هدی خرمآبادی: تجربه یکسان همه ما که خود نیز از آن مستثنی نیستیم، مشاهده شتاب و عجله اطرافیانمان در انجام امور روزمرهشان است. هنگامی که میخواهیم سوار کشتی، اتوبوس، خط واحد و یا هواپیما شویم، عجله داریم که مبادا جا بمانیم. این موضوع تنها در هنگام سوار شدن صدق نمیکند بلکه هنگام پیاده شدن هم وضع همین است. هنوز کشتی پهلو نگرفته که تقریبا همه مسافرها از جای خود بلند شده و همهه و صفهای طولانی درست کردهاند تا زودتر از دیگری از کشتی پیاده شوند، آن هم تنها برای چند ثانیه یا دقیقه. در هواپیما هم بهدلیل قوانین وضع شده و ترس از مهمانداران است که شاهد چنین وضعی نیستیم که در هواپیما هم بهمحض نشستن هواپیما و مجوز برای باز کردن کمربندها هنوز پله را نگذاشتهاند، همه سرپا هستند و منتظر که در باز شود و بهسرعت خود را نجات دهند. در اتوبوس و خط واحد هم وضع همینگونه است و گاهی فجیعتر از کشتی و هواپیما.
همه ما بارها شاهد نزاع و درگیری مسافران برای سوار شدن و سریع و چست و چابک، یک صندلی خالی برای نشستن پیدا کردن بودهایم. حال این سوال در اینجا مطرح میشود که چرا ایرانیها اینقدر عجول هستند؟ آیا این امر بهعلت آن است که ایرانیها، انسانهایی بسیار وقتشناس هستند که از وقت خود به بهترین شکل ممکن بهره میبرند. اگر اینگونه است و سرانه مطالعه در ایران آن وضع بسیار فجیع و به عبارتی زیر خط فقر دارد، پس ایرانیهای وقتشناس، وقت خود را صرف چه اموری میکنند؟ آیا این همه شتاب و عجله برای رفتن و رسیدن تنها به قصد استراحت کردن، خوابیدن، خوردن و ... است.
به نظر میرسد در این زمینه هم نیاز به فرهنگسازی احساس میشود و ضروری است که «نظم اجتماعی» و رعایت حقوق شهروندی به مراتب به شهروندان یادآوری شود. زیباترین، محکمترین، قدرتمندترین و موثرترین زبان، «زبانِ هنر» است. در کنار تبلیغ برای دیوار مهربانی، بد نیست اندکی صبوری را هم خود تمرین و هم آن را به دیگران آموزش و گوشزد کنیم.
از قدیمالایام گفتهاند: «عجله کار شیطونه». شتاب و عجله نه تنها سبب میشود امور آنگونه که باید و شاید انجام نشوند، تاثیرات سوء و منفی بسیاری بر قلب و اعصاب و کارکردهای دیگر اعضای بدن دارد.
ناگفته نماند ضرورت بازنگری و اصلاح این هنجار اجتماعی از آنجاست که حتی در اموری مانند ازدواج هم شاهد شتاب و عجلهای هستیم که تنها پیامد آن برای دهه هفتادیها «طلاق» بوده است و بس. س