داود
علیزاده: کارگاه
«هنر و ادبیات پستمدرن» از سری برنامههای سومین دوسالانه ملی جایزه ادبی بوشهر سهشنبهشب،
21 خردادماه با حضور «علی قنبری»، شاعر و مترجم هماستانی مقیم تهران در مرکز رفاهی
فرهنگیان بوشهر برگزار شد.
حسین باقری
در آغاز این نشست گفت: بدون شک وقتی از پستمدرن صحبت میکنیم، سوالات متناقضی در ذهنمان
جای میگیرد. عمدتاً جامعه نسبت به آثار پستمدرن دچار کجفهمی است و نتوانسته آنگونه
که باید این ژانر را درک کند.
این شاعر
در ادامه با بیان اینکه پستمدرن مبحثی است که عقلانیت را زیرسوال میبرد، افزود: این
در حالی است که عقلانیت برای جامعه ما مهم است؛ بنابراین در این کارگاه با حضور علی
قنبری که کارنامه پرباری را در هنر و ادبیات کشور دارد و نسبت به مقوله پستمدرن سرشته
و تسلط کافی دارد، مبحث هنر و ادبیات پستمدرن و مولفههای آن مورد واکاوی قرار میگیرد.
باقری در
ادامه با تشریح کارنامه ادبی علی قنبری از وی برای شروع مباحث تخصصی کارگاه دعوت به
سخنرانی کرد.
علی
قنبری، شاعر، نویسنده، مترجم، منتقد و پرفورمر ودانشآموخته رشته مهندسی مکانیک است.
مجموعه اشعار او عبارتاند از «نقطه پشت فعل خراب یا فرانتس کافکای پشت جلد، 1379»،
«نامه (به/از) رؤیا و ضمایم پارهوقت، 1381»، «یک ساعت سعد با مارک وستندواچ،
1391» و «شعر ماهی صیدناشدنی، 1394». وی آنتولوژی «شعر پستمدرن» تالیف پل هوور و
«مجموعه اشعار کنستانتین کاوافی» شاعر یونانی را به فارسی ترجمه کرده و رمان «چسب و
قیچی در گزارش یک ذهن اجارهای» را نیز منتشر نموده است. پرفورمنس-پوئتریهای «چطور
یک کره را مکعب ببینیم»، «آموزش زبان عربی»، «نامه به رؤیا» و «گفتگو با یک داور فوتبال»
و نیز کلیپ پوئتری «عبدالحمید» تاکنون به همت وی اجراشده است.
سرفصلهای
کارگاه علی قنبری شامل مولفهها و دلایل رویکرد به شعر و ادبیات پست مدرن، نابغههای
پست مدرن (گفتمان سکوت؛ موسیقی و جان کیج، پاپ آرت و اندی وارهول، رقص و مرس کانینگهام،
نقاشی و رابرت راشنبرگ)، مولفهها و شاعران مکتب زبان، مولفهها و شاعران نسل بیت،
مولفهها و شاعران مکتب نیویورک، مولفهها و شاعران پرفورمنس پوئتری، مولفه های روایت
پست مدرن، تفاوت اقتباس مدرن و پست مدرن علی قنبری در بخش نخست این کارگاه در خصوص
پست مدرن گفت: نوشتار و هنر پستمدرن به زندگی ما ایرانیها بهویژه بوشهریها بسیار
نزدیک است. حاشیهسازی یکی از مشخصههای پستمدرن است که بوشهریها نیز در حرفهایشان
به حاشیه میپردازند. همچنین موسیقی ما نمونه بارز پستمدرن است چون ریتم در آن اهمیت
دارد و کلام محور نیست. ازاینرو در این هنر با اصوات بیشماری چون «جمبیسا» یا «هله
مالی» و ... روبهرو هستیم که نمیدانیم معنای دقیق آنها چیست!
وی در ادامه
با بیان اینکه قریب به ۲۰ سال است که در حوزه پستمدرن کار میکنم، افزود: وقتی از
پستمدرنیسم حرف میزنیم با انبوهی از طرز تلقی و گفتمانها روبرو هستیم که حتی بعضی
متناقضاند و این ایده را به ذهن متبادر میکند که پستمدرنیسم یک «نظام دلالت» بسیار
نامتعارف است و برخی از شاعران و منتقدان وقتی از شعر پستمدرن حرف میزنند منظورشان
شعری است که عدهای دیگر آن را آوانگاردیسم یا حتی نئوآوانگاردیسم میخوانند.
آنچه که
در شعر پستمدرن با آن روبهرو هستیم، یعنی تنوع و صورتهای متفاوت شعری، از ذهنیت
کاملا رمانتیک با وجوه بیانگرانه نسل بیت گرفته تا شعر زبان با وجوه کاملا مصنوع و
ضد بوطیقا، کارهای ژانرشکنانه و مبتنی بر کولاژ و همچنین اشعار تحت تاثیر ذن بودیسم
و نیز سورئالیسم، ما را به اینسو میکشاند که آن را بهمثابه یک پارادایم فرهنگی
همچون یک نظام دلالت در نظر بگیریم و آن را بهزعم اسکات لش همچون یک «رژیم انباشت»
معرفی کنیم که در آن مفهوم موقتی، گذرا و نیز دورهای بودن مستتر است. در واقع نمیتوان
به مشخصهها و مولفههای شعر پستمدرن اشاره کرد و آنها را قطعی دانست و فقط میتوان
اشاره کرد به آنچه تاکنون بوده است. شعر پستمدرن اکنون به سمتی رفته است که در آن
چیزی بنام صورتبندی و کلاسهبندی مطلق زبان ادبی وجود ندارد و چیزی بنام ذات شعر و
یا ادبیات موجود نیست بلکه این کارکردهای ویژه هستند که وجود دارند. یک عبارت ساده
در یک پسزمینه میتواند عبارتی فلسفی یا علمی باشد و در پسزمینه دیگر وجهی کاملاً
ادبی و شاعرانه داشته باشد.
قنبری در ادامه با تاکید بر اینکه خاستگاه پستمدرن
امریکاست، تصریح کرد: وقتی از شروع جریانهای هنری پستمدرن سخن به میان میآید، نگاهها
متوجه امریکا بهخصوص نیویورک میشود. در دهه چهل میلادی شرایط بد اقتصادی در انگلیس
و شرایط بد سیاسی در فرانسه، ایتالیا و آلمان باعث شد اغلب هنرمندان به امریکا مهاجرت
کنند، در نتیجه هنر پستمدرن با توجه به بستری که در امریکا وجود داشت از سوی این هنرمندان
پایهریزی شد که چهرههای چون چارلز اولسون (پدر شعر پست مدرن)، آلن گینز برگ (پدر
معنوی شعر پستمدرن امریکا) و... ظهور کردند.
وی در پایانبخش
نخست این برنامه، به تشریح شعر پستمدرن پرداخت و در خصوص مهمترین مولفههای شعر پستمدرن
گفت: مهمترین مولفههای شعر پستمدرن عبارتاند از: داشتن یک ماهیت مبهم و متناقض
و عدم قطعیت، تاکید بر سوژه چندپاره، حذف مرز بین هنر و زندگی روزمره، داشتن فرمهای
فصلی و نه عطفی، نوعی موزاییکوارگی، پروسههای اتفاقی و شانسی، بیتوجهی به مهارتهای
کلامی و تصحیح و ویراست، فراروی از مرزهای ژانریک، تفسیرزدایی و غلطخوانی، پرداختن
به وجوه شیزوفرنیک نظیر حاشیهپردازی و بیربطگویی، ارزیابی شعر به مثابه یک پروسه
و نه محصول و تولید، کثرتگرایی، وجود یک چشمچرخان و چشمانداز چندوجهی، از آن خودسازی
(ناشی از مرگ مولف)، ارجاعیبودن معنا، رد مدلول یکه و استعلایی، رد تکمحوری، رد بیانگری،
رد من بورژوازی، رد من تغزلی و...
شاعر مجموعههایی
مانند «یک ساعت با مارک وستندواچ» در آغاز بخش دوم و پایانی این کارگاه را به داستان
پست مدرن اختصاص داد و در این باره بیان کرد: بهطور کلی داستانهای پستمدرن چه در
ساخت و چه در زبان، مولفههای ویژهای دارد و در پی نفی نظم و انسجامی هستند که داستانهای
کلاسیک و مدرن داشتند، نظمی که کاشف وحدت زمان و مکان بود. از سوی دیگر داستانهای
پستمدرنیستی همواره در لایهای از ابهام روایت میشوند تا به خواننده اجازه دهند برداشتهای
چندی از جهان داستان داشته باشد. عدم وضوحی که در این نوع آثار دیده میشود نوعی تاویل
پذیری مفرط و نسبیانگاری را بازتاب میدهند. داستان عمدتاً از وسط آغاز میشود. اتفاقات
همدیگر را دنبال نمیکنند. حداقل کلمه و جمله به کار میرود. در این گونه داستانها
بدویگرایی اهمیت دارد.
این شاعر
در انتقاد از شاعران و نویسندگان ایرانی گفت: جالب اینجاست که شاعر ایرانی عادت ندارد
به اخلافش اشاره کند به پشت سرش و مثلا بگوید از چه کسانی تاثیر گرفته و ادامهدهنده
و توسعهدهنده سنت چه کسی در شعر است و همه دوست دارند نشان دهند سقف آسمان گشوده شده
و ناگهان آنها به زمین رسیدهاند. چرا هنرمندان ما تاثیرپذیریشان را پنهان میکنند؟
مدتی پیش
مسالهای در فضای مجازی مطرح شده بود که به برپایی نمایشگاه خانم تهمینه میلانی برمیگشت
و به نیمه کاره ماندن نمایشگاه با تصمیم گالری و اتهام کپی به وی.
مبحث «از
آن خودسازی»(اپروپریشن) یک رویکرد شناختهشده در هنر پستمدرن است و این رویکرد به
معنای بازتولید، تقلید و اقتباس از آثار دیگران است. در نقاشی آثار مایک بیدلو، شری
لوین و گلن براون نمونه این رویکرد است. در ادبیات نمونه معروفش شعر معروف جان کیج
(بیشتر بهعنوان آهنگساز شناختهشده) است که شعری از ازرا پاند را برداشته و سطرهایی
از آن را حذف کرده و بهعنوان شعر خودش منتشر کرده است. بحث اقتباس پستمدرنیستی یک
بحث کاملا آشناست. چون اصلا در نقاشی خود فیگور یا ابژه اهمیتی ندارد و ترکیببندی
و تکنیک کار اهمیت دارد. منتها معمولا این مشکلات زمانی پیش میآید که شما اثر هنرمند
گمنام و یا کمتر شناختهشدهای را از آن خودسازی یا اپروپریت میکنید وگرنه من اگر
مثلا اقتباسی پستمدرن از هملت بکنم که این بار نگاه کلادیوس را مبنا قرار بدهم این
اثری مستقل است و یا اصلا میتوانم کل هملت را بیاورم و فقط یک پرده را تغییر بدهم.
کسی چیزی نمیگوید ولی اگر شناختهشده نباشد زود انگ کپی را میچسبانند و اگر هم کسی
متوجه نشود که هیچ و البته معمولا خود آرتیستها هم به علت عدم اطلاع از این مساله
نام کسی را ذکر نمیکنند که از او الهام گرفتهاند. درحالیکه هنرمندان بزرگ حتی اگر
بحث «از آن خودسازی» هم مطرح نباشد راحت میگویند که اصلا کل پروژه هنریشان متاثر
از چه کسی است چونکه متاثر شدن اهمیتی ندارد و اساسا در مورد هیچ هنرمندی چنین نیست
که سقف آسمان شکافته باشد و او نزول کرده باشد. پل هوور میگوید کل پروژه کارش متاثر
از یک اثر از جان اشبری است. مکسین چرنوف میگوید دنبالهرو کورتازار است.
قنبری درباره
شهامت کشف تجربههای جدید گفت: همه ما یکنفس شخصی داریم که فقط مال خودمان است. باید
شجاعت داشته باشیم و به آن برسیم و بنویسیم. ادبیات پستمدرن یعنی غلط کردن! نوشتن
برای من راه تحمل زندگی است. ما نمینویسیم که برای همه لذتبخش باشیم، قرار نیست همه
لذت ببرند، چرا دیگران باید چیزی را تجربه کنند که به آن نیازی ندارند.
پایانبخش
این کارگاه نمایش آثار پستمدرن در عرصه هنر و خوانش بخشی از آثار ادبی پستمدرن جهان
از سوی علی قنبری بود. در این قسمت نامدارترین اثر «جان کیج» یعنی «۴: ۳۳» (چهار دقیقه
و سیوسه ثانیه) به نمایش درآمد که در آن، نوازنده یا نوازندگان، بدون نواختن حتی یک
نت، این زمان را روی صحنه در سکوت میگذرانند و حاضران در سالن را به شنیدن صداهای
درون سالن دعوت میکنند و دلالتی است بر این گزاره پستمدرن که موسیقی همیشه هست؛
اما شنیدنش هر از گاهی.
در این
مراسم محمدصادق سعیدی، رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی، ورزشی شهرداری بندر بوشهر،
طاهره شمشیری از اعضای شورای شهر بوشهر و برخی دیگر از چهرههای ادبی بوشهر همچون
ابوالقاسم ایرانی و اسکندر احمدنیا نیز حضور داشتند.