بامداد24: فرزین پورمحبی
به گواه برخی از سندهای بهجا مانده از دوران قبل مادها، خاستگاه اصلی عبارت «مرگ حق است» از کشور ایرانزمین بوده است. مورخان و اندیشمندان فرهنگهای باستانی معتقدند: ایرانیان با توجه به هوش سرشاری که داشتند، بهطور متوسط چشمبسته بین 3 تا 5 ثانیه علتالعلل هر چیزی را در جهان هستی تشخیص میدادند. از آن جمله، به توانایی ایرانیان در زمینه تشخیص علت اصلی «مرگ و میرها» میتوان اشاره کرد. برای نمونه:
وقتی به گوش یک ایرانی میرسید فلانی در اثر سرطان یا انفارکتوس فوت کرد ...
بلافاصله با قیافهای حق به جانب میگفت: «حقش بود» ... هم سیگار میکشید، هم گوجه فرنگی و هویج نمیخورد!
وقتی به گوش یک ایرانی میرسید فلانی در اثر سانحه رانندگی تیکه تیکه شد ...
بلافاصله با قیافهای حق به جانب میگفت: «حقش بود» ... از بس که تند میرفت!
وقتی به گوش یک ایرانی میرسید فلانی در اثر کهولت سن سقط شد ...
بلافاصله با قیافهای حق به جانب میگفت: «حقش بود» .... مگه میخواست چند سال عمر کنه؟
وقتی به گوش یک ایرانی میرسید فلانی از مثل برگ خزان از پشت بام افتاد پایین و پرپر شد ...
بلافاصله با قیافهای حق به جانب می گفت: «حقش بود» ... اون بالا رفته بود چیکار؟
وقتی به گوش یک ایرانی میرسید فلانی دق کرد و مرد ...
بلافاصله با قیافهای حق به جانب می گفت: «حقش بود» ... اینقدر فکر و خیال بیخودی کرد که خودش خودشو کشت!
وقتی به گوش یک ایرانی می رسید فلان حاکم جان به جان آفرین تسلیم کرد ...
بلافاصله با قیافه ای حق به جانب می گفت: «حقش بود» ... می دونی چه ظلم هایی موند که نکرد؟!
وقتی به گوش یک ایرانی می رسید فلان دختر پورشه سوار و یا پسر سفر کرده به تایلند ناکام از این دنیا رفتند ...
بلافاصله با قیافه ای حق به جانب میگفت: «حقش بود» ... مرفهین بیدرد و عیاشی که فقط به قر و فرشون میرسند، باید هم بمیرند!
وقتی هم میشنید، فلانی رفته به معبدی و در راه بلایی سرش آمده ...
بلافاصله با قیافهای حق به جانب و با ذکر چند شعر و حکایت میگفت: «حقش بود» ... مگه از همینجا نمیشد عبادت کرد؟!
و این داستان آنقدر ادامه داشت تا ایرانیهای خیلی باهوش و متخصص در انواع حل مسائل و البته نظریهپرداز در کامنتهای مسئلهدار، به این نتیجه رسیدند که بهجای آنکه به هر مرحومی بگویند: «حقش بود»، کارشان را راحتتر کنند و در یک کلام بگویند: بهطور کلی، مرگ حق است!