل چنان افزایش داشته که وقتی قیمتها را میبینید، برق
از سرتان میپرد. درست است که کافهنشینی میتواند در پر کردن اوقات فراغت ما و
دیگران اثربخش باشد اما در صورتی کافهنشینی را در شرایط فعلی درست میدانم که
مانع ما از خواندن کتاب یا تماشای فیلم در سینما یا تئاتر در پلاتو نشود؛ بهعبارتی
یعنی ناچار نباشیم بهخاطر هزینههای بالای کافهها از هزینههای فرهنگی زندگی خود
دست بشوییم!
در پایان این گزارش یادآوری میشود، فرهنگ هر کافهای در هر
جامعه رنگوبویی از فرهنگ آن جامعه دارد، پس توجه به این مکان بهعنوان یک مکان فرهنگی
و تحقیق و مطالعه آن امری ضروری است تا درک درستی از کافه بهعنوان یک فضای سالم فرهنگی
و کارآمد در عرصه فرهنگ در جامعه حاصل شود.