الهام بهروزی
تئاتر بوشهر در سالهای اخیر حال خوبی دارد؛ حتی در این یک و سال
اندی که ویروس جهنده و بیرحمی مثل کرونا بر کشور و استان حاکم شده است، باز این
هنر توانسته در کشور عرض اندام کند. البته پویایی تئاتر این منطقه از یک سو مدیون
اجرای سیاستها و حمایتهای خوب انجمن هنرهای نمایشی استان و هیاتمدیره آن است و
از سوی دیگر هم تحفه ظهور و فعالیت گروههای نمایشی خلاق بهویژه شهرستانی در سالهای
اخیر و حضور موثر و موفق آنها در رویدادهای متعدد و معتبر تئاتری کشور است.
در این میان، اما در کنار درخشش گروههای نمایشی باید به نقش پررنگ
نمایشنامهنویسهای جوان و کاربلد هماستانی اشاره کرد که در سالهای پایانی دهه
۹۰ توانستهاند با نگارش نمایشنامههای فنی و پرمحتوا بارها و بارها نام بوشهر را
در معتبرترین رویدادهای تئاتری کشور مطرح کنند تا جایی که بسیاری از این آثار از
سوی دیگر گروههای نمایشی غیربومی نیز به روی صحنه رفته و مورد استقبال مخاطبان
واقع شده است. یکی از این نمایشنامهنویسان موفق هماستانی عقیل جماعتی، هنرمند برازجانی
ساکن جزیره خارگ است که در سالهای اخیر با درخشش در جشنوارههای گوناگون خود را
مطرح کرده است و به افتخارات تئاتری استان و ارتقای جایگاه این هنر در کشور افزوده
است.
عقیل جماعتی؛ نویسنده، کارگردان، بازیگر و طراح صحنه زاده بیستم
شهریورماه ۱۳۶۹ در برازجان است. وی فعالیت تئاتری خود را با جشنواره سراسری تئاتر
دانشآموز با نمایش «پهلوان کوچک» در سال ۷۷ آغاز کرد و پس از آن، این هنر را با
حضور در دورههای تخصصی زیر نظر اساتیدی چون رامتین مرادیبالف، هادی مرزبان، محمد
چرمشیر، امیرحسین شفیعی، محمدحسین لطیفی و... دنبال کرد. وی در سالهای فعالیت خود
در هنر تئاتر، کارگردانی آثاری چون «سواری به نام عشق»، «روایت مصائب مردان»، «حکایت
مرد آهنگر»، «پاندول»، «امیر دسیسهها، «مضحکه اسرارنامه»، «دشنه و قرآن»، «سمفونی
رقص مردگان»، «سنکوپ به ساعت سه صبح»، «شبهای بارانی»،
«رستگاری در شب دور»، «سرخ و سیاه»، «بیدخت»، «بازنده»، «ساعت آخر»، «آخرین تابلو»
و... را به سرانجام رسانده است. افزون بر این نگارش نمایشنامههای معتددی را در
کارنامه هنری خود ثبت کرده که از جمله آنها میتوان به «سه تفنگدار و یکی»،
«لرده»، «آتروپاتها»، «بیتو
کابوسها تعبیر میشوند»، «دیباچه نوین بزبز قندی»، «ما همه مقصریم»، «سرخ و سیاه»،
«من پسر شما رو خوردم» و... اشاره کرد.
جماعتی با حضور در جشنوارههای منطقهای، ملی و بینالمللی نمایشنامهنویسی
موفق شده است که بارها و بارها عناوین برگزیده این رویدادها را از آن خود کند؛ جشنوارههایی
مثل جشنواره نمایشنامهنویسی منطقهای خلیج فارس، جشنواره ملی تئاتر ارتش، جشنواره
استانی تئاتر خیابانی جزیره خارگ، جشنواره تئاتر طنز تنگستان، جشنواره ملی نمایشنامهنویسی
فرهنگ شهروندی مشهد، جشنواره نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان اصفهان، جشنواره ملی
تئاتر پدافند مشهد، جشنواره نمایشنامهنویسی سوره ماه، جشنواره بینالمللی تئاتر
کودک نوجوان همدان، جشنواره بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی، جشنواره قلم طلایی،
جشنواره ملی نمایشنامهنویسی نفت، جشنواره ملی نمایشنامهنویسی روحالله، جشنواره
آیات، جشنواره ملی تئاتر خیابانی چتر زندگی و... از تازهترین افتخارات این هنرمند
جوان میتوان به کسب عنوان برگزیده بخش نوجوان جشنواره بادکنک طلایی اصفهان با
نمایشنامه «لرده» اشاره کرد. وی همچنین در این بخش با اثر دیگری به نام «پیکا»
عنوان شایسته تقدیر این رویداد را از آن خود کرده است.
این جشنواره به دو گروه کودک و نوجوان تعلق دارد و آثاری در آن حضور
دارند که به واکاوی دنیای این دو قشر حساس پرداخته باشد. عقیل جماعتی در این
رویداد آثاری را ارائه کرده که دنیای نوجوانی و تاریخی این خطه را میکاوند. این
نمایشنامهنویس خوشبختانه توانست رضایت هیات داوری این جشنواره را کسب کند و موجب
درخشش نام بوشهر در این رویداد مهم در روزهایی باشد که کرونا امان مردم را بریده
است و با بیرحمی جان آنها را نشان گرفته است. در ادامه گفتوگویی را با این
هنرمند و نمایشنامهنویس جوان به بهانه این موفقیت صورت دادهایم که از نظر شما
مخاطبان میگذرد.
آقای جماعتی نخست برای ما از نمایش «لرده» بگویید که موفق شدید با آن
در جشنواره بادکنک طلایی اصفهان بدرخشید؟
«لرده» نام یکی از روستاهای کوهستان گیسکان از توابع شهرستان دشتستان
است؛ به معنی سرزمین چهلرود. از ةنجا که قهرمان داستان من ساکن این روستا است، این
اسم را برای آن برگزیدم. این نمایشنامه، مقاومت مردم دشتستان را در زمان اشغال
جنوب از سوی انگلیس و نقش پرنگ زنان این منطقه در حماسه لرده را روایت میکند.
شما امروز در نگارش نمایشنامه در حوزه کودک و
نوجوان بسیار فعال هستید و آثار قابلتاملی را در این زمینه خلق کردهاید؛ حال چقدر
دغدغههای خودتان را در این حوزه به نمایش میگذارید؟
نوجوانی دوره بسیار خاصی از زندگی انسان است. نقطه ثقل جدایی انسان
از زندگی خیالانگیز و ورود به جهان حقیقی زندگی. من در آثارم همواره کوشیدهام که
با اندیشهای صحیح و درست خط مشی بهوجود بیاورم تا مخاطبان خاص ةثارم بهتر جهان پیرامون
خود را درک کنند.
در سالهای اخیر با ورود جوانهایی مثل شما
درخت نمایشنامهنویسی استان پربارتر و به غنای افزوده شده است، نظر شما در اینباره
چیست؟
ببینید بوشهر همواره در حوزه ادبیات حالا چه نمایشی و چه داستانی
صاحبسبک بوده و هست.؛ اما این هنر همواره چون دیگر هنرها گاهی دستخوش حوادثی شده
و از جوشش باز افتاده است. شاید دوره حاضر جز دورههایی است که میتوان گفت حال
نمایشنامهنویسی استان خوب است و روند روبهرشدی را سپری میکند. یکی از علل این
موفقیت نیاز به متون خوب و باکیفیت است. شما اگر به کارگردانی در استان نگاه بیندازید
متوجه میشوید که اکثریت کار نگارش متن هم انجام میدهند و این مشخصه خود نشاندهنده
کمبود متن نمایشی است که بتواند سلایق آنان را در بر بگیرد.
دانش چقدر به شما در کنار تجربه برای نگارش یک
نمایشنامه خوب کمک میکند؟
دانش همواره با هر چیز که در آمیزد، کیفیت نتیجه کار را افزایش میدهد.
نمایشنامهنویسی هم از این قاعده مستثنی نیست. دانش و تجربه دو لبه تیز یک مقراض
هستند؛ با هم که باشند میبرند.
چقدر از نمایشنامههای شما برای تبدیل شدن به یک
اثر نمایشی برای اجرا استقبال میشود آیا کارگردانهای غیربومی برای ساخت اثر از
نمایشنامههای شما استفاده میکنند؟
بله، خدا را شکر تا اینجا از نمایشنامههای من استقبال خوبی شده است تا
جایی که امروز متون من در تهران.، خراسان رضوی، یزد، اصفهان و .... به روی صحنه
رفته و از اجراها هم استقبال خوبی به عمل آمده است. البته در استان خودمان نیز این
اتفاق خوب افتاده است.
در نمایشنامههای خود بیشتر به چه موضوعاتی
توجه دارید و این موضوعات تا چه میزان برای مخاطب امروز جذابیت دارد؟
من همیشه در انتخاب موضوع خودم را محدود به زمان و مکان نکردهام؛
چون این نوع نگارش است که اثر را برای مخاطب جذاب میکند و با درک صحیح شرایط
زمانه شما میتوانید هر ایدهای را بهروز به نگارش درآورید. البته توجه من به
شاخصههای بومی مانند یک امضا یا اثر انگشت در تمام کارهایم وجود دارد.
چقدر زندگی واقعی به شما سوژهای را الهام میکند
تا در قالب نمایشنامه رخ عیان کند؟
برای من همیشه سوژهها واقعی نبوده و نیستند؛ اما برای باورپذیر کردن
آنها برای مخاطب، سوژهها را با زندگی واقعی در میآمیزم و این تجمیع جهان نمایش
روا به شدت واقعی جلوه میدهد.
عموما شخصیتهای نمایشنامههای شما چه ویژگیهایی
دارند؛ آیا خوشبختند یا مملو از زیر و بمهای غمگین زندگی، این شخصیتها چقدر به
تراژدیکشدن اثرتان کمک میکنند؟
آدمهای نمایشنامههای من حقیقی هستند و راز ارتباط مستمر با مخاطب
همین است. مخاطب با همزادپنداری ارتباط عمیقتری با جهان نمایش برقرار میکند. البته همیشه قهرمانهای
متنهای من یک بومی است؛ حتی اگر مکان نمایش خارج از بافت اقلیمی یا جو آن باشد.
من در آثارم همواره کوشیدهام که مخاطب را با شخصیت و اقلیم جنوب بیشتر آشنا کنم.
آیا در خصوص بحران کرونا و تاثیر سوء آن بر
زندگی بشر و تراژدی که آفریده، اثری را نوشتهاید یا در آینده خواهی نوشت؟
یکی از ویژگیهای نوشتن این است که با در برگرفتن فضای زمانی نویسنده
میتواند فایلی زنده و پویا برای آیندگان باشد و بهطبع من هم برای بهتر درکشدن
تاریخی که در آن زیستهام مهمترین وقایع را به رشته تحریر در میآورم. کرونا یکی از
موصوعاتی است که بهتازگی دارم روی کم و کیف و نگارش آن کار میکنم.
موفقیتهایتان در جشنوارههای نمایشنامهنویسی
چقدر شما را مصمم به ادامه مسیر در این عرصه میکند؟
جشنوارهها و موفقیت یک معنی برای من دارند و آن، این است
که دارم مسیر را درست طی میکنم. جشنوارهها هرگز برای من هدف نبوده و نیستند؛
بلکه فقط بخشی از پستیها و بلندیهای مسیر هستند.
سطح جشنوارهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
سطح هر جشنوارهای را شرکتکنندههای ان جشنواره مشخص میکنند و
هرچه شرکتکنندهها نامآشناتر باشند، قطعا کیفیت جشنواره بالاتر خواهد بود.
سخن پایانی؟
امیدوارهم هر چه بیشتر حال نویسندگی در استان و البته در کشور بهتر و
سرحالتر شود و هرچه زودتر این بیماری از سر جهان رخت بربندد و دوباره پهلو به
پهلوی هم بتوانیم در سالنهای تئاتر بنشینیم و از
انسانیترین نوع هنر لذت ببریم.