بدنسازی استفاده هوشمندانه از تمرینات و ورزشهای مقاومتی و قدرتی، برای کنترل و توسعه عضلات یک فرد است. به معنای دیگر، بدنسازی راجع به استفاده از نیروی تولید شده از سوی عضلات متحدالمرکز بدن (یک نوع انقباض عضلات که در آن ماهیچهها با تولید نیرو و انرژی کوتاهتر می شوند) یا انقباض گریز از مرکز (انقباض طولی ماهیچه که در جهت مخالف نیروی وارد شده، نیرویی بزرگتر از نیروی عضلات در حالت عادی تولید میکند) است.
بهطور کلی بدنسازی مجموعه حرکاتی است که فرد از نظر آمادگی عضلانی، جسمانی، تنفسی و … بالا میبرد و بیشتر رشتههای ورزشی مختلف دارای سیستم بدنسازی تخصصی خودشان نیز هستند. نه صرفا ورزشی که منجر به قوی بودن و بزرگتر بودن شود. بدنسازی بهترین ورزشی است که در آن با استفاده از ابزارهایی چون دستگاههای مختلف بدنسازی، تمرینات ورزشی و رژیمهای غذایی به فیزیک بدن خود فرم و شکل میدهیم.
در ورزشهای امروزی، بدنسازی نقش بسیار مهمی ایفا میکند و یک ورزشکار در هر رشتهای که میخواهد فعالیت کند باید از نظر بدنی در شرایط مناسبی قرار داشته باشد برای مثال وقتی یک فوتبالیست میخواهد 90 دقیقه بازی کند، اگر بدنسازی خوبی انجام نداده باشد، مطمئنا قبل از پایان نیمه اول کم میآورد اما مهمترین چیز در بدنسازی، وجود یک مربی با سواد است. مربیان زیادی در استان ما در این رشته فعالیت میکنند اما بسیاری از آنها از تجربه زیادی برخوردار نیستند و گاهی راه و روششان کاملا غلط است. ولی در همین بوشهر مربی بدنسازی وجود دارد که سالها در این رشته فعالیت کرده و علاوه بر این بازیکنان بزرگی زیر دست او فعالیت کردهاند. او که طراح تمرین دانشگاه دئوستو اسپانیا نیز است، در رشته دو و میدانی نیز فعالیت کرده و عضو تیم ملی ایران بوده. از افتخارات مهم در این رشته، کسب عنوان قهرمانی صد ۶۰ متر آسيا است. حیدپور هماکنون بدنساز تیم فوتبال ایرانجوان شده است. به همین دلیل امروز با این ورزشکار خوشاخلاق بوشهری صحبت کردیم.
حسن حیدرپور، در گفتوگو با بامداد جنوب گفت: من سالها در تیم ملی دو و میدانی بودم و مدالهای مختلفی در سطح آسیا کسب کردم. البته در برههای، در رشته فوتبال فعالیت و در تیمهای شاهین و ایرانجوان بازی میکردم. در مقطعی هم زیر نظر خداد عزیزی در تیم ابومسلم مشهد توپ میزدم. البته اتفاقاتی در زندگیام رخ داد که باعث شد دوباره به دو و میدانی برگردم. علاقه من به کارهای بندسازی در رشتههای ورزشی، از ابومسلم شروع شد و در آنجا به این کار علاقهمند شدم. بالاخره همه چیز دست به دست هم داد که بعد از المپیک 2012، این کار را بهصورت جدی شروع کنم، چراکه میدانستم بچههای بوشهر پتانسیل بالایی دارند. در بوشهر کسی نیست که از نظر بدنی جوانان را برای دوره بزرگسالی آماده کند.
وی در ادامه در مورد کار کردن با مهدی طارمی، مسلم مسیگر و باشگاه ایرانجوان تاکید کرد: برای من موفقیت و بالا رفتن سطح خودم مهمترین چیز است. در بحث فوتبال دستهای خیلی از ورزشکاران بوشهری را گرفتهام و به آنها کمک زیادی کردهام. مهدی طارمی حتی خودش هم میداند که زندگیاش مدیون من است. زمانی که او سرباز بود، هیچ تیمی او را به خدمت نمیگرفت ولی من دست مهدی را گرفتم و در زمین ساحلی بوشهر تمرین میکردیم. مهدی بازیکنی بود که زیاد دوندگی نداشت و سیستم بدنی وی خیلی ضعیف بود ولی خدا را شکر من توانستم مشکلات او را برطرف کنم. البته طارمی در این راه خیلی زجر کشید و تلاش زیادی به خرج داد تا به آمادگی کامل برسد و الان هم هر چیزی که بهدست میآورد حقش است. بعد از مهدی، عزتالله پورقاز بود که برای تفریح به ایرانجوان آمده بود و در حال سپری کردن سال آخرش در فوتبال بود. وی به من مراجعه کرد و خدا کمک کرد که این بازیکن را به یکی از بهترین مدافعان ایران تبدیل کنم تا آنجا که هماکنون در تیم ملی است. بعد از وی میلاد شعبانلو، دانیال ماهینی و محمد شریفی از کوچکی پیش من فعالیت میکردند، نزدم من آمدند.
وی افزود: البته گل سر سبد اینها، مسلم مسیگر و مصطفی کیانی هستند که من سعی کردم این دو بازیکن را با کارها و متدهای به روز آماده کنم. بالانس اینکار، خیلی سخت است. چه بسا مربی بدنساز در ایران خیلی بد جا افتاده باشد ولی در تمام دنیا، مربی بدنساز را بهعنوان مهندس تیم میشناسند و سرمربی تیم در دو روز پایانی کار خود را شروع میکند. از اول تا آخر تمرین، همه چیز دست مربی بدنساز است و جوابگو هم همین مربی بدنساز است. در مورد کار کردن با باشگاه ایرانجوان هم بگویم که من در این تیم بازی کردهام و مربی بزرگی هم در این تیم فعالیت کردهاند. الان هم که در ایرانجوان هستم خیلی خوشحالم و هدفم از آمدن به این تیم، کمک بچههای بوشهر است. روزی که ما با این تیم قرارداد بستیم به مسوولان تیم گفتم که من برای بُعد مالی به اینجا نیامدهام و فقط میخواهم کمک کنم. البته از تیم ملوان و مس سرچشمه هم پیشنهاداتی داشتم که بهدلیل برخی مسائل نمیتوانستم از بوشهر خارج شوم. الان تقریبا دو روز است که کارم را با مهدی قائدی شروع کردهام، چراکه آقای پیروانی این بازیکن را به تیم ملی جوانان دعوت کرده است.
حیدرپور در مورد حمایت مسوولان از ورزش بدنسازی یادآور شد: واقعیت این است که برای من فرقی نمیکند مسوولان حمایت کنند یا نه. هدف من مشخص است و پیش خودم میگویم که به تیم فوتبال، تیم ملی نجات غریق رسیدهام و در برههای کاپیتان ایرانجوان بودم و الان فرقی نمیکند که مسوولان کار مرا ببینند یا نبینند، به هر حال من کار خودم را میکنم و به جوانان کمک کنم. این خمس و زکاتی است که در این سالها یاد گرفتهام. نکته دیگر که خیلی مهم است سردرگمی مسوولان است، آنها نمیدانند که چه کسی کاربلد است و چه کسی نیست. این روزها هر جا که نگاه میکنیم یک استاد پیدا میشود ولی آنها هیچ بازدهی ندارند، چراکه اگر داشتند وضعیت فوتبال بوشهر به این شکل نبود.
بندساز تیم ایرانجوان در ادامه در مورد میزان تمایل بچههای بوشهر به این رشته، گفت: وقتی به رشتههای توپی و غیر توپی از بعد بدنسازی نگاه کنیم، میبینیم که همه دوست دارند مثل مهدی طارمی، دانیال ماهینی و ... شوند. بچههای بوشهر خیلی تنها هستند و نمیدانند که برای بدنسازی مناسب به چه کسی مراجعه کنند. راه و چاره این کار را 99 درصد مربیان بدنساز بوشهری نمیدانند و این حرف را میتوانم در هر جلسهای به اثبات برسانم. زمانی که ناصر خرسند در این کار فعالیت میکرد، 20 فوتبالیست بیرون میآمدند ولی حالا 20 مربی بدنساز هستند ولی یک فوتبالیست، کشتیگیر و یک دو و میدانیکار بیرون نمیآید. اینها نشان دهنده سطح پایین سواد در بین این مربیان است. مربی که درجه A آسیا را گرفته ولی هیچ وقت بازی نکرده است، چطور میتوانم بچهام را دست او بدهم. چون این مربی به آن جایگاه نرسیده پس قاعدتا نمیتواند درک کند که این ورزشکار چه میخواهد و اینها مشکلاتی هستند که باید با آنها دست و پنجه نرم کرد. نکته دیگری هم که مهم است این است که ما به فستیوالها و مدارس وابسته شدهایم. این مدارس هم در صورتی که بازدهی داشته باشند، خوب هستند ولی مربیان ما کار نمیکنند و بیشتر به کسب درآمد فکر میکنند تا کار کردن. این نشانگر سقوط ورزش بوشهر است. برخی از ورزشکاران نه تنها در تیم ملی فعالیت نکردهاند، بلکه در سطح بالای کشوری هم حضور نداشتهاند ولی هیاتهای ما به راحتی مجوز مربیگری به آنها میدهند. ما باید حداقل یک سال مربیان خود را آموزش دهیم و مربیان کم سن و سال ما نباید به خود اجازه دهند که وارد عرصه مربیگری شوند چراکه به یک نقطهای که رسیدند، دیگر نمیتوانند بازدهی مثبتی داشته باشند و دلیل این، نرسیدن به پتانسیل لازم در زمانی که ورزشکار بودند. این وسط، آن خانوادهای که با هزار امید، بچهاش وارد رشتههای مختلفی ورزش میکند، ضرر میکند.
حسن حیدرپور در پایان با بیان اینکه من حرفهای زیادی دارم که بگویم و در وقت مناسبی آنها را خواهم گفت، خاطرنشان کرد: امیدوارم که وقتی چراغ سبز جوانان ما روشن میشود، تیمهای فوتبالی این چراغ سبز را قرمز نکنند. بوشهر تنها شهری است که ورزشکار را با سرعت نور بالا میبرند و با سرعت برق زمین میزنند. نمیدانم چرا برخی از مربیان این کارها را انجام میدهند. امیدوارم که به ورزشکارانی که به تنهایی تمرین میکنند، کمک شود؛ مثل امید سهکناری که هماکنون در مرودشت است و در آنجا تمرین میکند. امید سهکناری سند هندبال بوشهر است. مسلم مسیگر که هماکنون در اردو تیم ملی است، هیچ پولی دریافت نکرده است. صحبت پایانی مربوط به خودم نیست بلکه صحبت پایانی من راجب این بچهها است. چرا به مهدی طارمی به خاطر یک کار اشتباه، اینقدر توهین شد؟ چرا بچههای بوشهر، که شهرهای دیگر آرزویشان است که چنین بچههای داشته باشند (مثل مصطفی احمدی، دانیال ماهین و ...)، در استادیوم بوشهر همه به این بازیکنان ناسزا میگویند؟ نمیدانم دقیقا چه کسی پشت این کارها است و باید بگویم که متاسفم. من هر کسی را که بدانم پیشرفت میکند، به او کمک میکنم. زمانی که من را از المپیک 2012 خط زدند، به خودم قول در هر رشتهای دهها حسن حیدرپور را بسازم حالا چه مسوولان حمایت کنند یا نکنند.