|
الهام بهروزی:
امروز با جامعهای روبهرو
هستیم که بهدلیل ناملایمات و شرایط بد اقتصادی و اجتماعی خشونت بهصورت نامحسوسی
در آن روبهفزونی است. برخی از جامعهشناسان بر این عقیده هستند که ریشه بسیاری از
جرایم و آسیبهای اجتماعی فقر است؛ فقری که در اثر تورم، نابرابریهای درآمدی،
بیکاری و... در جامعه ریشه دوانده و مردم را از نظر روحی روانی تحت فشار قرار داده
است. از اینرو، در صحنههای اجتماعی روزانه با جرمهای کوچک و بزرگ مواجه هستیم
که بر روحیه افراد جامعه تاثیرگذار بوده و منجر به آشفتگیهای روحی روانی شده است.
البته وقتی صحبت از فقر میشود،
صرفا فقر اقتصادی منظور نیست، بلکه در پارهای از مواقع بسیاری از جرایم حاصل فقر
فرهنگی و فقر باور در جامعه است. اینکه شخصی در عین رفاه و موفقیت دست به قتل میزند
گواه این ادعاست و میتوان این اقدام خشن را در نتیجه فقری سوای فقر اقتصادی تحلیل
کرد. متاسفانه چند روز پیش یک مهندس جوان، موفق و تحصیلکرده با درآمد و شغل خوب
در یک اقدام دور از ذهن اقدام به خفه کردن دختر هفتساله خود در شهرستان جم کرد؛
قتلی هولناک و مهیب که همگان را به بهت فرو برد؛ اما قسمت دردناک ماجرا زمانی بود
که پدر «پارمین» لب به سخن گشود و در مورد قتل دخترش گفت: «رفتیم بیرون و براش مرغ
مینا خریدم، در بغلم خفهاش کردم، میخواستم دخترم گناه نکند و آزاد و معصوم به
بهشت برود!»
اعترافی تکاندهنده و بسیار
قابل درنگ! چه شده است که پدری در اوج سلامت عقل و رفاه مالی به این نتیجه میرسد
که برای سرنوشت دخترش این تصمیم غیرانسانی و دهشتناک را میگیرد! آیا غیر از این
است که آغوش پدر باید امنترین پناهگاه برای دخترش باشد! به کجا شتابان در حرکتیم
که دیگر آغوش پدر هم برای دختری کوچک و معصوم امن نیست!
دادستان جم در مورد این پرونده
قتل گفت: قاتل فردی سالم، تحصیلکرده از خانوادهای معروف و مشهور در گچساران است
که اکثر اعضای خانواده وی تحصیلکرده هستند.
حجتالاسلام روحالله فروغیفر
در ادامه با بیان اینکه این قاتل دانشآموخته رشته مهندسی است که با ۱۵ سال
سابقه کار، رسمی یکی از پتروشیمیهای عسلویه است و برخلاف برخی شایعات اولیه مبنی
بر معتاد بودن وی به شیشه، نه معتاد به مواد مخدر بوده و نه مشروبات الکلی مصرف
کرده است، افزود: این پدر با هدف اعزام دخترش به بهشت اقدام به چنین کاری کرده است.
وی در پایان با اشاره به اینکه این شخص
در کمال صحت و سلامتی اقدام به این قتل فجیع کرده که وجدان انسان را متزلزل میکند،
تصریح کرد: آنچه مسلم است وی دچار اختلالات عقیدتی شده که وضعیتی بسیار پر خطر بوده و یکی
از عواقبش بروز این حادثه غمناک است.
در
این گفتار سعی کردیم که موضوع کودکآزاری که ناخوشایندترین شکل آن در کودککشی
خلاصه میشود، با نگاهی روانشاسانه مورد واکاوی قرار بگیرد.
یک متخصص روانشناس بالینی در ادامه با بیان اینکه کودکان،
موجوداتی معصوم و در عین حال فاقد قدرت دفاعی از خود هستند، به بامداد جنوب گفت: افرادی
که برای بیان خواسته، درد و الم خود حتی زبان سخن گفتن ندارند و این والدین هستند
که پناهگاه امن آنها محسوب میشوند؛ اما در مواردی همین پناهگاه امن تبدیل به
دشمن جان کودکان میشود و تا جایی پیش میرود که حتی دست به قتل آنها میزند. کودکان
بیگناهی که در فرایند بهوجود آمدن خود نقشی نداشتهاند و در هر قالبی اعم از
شرعی و غیرشرعی، موجود شدهاند و پای به این دنیا گذاشتهاند؛ اما خیلی زود طعم
تلخ جنایت را نسبت به خود میچشند. متاسفانه بیشترین کودکآزاریها از سوی والدین
و در خانه انجام میشود که این موضوع باعث میشود پنهان بماند و کسی از موضوع
باخبر نشود از طرفی کودک قربانی نیز از ترس موضوع را با کسی مطرح نمیکند. ممکن
است خیلی از این والدین افراد تحصیلکرده هم باشند که این امر نشان میدهد تحصیلات
صرف در خیلی از مواقع نمیتواند از وقوع کودکآزاری جلوگیری کند؛ چراکه در وقوع
کودکآزاری عوامل زیادی دخیل است.
مسعود صیادی در ادامه در تعریف کودکآزاری توضیح داد: کودکآزاری
هر رفتار و عملی است که موجب میشود کودک دچار آسیب جسمی، عاطفی و جنسی شود. این
اعمال معمولا از سوی پدر و مادر یا مراقبتکننده اصلی کودک صورت میگیرد. همچنین
گاهی انجام ندادن یکسری از وظایف از سوی والدین، موجب آسیبرسیدن به کودک میشود
که این ترک فعلها هم مصداق کودکآزاری است و با عنوان غفلت یا سهلانگاری توصیف
میشوند. برای مثال، غفلت از فراهم کردن نیازهای کودک در زمینه تغذیه، پزشکی،
عاطفی و ... پس کودکآزاری جنبه ایجابی و سلبی دارد. کودکآزاری را معمولا به چهار
دسته تقسیم میکنند: فیزیکی یا جسمی، عاطفی، جنسی و سهلانگارانه (غفلت).
وی غفلت را شایعترین نوع کودکآزاری دانست و افزود:
غفلت یعنی والدین نیازهای بچه را به درستی برآورده نمیکنند. کودکآزاری لزوما
عمدی نیست. والدین ممکن است بهصورت غیر عمد موجب آسیبدیدن کودک شوند. برای مثال،
با این استدلال که ما داریم بچهمان را تربیت میکنیم، عملا به ورطه کودکآزاری
بیفتند. بگذارید درباره غفلت کمی بیشتر توضیح بدهم. وقتی که والدین نتوانند
نیازهای غذایی کودک را برآورده کنند و غذای مناسب در اختیار او بگذارند، مثلا
فرزندشان نسبت به سنش وزن بسیار کمی دارد یا از نظر بهداشتی سر و وضع مرتبی ندارد
و یا پوشش مناسبی ندارد، مثلا والدینش او را در زمستان با یک لباس نازک بیرون
آوردهاند، مثل کودکان کار یا کودکانی که در کنار پدر و مادرشان گدایی میکنند و
در سرمای زمستان لباس نازکی به تن دارند یا کفش ندارند و یا وقتی که والدین واکسنهای
بچه را به موقع و مرتب نمیزنند و یا بچه را به موقع به دکتر نمیبرند، همه اینها
مصادیق کودکآزاری است. گاهی یک کودک یک هفته تب دارد؛ ولی شما میبینی والدینش او
را دکتر نبردهاند و سرانجام وقتی حالش به وخامت میگذارد، او را به اورژانس
بیمارستان میآورند.
این روانشناس بالینی و روانگر معتقد است که عوامل متعددی
در بروز کودکآزاری و سایر خشونتها دخالت دارند؛ اما مهمترین عامل کودکآزاری «خشم»
است. انسانها به دلایل مختلف خشمگین میشوند که باید بهنحوی با آن کنار بیایند؛
اما اغلب والدین بهدلیل اینکه روش صحیح تخلیه یا مهار کردن خشم خود را بلد
نیستند، آن را سر فرزندانشان خالی میکنند.
صیادی با اشاره به اینکه عوامل دیگر کودکآزاری را مسائل
خانوادگی مثل وضعیت روانی و شخصیتی والدین، مشکلات اقتصادی، درگیریهای خانوادگی،
اعتیاد، تکسرپرستی، تعداد زیاد فرزندان، ناخواسته بودن کودک و ... تشکیل میدهند،
تصریح کرد: مشکلات خود کودکان، مثل مسائل جسمی و روانی آنان نیز باعث میشود
والدین و مراقبین کودک به آنان بیتوجهی کنند یا آنها را مورد تنبیه بدنی قرار
بدهند. همچنین مشکلات شخصیتی والدین از مهمترین عوامل کودکآزاری هستند. آسیبهای ابتلا به اختلال
شخصیت گاهی حتی از اعتیاد هم بیشتر است. در مواردی میتوان اعتیاد را درمان کرد؛
اما درمان اختلالات شخصیت بسیار مشکل و زمانبر است و اغلب افراد مبتلا، بهدلیل
اینکه مشکل خود را نمیپذیرند و حاضر به قبول درمان نیستند، اصلا درمان نمیشوند و
این مشکل در طول زندگی و تا آخر عمر، در آنان وجود دارد. اطرافیان، بهخصوص
همسر و فرزندان این افراد مجبور هستند چنین وضعیت سختی را تحمل کنند و طبیعتا در
این مسیر آسیبهای فراوانی به آنان وارد میشود.
این استاد دانشگاه و پژوهشگر در ادامه با اشاره به اینکه
یکی دیگر از دلایل مهم کودکآزاری جسمی از
سوی والدین این است که احتمالا آنان در دوران
کودکی، قربانی خشونت والدین خود بودهاند و تنبیه بدنی میشدهاند. در نتیجه این
رفتار را فرا گرفتهاند و در مورد کودکان خود نیز اعمال میکنند، تصریح کرد: یعنی
چون والدین آنها از تنبیه بدنی بهعنوان یک روش تربیتی معمول استفاده میکردهاند،
آنها هم بهدلیل ناآگاهی از راهکارهای نوین تربیتی، از همان روش برای پرورش و
مهار فرزندان خود استفاده میکنند و با اینکه خودشان وقتی تنبیه بدنی میشدهاند،
احساس تحقیر، شرمندگی، درماندگی، استیصال و بیپناهی میکردهاند و از آن متنفر
بودهاند؛ اما با فرزندان خود نیز به همین روش غلط رفتار میکنند.
وی با تاکید بر اینکه از جمله عوامل مهم دیگر کودکآزاری
میتوان به وجود سابقه بیماری روانی یا جسمی در والدین، اعتیاد و ناتوانی در
نگهداری و مراقبت از کودکان، همچنین تکسرپرستی و بارداری ناخواسته اشاره کرد،
گفت: مادری که بههر دلیلی مجبور است بهتنهایی سرپرستی فرزندش را به عهده بگیرد،
تحت فشارهای روانی و اجتماعی فراوان قرار میگیرد و ممکن است نتواند به نیازهای
کودک به شکل مناسبی رسیدگی کند یا حتی ممکن است در اثر خشم و عصبانیت، فرزند خود
را تنبیه بدنی کند. البته گاهی والدین خشم خود را بهصورت «بیشتیماری»
یعنی توجه بیش از حد به کودک، بروز میدهند که نوعی کودکآزاری عاطفی محسوب میشود
و عوارض خاص خودش را دارد. بیشتیماری جلو رشد اجتماعی کودک را میگیرد، مشکل
دیگری را بر مشکلات کودک اضافه میکند و توانایی او را برای کسب مهارتهای سازگاری
و ارتباطی با شبکه اجتماعی کم میکند.
صیادی همچنین با اشاره به اینکه وجود دیدگاه مالکیتی
نسبت به فرزندان، یکی دیگر از عوامل تسهیلکننده کودکآزاری است، گفت: برای مثال،
اگر شما در خیابان به مادری که کودک خود را تنبیه بدنی میکند، تذکر بدهید یا
اعتراض کنید، پاسخ میدهد که «بچه خودم است و به شما ارتباطی ندارد.» دلیل چنین
برخوردی شاید این باشد که در بعضی فرهنگها، بهخصوص در فرهنگ شرقی، نسبت به
کودکان دیدگاه مالکیتی وجود دارد. والدین احساس میکنند همانطور که صاحب کیفشان
هستند، مالک خانه و وسایل شخصیشان هستند، مالک فرزند خود نیز هستند؛ در حالی که
در بسیاری از جوامع، دیدگاه مالکیتی نسبت به کودکان وجود ندارد.
این متخصص روانشناس بالینی با تاکید بر اینکه بعضی از
رفتارهای خشونتآمیز کاملا تکانشی است، تصریح کرد: یعنی به شکل تکانشی و بدون فکر،
ناگهان بچه را پرت میکند. علت این رفتارها، همان مشکلات روانپزشکی زمینهای است
که فرد قادر به کنترل آنها نیست. کسی که چنین کاری با بچهاش میکند، ممکن است بعد
از انجام این عمل ناراحت هم بشود؛ ولی بههر حال بچه خودش را بهشدت آزار داده و
به او آسیب جدی رسانده است. تا وقتی که بیماری این فرد کنترل نشود، تکرار این عمل
ممکن است؛ اما کسانی که اختلال «شخصیت ضد اجتماعی یا اسکیزوفرنی» دارند، پس از
آسیب رساندن به کودکشان، ممکن است پشیمان هم نشوند. حتی ممکن است از نفس آزار
دادن کودک دیگران یا کودک خودشان لذت هم ببرند. برخورد با این افراد بسیار دشوار
است. این افراد حتی با یک مصاحبه روانپزشکی ساده ممکن است شناخته نشوند و اختلال
شخصیتشان پنهان بماند؛ مگر اینکه دادههایی از دوران کودکی این افراد در اختیار
روانپزشک باشد.
صیادی با اشاره به اینکه جنون آني نیز یکی دیگر از عوامل
اصلی خشونتهای شدید است، بیان کرد: جنون یا سايکوز یا اصطلاح عامیانه دیوانگی
اختلالی محسوب ميشود که در این وضعیت شاهد تغيير رفتارهاي ناگهاني در فرد بیمار
میشویم. در رفتاري که از آن بهعنوان جنون نام برده ميشود،
فرد بهطور ناگهاني کنترل و ارتباط خود با واقعيت را از دست ميدهد و در نهايت به
خود يا ديگري صدمه ميزند. مسائل خانوادگي، مشکلات اقتصادي و بيکاري در بروز
رفتارهاي ناهنجار (جنون آني) تاثير جدي دارد. عوامل محيطي نقش بسزايي در بروز
اختلالات رفتاري دارند که در صدر آنها ميتوان به مسائل خانوادگي، مشکلات اقتصادي
و بيکاري و در ميان اختلالات موثر در بروز رفتارهاي ناهنجار(جنون آني) ميتوان به
اختلال شخصيت اشاره کرد. در اين نوع از اختلالات، افراد معمولا ضد اجتماع و
ناهنجار هستند و الگوهاي غيرطبيعي از رفتار در طول زندگي آنها شکل ميگيرد وگاهي
در اثر محرکها بروز ميکند، بنابراين در افراد با اين نوع از جنون، عذاب وجدان
ديده نميشود. یکی از عوامل محیطی شغل افراد است. اصولا زندگی شغلی را از زندگی
خانوادگی نمیتوان جدا کرد همانگونه که نمیتوانیم زندگی شغلی خود را از سلامتیمان
جدا کنیم، استرسی که افراد در محیط کار تحمل میکنند، میتواند بر سلامت جسمی و
روحی آنان تاثیر بگذارد.
وی در ادامه با بیان اینکه اصولا هر نوع علل و عوامل
اجتماعی و محیطی که روان انسان را تحت فشار قرار میدهد، استرس نام دارد و یکی از
این عوامل مهم شغل افراد است، افزود: ولی شغلی که در آن نارضایتی باشد و فرد از
این شغل ناراحت باشد و از روی ناچاری این شغل را پذیرفته باشد خواه ناخواه به او
فشار آورده و اگر ادامه پیدا کند فرد به مشکلات روحی و روانی دچار میشود.
این استاد دانشگاه و پژوهشگر در خصوص راههای پیشگیری از
خشونت در جامعه گفت: یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی تربیت افراد جامعه، خانواده
است، چون هسته اولیه شخصیتی هر فرد در خانواده شکل خواهد گرفت که تاثیر زیادی بر
خشونت و نزاع در خراسان شمالی دارد. کودک پیش از ورود به مدرسه تمام الگوگیریهای
خود را از خانواده دریافت میکند و حتی این افراد نحوه صحبت کردن خود را از والدین
خود یاد میگیرند. در نتیجه خانواده در شکلگیری رفتار اجتماعی کودک تاثیر زیادی
دارد. هیچ خانوادهای بدون دعوا نیست؛ اما اگر اعضای
خانواده به یکدیگر احترام بگذارند، کودکان را از فضاهای خشن دور کنند یا حتی
خانوادهها علت دعوا را آگاهانه و کامل برای کودک توضیح دهند و بیان کنند که دیگر
تمام شده است کودک راحتتر از ذهن خود پاک میکند و اگر این کار صورت نگیرد، آن
اتفاق سالیان سال همراه کودک خواهد بود.
وی با تاکید بر اینکه خانواده تاثیر زیادی بر خشونت و
نزاع در جامعه دارد، بیان کرد: اما آن تنها دلیل نیست و عوامل متعددی وجود دارد که
با مطالعه روی آنها میتوان به این آسیب اجتماعی و عواملش آگاه شد. از
جمله اقدامات دیگر كه ميتوانيم در اين زمينه داشته باشيم، بالا بردن سطح
استانداردهاي اجتماعي و رفاه در جامعه است. وقتي سطح استانداردهاي اجتماعي بالا ميرود،
امنيت رواني مردم هم ارتقا پيدا ميكند. نکته دیگر اینکه از همان دوران كودكي بايد
تلاش كنيم تا سطح انتظارات و عواطف را به كودكانمان آموزش دهيم و از طريق آموزش و
پرورش همدلي را در ميان آنها ايجاد كنيم.
صیادی در پایان یادآور شد: بايد سعي كنيم شيوهها و
راهكارهاي مديريت خشم را به كودكانمان آموزش دهيم و تلاش كنيم تا چرخه خشم را
كنترل كنيم. مثلا شرايط ايجاد قلدري و يا گردن كلفتي را از بين ببريم و شرايط
مطلوب تخليه هيجاني را جايگزين آن كنيم. ميتوانيم ميزان نشاط اجتماعي را در جامعه از طريق
برگزاري موسيقي و كنسرت و... افزايش دهيم. نکته پایانی اجرا و توسعه طرحهای آموزشی با هدف
ارتقای
سلامت روان و مهارتهای فردی- ارتباطی و بهرهگیری بهتر از آموزههای دینی و
ارتباط با معنویت نقشی بسزا در کاهش خشونت در جامعه دارد.