بامدادجنوب- الهام بهروزی:
«عشق را روی میز بگذاریم سهم هر کس که بیشتر باشد/ مال او بوسههای آخر شب- عشق در این میان اگر باشد/ فکر کن آخرین شبیست که ما مینشینیم رو به پنجرهها/ فکر کن!... پس بیا که فردا را بگذاریم پشت در باشد/ چشمها را ببند و هیچ نگو دستهای مرا به دست بگیر/ من زبانم گرفته و... بگذار از تو با من همین اثر باشد/ رقص تو پیرهن نمیخواهد دور دیگر چه شد؟ که میخواهم/ چشمم از فرط زل زدن در تو... دستم آن دستِ در کمر باشد/ و زمان عزیز گل چیدن بدنت را نپوش از دیدن/ لحظههای مرا نخواه که از دیدنیهات بیخبر باشد/ مبلها جای دلپذیری نیست بنشینیم بر زمین خدا/ آنچنان که هزار و یک شب هم یک شب تلخ مختصر باشد/ بعد از آن روی میز آخر شب ناگهان گونههات گل دادند/ کاش هر شب کنار این گلدان سهمم از شب همینقدر باشد».
این غزل، آفریده حسین جلالپور، شاعر و پژوهشگر گناوهای است که با بهرهگیری از ذوق و قریحه ناب خویش، گوشهای از دنیای درون و برون خویش را به تصویر کشیده است. وی شاعری است که شعر دهه ۷۰ را با جان و پوست خود احساس کرده است و زمانی که از وی سوال شد، چرا بعد از ۲۵ سال سیر در وادی شعر، اقدام به چاپ دفتر شعر خویش کردید؟ با اندکی تامل گفت: تا پیش از این ضرورتی نمیدیدم که مجموعه شعرهایم را چاپ کنم، چون اگر قرار بود این کار را انجام بدهم از همان دوره دبیرستان میتوانستم این کار را انجام بدهم اما مهمترین دلیلی که باعث شد بعد از ۲۵ سال دفتر شعر خود را روانه دنیای کتاب کنم، این بود که در دهه هفتاد شعری که رواج یافت، متاسفانه بخشی از آن به بیراهه رفت و دیگر شعر خوب یا شعر بد این دهه قابل تشخیص نبود، به همین دلیل تشخیص دادم کتاب شعری چاپ نکنم، چون مشخص نبود که در این بیراهه شعر خوب و بد کدام است.
حسین جلالپور روز پنجشنبه در آیینی که به همت موسسه فرهنگی و انتشارات زمزمههای روشن و با همکاری پژوهشگاه شهید خوشبخت در سالن اجتماعات پژوهشگاه برگزار شد، از نخستین اثر شعری خود بهنام «کلاغ بعد از باغ» که چندی پیش به چاپ رسید، رونمایی کرد. این آیین که با استقبال چشمگیر شاعران پیشکسوت و جوان و ادبدوستان هماستانی مواجه شد، در سه بخش و با اجرای خوب غلامرضا ابراهیمی برگزار شد. در بخش نخست این برنامه ادبی، عنایت چرزیانی، شاعر غزلسرا و نامآشنای خوزستانی به ارائه توضیحاتی در خصوص مجموعه غزلیات حسین جلالپور و ویژگیهای این دفتر شعر پرداخت. عنایت چرزیانی با بیان اینکه مجموعه «کلاغ بعد از باغ» در این آشفته بازار شعر کلاسیک بهویژه در این یکی دو دهه اخیر که شاهد آن بودیم، کار قابل ملاحظهای است، گفت: در این کتاب هیچگونه موضعگیری گروهی و... دیده نمیشود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه غزل جلالپور را بهعنوان غزل مدرن میشناسم، بنابراین باید به آن در یک بستر گفتمان مدرنیسیم یا مدرنتیه بنگریم، افزود: همانطور که میدانید در این یکی دو دهه اخیر در ایران و غرب در شعر مدرن آنچه که در اولویت قرار دارد، این نیست که شاعر و اندیشمند مدرن به چیزی میاندیشد، بلکه آنچه در اینجا در اولویت قرار دارد، این است که شاعر چگونه دارد به آن چیز میاندیشد.
این شاعر غزلسرا در بخش دیگری از توضیحاتش با تاکید بر اینکه جلالپور در شعرش زبان را به چالش میکشاند و مخاطب را به تفکر وامیدارد، یادآور شد: از دیگر ویژگی این مجموعه شعر میتوان به کارکردهایی که در حوزه زبان، زمان و مکانپریشی دیده میشود، اشاره کرد، بهطوری که این زمان و مکانپریشی با یک عصیان در شعرش نمود مییابد. عصیانی که در زبان است و قابل مرزبندی در دستورهای زبانی نیست. در شعر وی دیکتاتوری راوی دیده نمیشود، همچنین در این مجموعه شعر، وزن یک ضرورت نیست، کلمات بهاجبار کنار هم ننشستهاند، همانطور که میدانید در شعر کلاسیک وزن و ریتم مخاطب را فریب میدهد اما وقتی اشعار جلالپور را میخوانید متوجه میشوید که وزن در شعر وی خیلی کمرنگ است، قافیههای درونی شعرش کم است. او در شعرش در پی واجآرایی نیست و مخاطب را فریب نمیدهد. حسین جلالپور در مجموعه شعر «کلاغ بعد از باغ» با خودش روراست است. در پایان یادآوری میکنم غزلی که جلالپور میسراید بسیار متفاوتتر از غزلی است که امروز در ایران سروده میشود. جلالپور با بهره گرفتن از امکانات شعری غزلی را میسراید که اگر این تلطیف ترکیباتش نبود، اصلا متوجه نمیشویم که این شعر غزل است و دارای وزن.
پس از وی، مجید اجرائی، شاعر و منتقد هماستانی با گفتههای خویش در مورد مجموعه شعر حسین جلالپور بخش نخست برنامه را به پایان رسانید. مجید اجرائی در بخش نخست توضیحاتش به شرح مختصری در مورد شعر دهه ۷۰ پرداخت و جلالپور را یکی از شاعران این دهه دانست و گفت: برای پی بردن به حقیقت و کنه این مجموعه شعر باید بیشتر آن را مطالعه کرد، چراکه این مجموعه نیاز به جراحی و بررسی عمیقتری دارد تا بتوان بهخوبی اشعار جلالپور را معرفی کرد.
این شاعر هماستانی در ادامه در خصوص ویژگیهای شعری جلالپور توضیح داد: نخستین نکتهای که در اینجا مطرح است، بعد زیباشناختی این اثر است. در شعر وی همچون غزل دهه هفتاد، آفرینش ادبی تبدیل به بازتولید اثر هنری میشود و در این بازتولید، اثر هنری بر ضد خودش تبدیل میشود و به تعبیر بنیامین، آن هاله اثر هنری از بین میرود و وقتی این اتفاق صورت میگیرد، تجربه جدیدی بهنام تجربه زیباشناختی شکل میگیرد. دومین نکته در مورد شعر جلالپور بعد حسی مفهومی است که در شعر با ابزار سادهای کار میکند و ارتباط تامی با ناخودآگاه دارد و این مساله در شعر وی بسیار برجسته است. مورد بعدی، بحث روایت و انتزاعی بودن شعر جلالپور است و مورد دیگر، تاویل و بوتیقای شعر وی است. یعنی هر چقدر از سطح اول به سطح دوم یا سطحهای بعدتر میرویم، از منظر تاویل (معنای شعر) به سطح بوتیقایی اثر، یعنی وجوه متنوع و مختلف شعر میرسیم. نکته بعدی، پویش زیرساختی سبک است که ما در این پویش دو سبک داریم؛ یکی سبک فردی و دیگری سبک دورهای یا زبانی. جلالپور در واقع از سبک دورهای به سبک یا گفتار ویژه خویش میرسد. نکته آخر هم قاعده بازی یا جریان بازی در شعر جلالپور است، همانگونه که در بازی شطرنج مهرهها ثابت هستند ولی این ایدهها و خلاقیت است که جریان بازی را خلق میکند، جلالپور هم در شعرش این جریان را با ایده و خلاقیت میآفریند.
وی در پایان سخنان خود، به بررسی مجموعهشعر «کلاغ بعد از باغ» پرداخت و خاطرنشان کرد: در این مجموعهشعر هم سیر آفاق دیده میشود و هم سیر انفسی و جلالپور در بخشی از این مجموعه از سیر آفاق به سیر انفسی رسیده است. در این مجموعه آمد و شد دائم در حال تکرار است. زبان شاعر زبانی است که نیاز به کشف شدن دارد. این مجموعه در کل حرفها و پیشنهادهای تازهای برای شعر امروز دارد.
با پایان بخش نخست این آیین، بخش دوم آغاز شد که در آن، میزگردی با حضور حسین جلالپور، سراینده اثر، رضا معتمد، شاعر و پژوهشگر، و عبدالله رئیسی، شاعر و منتقد ادبی و غلامرضا ابراهیمی مجری برنامه برگزار شد. در این میزگرد، نخست حسین جلالپور با حسرت بیان کرد: کاش پیش از این هم چنین برنامههایی در مورد آثار نویسندگان و شاعران برگزار میشد تا با نقاط قوت و ضعف خود بیشتر آشنا میشدیم، زیرا نظارت به بهبود وضعیت شعر کمک شایانی میکند.
پس از آن، مجری برنامه، رضا معتمد را مورد خطاب قرار داد و از وی پرسید بهنظر شما شعر جلالپور شعری است که در حافظه تاریخی مردم باقی بماند؟ این منتقد و پژوهشگر هماستانی در پاسخ وی گفت: هیچکدام از شما شاید آن شناختی که من از حسین جلالپور از خودش و شعرش دارم، نداشته باشید. وی از همان دوره دانشآموزی با همنسلان خود متفاوت بود. او با آگاهی با شعر برخورد میکند و احاطه کامل او به ادبیات کلاسیک نیز مشهود است. در واقع تمام زمینههایی را که شاعر باید داشته باشد، وی دارد. همین مساله نگرانی مرا در خصوص غزل وی برطرف میکند. بنابراین این تغییرات و تحولاتی که وی در شعر ایجاد میکند، از روی آگاهی است اما اینکه این تغییراتی که وی در شعر ایجاد میکند، چقدر تاثیرگذار و مفید است، مسالهای است که در مورد آن آیندگان باید قضاوت کنند و نظر بدهند که تا چه میزان وی در جریان شعر پارسی تاثیرگذار بوده است و در خصوص اینکه شعر جلالپور در حافظه مخاطب چقدر میماند، باید بگویم در این زمینه انتظارم از وی زیاد است، چراکه جلالپور تاریخ ادبیات خوانده، دو دیوان از شعرای کلاسیک را تصحیح کرده، شعرایی را که در دوره خود روی زبان تاثیر گذاشتهاند، میشناسد و میداند شعر خوب در حافظه مخاطب میماند. من در شعر خیلی به مخاطب عقیده دارم، بنابراین در شعر هر کاری میکنیم نباید معنا را قربانی کنیم، چون معنا یکی از ارکان اصلی شعر است و امروز شعرهای حافظ در ذهن مخاطب باقی مانده است، چون شعر وی با معنا سروکار داشته است. معتمد به موفقیت جلالپور در غزلهای دهه هفتاد اشاره کرد و گفت: به نظر من غزلهای بخش دوم این کتاب که قدیمیتر هستند، از غزلهای بخش اول که جدید هستند، موفقتر است، چراکه زبانی عاطفی دارند و در آنها معنا قربانی فرم نشده است و طیف بیشتری از مخاطبان با آن ارتباط برقرار میکنند. وی همچنین درباره نوآوری در غزل امروز گفت: اگر شاعر فقط به نوآوری و تکنیک فکر کند، بعداز مدتی به تکرار میرسد و تاریخ ادبیات پر است از شاعرانی که هر چند نوآوریهایی داشتهاند اما ماندگار نشدهاند. در حالی که حافظ و سایر شاعرانی که در عین خلاقیت، به معنا و ذائقه مخاطب توجه داشتهاند، ماندگار هستند.
بعد از مباحث رضا معتمد، نوبت به عبدالله رئیسی رسید و ابراهیمی، این شاعر، منتقد و پژوهشگر هماستانی را با این سوال که چگونه میتوانیم کاری کنیم که هر دو طیف مخاطب از اثر لذت ببرند، به گفتوگو دعوت کرد. رئیسی در پاسخ به وی گفت: در جریانسازی شعر همانطور که شعر را به انواع حرفهای و غیر حرفهای دستهبندی میکنیم، مخاطبان شعر را نیز میتوان طبقهبندی کرد. بدون شک ما در مورد آینده نمیتوانیم پیشفرضی داشته باشیم، چون ذائقه آیندگان در دست ما نیست. بههر حال ما آن وظیفهای را که بهعنوان شاعر بر شانهمان است، انجام میدهیم. شاید پیش از این عدهای معتقد بودند که غزل در شعر معاصر حذف میشود اما این قالب باقی ماند و با تحولاتی که در درونش اتفاق افتاد، همزاد و همپا با شعر سپید خود را به جلو کشید، بهگونهای که خیلی از مولفههایی که در شعر سپید دیده میشود، در غزل دهه ۷۰ هم به کار گرفته شده است.
وی در ادامه افزود: در خصوص مجموعه شعر جلالپور باید بگویم که غزل وی در نقطه نهایی غزل متفاوت امروز ایستاده است، این نوع غزل منحصربهفرد است و تفاوتهایی جدی با غزل امروز دارد.
بعد از رئیسی، جلالپور در خصوص اینکه چرا پیش از این در گفتوگویی، غزل امروز را بیمار دانسته، توضیح داد: غزل امروز به این دلیل بیمار است که تکراری است و یک هنر زمانی باارزش است که تکرار نشود. در مورد غزل هم همینگونه است و معتقدم تزریق غزل تکراری به جامعه نوعی بیاحترامی به مردم جامعه است. پس لزومی ندارد که این شعرها چاپ بشوند. ما یک حافظه عادت داده شده داریم، شاعرانی که این غزلهای تکراری را میسرایند، از گذشتهای که در ذهن دارند لذت میبرند و از چیز آمادهای دارند استفاده میکنند، چراکه قالب، ترفند و کلمات همان قالب، ترفند و کلمات هستند، پس اگر شعر هنر است، نباید تکرار شود، نباید قدرت و فرصت تفکر را از جامعه بگیرد.
در این حین رضا معتمد با این دیدگاه حسین جلالپور مخالفت کرد و گفت: این برمیگردد به ذائقه مخاطب و ما نمیتوانیم حکم تعیین کنیم که غزل امروز بیمار است، چون که تکرار است، بههر حال این یک ادعاست که فقط خود آقای جلالپور میتواند آن را اثبات کند، چراکه بسیاری از شعرها را مردم زمزمه میکنند و نباید آنها را به این بهانه که از گذشته الهام گرفتهاند، بیمار دانست، بلکه صحیح این است که وی بگوید، غزلهایی که در جامعه منتشر و خوانده میشوند باب طبع من نیست، چون هر مخاطب نمیتواند با هر اثری ارتباط برقرار کند. معتمد همچنین به نوع خلاقیت جلالپور در غزل اشاره کرد و گفت: جلال پور شاعر باسوادی است و به همین خاطر به او و غزلش اعتماد دارم، زیرا وی بهدلیل مطالعه گسترده شعر کلاسیک و امروز، گامهایی آگاهانه و دقیق بر میدارد.
در پایان این میزگرد، عبداالله رئیسی در مورد مجموعه شعر جلالپور گفت: این مجموعه غزل باید در تراز غزل امروز ایران دیده شود، نه اینکه صرفا با معیارهای غزل استان به کندوکاو گذاشته شود. این کتاب، هر چند شباهتهایی با غزل پیشرو معاصر دارد اما تفاوتهای جدیتری با آن دارد که این تفاوتها شامل چند بخش است؛ اول اینکه به جرات میتوانم ادعا کنم که هیچ غزلسرایی در این چند دهه به اندازه جلالپور دغدغه زبان ندارد. وی حساسیتهای خاصی روی زبان، فرم، تصویر، حجمسازی و... در شعر دارد و اینها باعث شده این مجموعه شعر یک گام از غزل مدرن معاصر جلوتر باشد. رئیسی در ادامه صحبتهای خود افزود: من نام غزل جلالپور را غزل حجم مینامم و از نظر من چاپ این کتاب، تولد غزل حجم است.
این شاعر و پژوهشگر هماستانی همچنین به مساله داستانوارگی غزل جلالپور اشاره و بیان کرد: برخلاف داستانهای بهکار رفته در غزل امروز که روایی، خطی و معمولی هستند و جاذبهشان صرفا بهخاطر سوژههایی چون خودکشی، خیانت، عشق، مرگ و ... است، در غزل جلالپور، داستانها کارکردی پستمدرنیستی و گاه سوررئال و پایانبندهای باز و معلقی دارند، چراکه بار تمام مسوولیتهای درون متنی بر دوش زبان و فرم است و غزل وی، نه غزل مقصد که غزل مسیر است، غزلی که زایشی است و زیباییشناسی تصویری مثل سلول و گاه مثل ویروس در شعر او تکثیر میشود.
رئیسی ایجاد توازن بین دانستگی و شاعرانگی را عامل موفقیت جلالپور در این کتاب دانست و گفت: غزل واقعی جلالپور، غزلهای بخش اول کتاب است و آینده شعری او به غزلهای آوانگارد او متصل است.
پس از پایان بخش دوم در بخش نهایی، تعدادی از شاعران هماستانی به شعرخوانی پرداختند و در نهایت با حضور رضا معتمد، عبدالله رئیسی، حسین جلالپور، خانم همتی و ابوالقاسم ایرانی از مجموعه «کلاغ بعد از باغ» رونمایی شد. آیین رونمایی از مجموعهشعر «کلاغ بعد از باغ» پنجشنبه ششم آبانماه در بوشهر برگزار شد.