کلاغی از چند روز پیش بر بام خانه میچرخد. دلم شور میزند. میدانم کلاغها باز هم قاصد خبر ناگواری هستند اما به ذهنم خطور نمیکند که چه خبری! خواب دیده است که خانهای در آتش میسوزد و همسرش تلاش دارد تا وارد خانه شود و جان افراد در خانه را نجات دهد اما هر بار که تلاش میکند وارد خانه شود پاره آتشی سد راه او میشود. شعلهها همینطور زبانه میکشند ... خیس عرق شده، از خواب میپرد. آفتاب طلوع کرده، همسرش به محل کارش رفته است.
قُقنوس، مرغ خوشخوان، آوازه جهان،
آواره مانده از وزش بادهای سرد،
بر شاخ خیزران،
بنشسته است فرد.
بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان.
او نالههای گمشده ترکیب میکند،
از رشتههای پاره صدها صدای دور،
در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه،
دیوار یک بنای خیالی
میسازد...
تلویزیون را روشن میکند و در آشپزخانه مشغول آشپزی است. ناگهان با شنیدن خبری میخکوب میشود. از آشپزخانه بهسمت تلویزیون میدود، صدای آن را زیاد میکند و با بُهت جلوی تلویزیون زانو میزند.
«ساختمان پلاسکو فرو ریخت». «بغض آتشفشانان برای از دست دادن همکارانشان شکست». «آمارها حکایت از شهادت آتشفشانان دارد»... .
کلاغها باز هم بدخبر بودند. پلاسکو نخستین ساختمان بلند تهران بود که قبل از انقلاب ساخته شده بود. بارها در خصوص فرسوده بودن این ساختمان هشدار داده بودند اما دریغ از اندکی توجه. فرسوده بودن ساختمان پلاسکو آنقدر از این گوش شنیده شد و از آن گوش فراموش که سرانجام خود فرو ریخت تا نیازی به تخریب نداشته باشد. فرو ریختنی که خانههای بسیاری را ویران کرد و فرو ریخت؛ فرو ریختنی که خانوادههای بسیاری را بدسرپرست کرد و بیشک آسیبهای اجتماعی و روانی بسیاری بهدنبال خواهد داشت. در همین راستا، عضو هیاتمدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران با یادآوری اینکه این حادثه حدود ساعت 8 صبح و در طبقات میانی ساختمان اتفاق افتاد، گفت: اگر خداینکرده این اتفاق ساعت 10 صبح رخ میداد، فاجعه ملی به وقوع میپیوست، زیرا حادثه در ساعتی رخ داده که این ساختمان تجاری به روی مردم عادی بسته بوده و کسبه هنوز فعالیت خود را آغاز نکرده بودند.
وی افزود: روزانه بیش از 10 هزار نفر در این ساختمان رفت و آمد میکردند و اگر این حادثه کمی دیرتر رخ میداد نه تنها تلفات انسانی آن از آمار فعلی فراتر میرفت بلکه با توجه به ترافیک منطقه، کار امدادرسانی با مشکل و تاخیر روبهرو میشد.
عضو هیاتمدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران با انتقاد از بیتوجهی به ایمنی ساختمانها بهویژه برای زمان بروز بحران تصریح کرد: مقررات ملی ساختمان وظایف بهرهبردار و نگهداری کننده ساختمانها را در زمان بروز حریق مشخص کرده است که باید برای حسن اجرای آنها بازرسیهای دورهای انجام شود.
روان شادنیا با اشاره به اینکه ساختمانها باید بهگونهای باشند که مانعی در مسیر خروج افراد از ساختمانها نباشد، زیرا در زمان بروز بحران ساکنان باید از ساختمان خارج و در عین حال نیروهای امدادی نظیر آتشنشانان به ساختمان وارد شوند، خاطرنشان کرد: از آنجا که دود ناشی از آتشسوزی مانع دید مردم در زمان بروز حادثه میشود، در مقررات ملی ساختمان تمهیداتی برای رفع مشکل دیده شده است و به نظر میرسد ساختمانی که بیش از 60 هزار میلیارد ریال ارزش داشت باید پیش از بروز اتفاق برای چنین روزهایی پیشبینی لازم را میکرد.
از آن زمان که زردی خورشید روی موج
کمرنگ مانده است و به ساحل گرفته اوج
بانگ شغال و مرد دهاتی
کردهست روشن آتش پنهان خانه را
قرمز به چشم، شعله خردی
خط میکشد به زیر دو چشم درشت شب
وندر نقاط دور،
خلقاند در عبور ...
هر دم از این باغ بری میرسد
زلزله، وقوع آتشسوزی در تاسیسات نفتی، قتل و قاچاق و دزدی و اینک فرو ریختن ساختمانها بهدلیل فرسودگی و آتشسوزی همه حکایت از این دارد که آمادگی لازم برای وقوع بحران را نداریم و لزوم مدیریت بحران امر غیر قابل انکاری است که در کشور ما از جایگاه مطلوبی برخوردار نیست. هر روز باید منتظر خبر ناخوشایند و حادثهای دیگر بود. حوادثی که تنها با جان هموطنانمان بازی میکند و بس. در ساختمان پلاسکو 600 واحد تجاری و اداری با زیربنای 30 هزار متر مربع مستقر بود که اگر قیمت هر متر مربع را حداقل 200 میلیون ریال (20 میلیون تومان) در نظر بگیریم (در حالی که واحدهای تجاری آن بین 500 تا 600 میلیون ریال ارزش داشته) حداقل ارزش دارایی ملکی که در این حادثه از دست رفت، شش هزار میلیارد ریال است. این خسارات منهای خسارات جانی است.
دغدغه ثبت عکس بیش از نجات جان یک انسان
یکی از اتفاقات قابل تامل و دردآور حادثه پلاسکو، مشاهده افرادی بود که در بحبوحه ازدحام نیروهای امدادی و آتشنشانان و سیل جمعیتی که روانه منطقه میشد اما تلفن به دست تنها دغدغهشان ثبت تصویری از حادثه و آپلود کردن آن در صفحه اینستاگرامش بود. این همان رهاوردی است که پدیده جهانی شدن و تکنولوژی برای کشورهای جهان سوم داشت. دیگر بنی آدم اعضای یکدیگر نیستند و دیگر در آفرینش ز یک گوهر نیستند، چو عضوی به درد آورد روزگار، مردم به جای کمک، دوربین به دست بهدنبال گرفتن عکس و در نهایت با اشتراک گذاشتن تصویر و یک متن کپی به اظهار همدردی میپردازند. این بدبختی بزرگ کشورهای جهان سوم است که از تکنولوژی فقط معایبش را فرا گرفتند.
اخبار ضد و نقیض از آمار کشتهشدگان
یکی دیگر از مسائلی که در زمان بروز حوادث خودنمایی میکند، نقش کمرنگ صدا و سیماست. دیر اطلاعرسانی کردن صدا و سیما و دیگر رسانهها تنها مردم را از دولت دور میکند و بس! وگرنه رسانههای خارجی به سرعت اخبار را به اقصینقاط جهان مخابره میکنند و دیگر به اطلاعرسانی صدا و سیما نه تنها نیازی نیست بلکه مردم روز به روز از رسانه ملی فاصله میگیرند و به سمت رسانههای بیگانه جذب میشوند، آنگاه پژوهشگران و مددکاران اجتماعی بهدنبال یافتن راهکارهایی برای کاهش بینندگان فیلمهای رسانههای غربی و دفع تهاجم فرهنگی هستند. «بیاعتمادی» از پیامدهای اصلی و مخرب نقش ضعیف صدا و سیما در زمان حوادث است. در حادثه پلاسکو نیز اخبار ضد و نقیضی از آمار مصدومان و کشته شدگان اعلام میشد که همین امر خشم، ناراحتی و عصبانیت مردم را بیش از پیش میکرد.
در آن مکان ز آتش تجلیل یافته،
اکنون، به یک جهنم تبدیل یافته،
بستهست دمبدم نظر و میدهد
تکان
چشمان تیزبین.
وز روی تپه،
ناگاه، چون بهجای پر و بال میزند
بانگی برآرد از ته دل سوزناک و تلخ،
که معنیش نداند هر مرغ رهگذر...
سگها نجس نیستند
در زمان وقوع حادثه رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر از اعزام 20 تیم امدادی به محل حادثه پلاسکو خبر داد.
مرتضی سلیمی با بیان اینکه براساس آخرین گزارشها 20 تیم امدادی بههمراه هشت تیم آواربردار به محل حادثه ساختمان پلاسکو اعزام شدند، گفت: هشت وانت کمکدار و 10 دستگاه آمبولانس بههمراه 100 برانکار به محل حادثه برای امدادرسانی اعزام شدند.
وی تاکید کرد: دو تیم سگهای زندهیاب نیز به محل این حادثه اعزام شدند تا در امدادرسانی به سانحهدیدگان احتمالی گرفتار در ساختمان امدادرسانی کنند. حادثه پلاسکو درسهای بسیاری داشت که نیازمند توجه، تدبیر صحیح و مدیریت است. تلاشهای دوستداران طبیعت و فریادهای فعالان محیط زیست برای آسیب نرساندن به حیوانات و ارائه طرح محافظت از حقوق حیوانات بهویژه سگهای آزاد سالهاست که ادامه دارد اما طبق معمول کمتر گوشی است که علاقهای به شنیدن داشته باشد و گوشهایی هم که مایل به شنیدن هستند، یا کاری از دستشان برنمیآید و اگر کاری از دستشان بربیاید هم سالهای زیادی طول میکشد تا به مرحله اجرا برسد و در این فاصله چه اتفاقات ناگواری که رقم نمیخورد. آنهایی که سگها را به بهانه نجس بودن، بیمار بودن و ایجاد مزاحمت برای شهروندان به بدترین شکل میکشند، حالا از این حیوانات نجس برای نجات جان انسانها کمک میگیرند! این اتفاق میتواند تلنگری باشد برای آنهایی که میگویند سگها نجس هستند! میتوان با کنترل و آموزش از سگها بهرهمند شد، اگر هنوز اندیشه و تفکری وجود داشته باشد.
ما آلزایمر داریم
آخرین سکانس غمانگیز حادثه پلاسکو مانند حوادث دیگر، «به فراموشی سپردن» آنهاست. دیگر دادن «وعده» در زمان حادثه و فراموش کردن آن در گذر زمان داستانی تکراری است که جز افسوس و حسرت ارمغانی به همراه ندارد. های و هوی کردن و قیل و قال به راه انداختن ویژگی شاخص انسانهای امروزی است که تنها از دور نظارهگر درد و رنج یکدیگر و دچار «فراموشی حاد» هستند.
آنگه ز رنجهای درونیش مست،
خود را به روی هیبت آتش میافکند.
باد شدید میدمد و سوختهست مرغ!
خاکستر تنش را اندوختهست مرغ!
پس جوجههاش از دل خاکسترش به در.
پلاسکو فرو ریخت، آتشنشانها شهید شدند، خانوادهای بیسرپرست شد، کودکی یتیم شد و هنوز در گوشهگوشه این شهر ساختمانها در حال ریزش هستند، کارگران در حال کارند، یتیمی در فکر تکهنانی و این داستان ادامه دارد... .