الهام بهروزی
ادبیات داستانی بوشهر از دیرباز با نام نویسندههای بزرگی چون صادق
چوبک، محمدرضا صفدری، احمد آرام، منیرو روانیپور و... گره خورده است؛ چراکه هر
کدام از نویسندهها به سهم خود نقش موثری را در معرفی فرهنگ، تفکر و سنتهای
مردمان این خطه ایفا کردهاند. در کنار آن، با ظهور نویسندههای جوانی مثل سعید
بردستانی، زهره زنگنه، حسین باقری و... درخت داستاننویسی جنوب شاخ و برگ بیشتری
گرفته است. بدیهی داستانهای اغلب این نویسندگان با همه لامکانیها، فضای جنوب را
در ذهن مخاطب حکاکی میکند. داستانهایی که بهخوبی از ترسیم موتیفهای داستانی
برآمدهاند و دنیای مهیجی را پیش روی مخاطب خود میگشایند.
درست همان کاری که زهره زنگنه یوسفآبادی در «سایهباز» کرده است. نویسندهای
که با روایت حکایتهای خواندنی از انسانهای تنها، جهان زیبایی را برای مخاطبش خلق
کرده است. مجموعهداستان «سایهباز» نخستین اثر زهره زنگنه یوسفآبادی، نویسنده
جنوبی است که شامل هفت داستان کوتاه است که در بازه زمانی شش ساله؛ یعنی از سال ۹۰ تا ۹۶ به نگارش درآمدهاند.
این مجموعهداستان از مکتب جنوب برخاسته است؛ اما وابسته به منطقه
خاصی از این اقلیم نیست و مکان تنها به اقتضای قصه در برخی از داستانها بولد میشود.
نویسنده با مهارت ناکجاآبادی را در این مجموعهداستان ترسیم میکند که به جذابیت
کار میافزاید. در واقع، نویسنده با شم قصهگویی که دارد با شروعی خوب مخاطب را
درگیر داستان میکند.
راوی در پنج داستان این مجموعه، اول شخص است و در دو داستان دیگر سوم
شخص. شخصیتهایی که زنگنه در جهان داستانیاش آفریده است؛ شخصیتهای چندلایه یا پیچیدهای
نیستند اما او توانسته با کمک تخیل شخصیتهای ساده را در موقعیتهای معماگونهای
قرار بدهد تا مخاطب کنجکاو را وارد گود قصه کند. واپسرانی و سردرگمی برخی از شخصیتهای
این اثر، موجب همذاتپنداری مخاطب شده تا جایی که در برخی از قسمتها خواننده خود
را جای راوی تصور میکند که این نشان از تبحر نویسنده در ایجاد کنشهای بجا در
داستانهایش دارد که جهانی جذاب را پیش روی مخاطب میگذارد.
یکی از نقاط قوت «سایهباز»، احاطه و شناخت عمیق نویسنده از فرهنگ و
جغرافیای جنوب است. او به خوبی بافتار فرهنگی، رنجها، امیدها و مصائب اهالی این
خطه را با نگاهی روانشناختی به قصههای پرکشش و خواندنی تبدیل کرده است. وی با
زبانی تصویری، پاکیزه و بهدور از ابتذال در بخشی از کتاب، پرده از نگاههای سنتی
مردمان جنوب، رسوم و یکسری قوانین از پیش تعیینشده برداشته است که در درستی یا
نادرستی آن شک و تردید وجود دارد.
نویسنده در نهایت ظرافت در یکی از داستانهای این مجموعه به نام «هفت
آسمانم، دریاست» پرتره گویا و روشنی از زنان علیه زنان و نگاه مردسالارانه مردمان
این منطقه را به تصویر کشیده است؛ «پیرزنی که کنارم ایستاده با غیظ نگاهم میکند و
تف میاندازد به صورتم. وارفته نگاهش میکنم. زنی لپر و گنده گیسم را در مشتش میگیرد
و کشان کشان میبردم سمت صخره. مثل برهای رام، دنبالش قدم برمیدارم...»
جهان داستانی زنگنه در این اثر مبتنی بر واقعیت است. وی با وام گرفتن
از عناصر طبیعی چون دریا، آفتاب، نخلهای سوخته، جاده و... تصاویر زنده و ملموسی
را در قصههایش میسازد. زبان داستانها گاه چنان تصویری است که بسان فیلمی از
مقابل چشمان خواننده میگذرد و این بیانگر شناخت و تسلط زنگنه بر دنیای تصویر
است. در این میان، با اینکه نویسنده در تصویرگری موفق است؛ اما در این زمینه تعادل
را حفظ و بهخوبی تصویر و دیالوگ را با هم عجین کرده و داستانهای پرکششی را پدید
آورده است.
مضمونهای داستانهای زنگنه که عموما با واکاوی رشد روانی شخصیتها و
از منظر جامعهشناختی روایت شدهاند؛ شامل جنگ، آلزایمر، خیانت، رویای بچه، طلاق
عاطفی و... میشود که برخی از این قصهها ریشه در واقعیت دارند؛ اما نویسنده با
بهرهگرفتن از تخیل، رنگ و بوی نوتر و انسانیتری به آنها داده است.
زنگنه در این مجموعهداستان، افزون بر خلق شخصیتهای عمدتا تنها و در
حسرت گذشته مانده، در لفافه به ارزیابی باورها و عقاید آنها نیز اهتمام میورزد.
قطعا این پردازش، ناشی از گستردگی ساحت نگرش و شناخت نویسنده از فرهنگ و رسوم جنوب
است. به عبارتی، او راوی جهانِ انسانهای تنها در دالان پر پیج و خم زندگی است که
گاه در نبرد با رسوم، باورها و قضاوتهای سطحینگرانه در دریا سرگردان میشوند و
گاه محبوس در زندگی شهری، هویت و خویشتن خویش را گم میکنند یا وامانده در زیر
خمپارهها و کوچههای خالی، داشتههای خود را رها میکنند و راهی سرنوشتی نامعلوم
و غریب میشوند!
نویسنده در «سایهباز» با تاسی از تجربه زیسته خویش، پرتره چشمنوازی را
از اقلیم جنوب و فرهنگ و باورهای مرسوم این آب و خاک به نمایش گذاشته است و با
نگاهی بیطرف قصههایی از هراسها و رازهای مگو را روایت میکند. او بسان روانشناسی
به ضمیر ناخودآگاه شخصیتهای داستانش رسوخ میکند و با زبانی پالوده ذهنیات و درونیات
آنها را به تصویر میکشد. جهان داستانی زنگنه در
داستان آخر این مجموعه با سایر داستانها متفاوت است؛ ولی فضای این داستان هم ریشه
در واقعیت دارد که راوی سوم شخص، آن را کمکم به خورد مخاطب میدهد و با تصویرهای
خلاقانهای از دریا و سایهها ماجرا ادامه مییابد.
زبان زنگنه در این اثر لطیف، نرم و از هر گونه ابتذالی تهی است. وی
در برخی از داستانهایش از عناصر طبیعی جنوب و اصطلاحات و واژههای این اقلیم نظیر
«گرومپ»، «دست شنا»، «جاشو»، «غراب»، «ماشووه»، «پَل پَل» و... وام گرفته است و بدین
شکل به مخاطب تلنگر میزند که ناکجاآباد قصهاش در حوالی جنوب است.
زنگنه نویسندهای است که در نمایش احساسات مکتوم و باورهای شخصیتهای
داستانش دارای خلاقیت است و آنها را به شکل تفکرآمیزی به نمایش میگذارد؛ «دلم
برایش میسوزد. نمیدانم چرا اینطوری شد. چرا هیچوقت نتوانستم جوری باشم که او میخواست،
مرد قصههایش نبودم لابد. همانطور که او زن رویاهایم نبود. زنی نبود که دلم را به
شوق بیاورد...» (مجموعهداستان «سایه باز»، داستان «بوی نا»، ص ۱۰۷-۱۰۸)
زنگنه همچنین در دو داستان این مجموعه، به ترسیم پرترهای
از جنگ پرداخته است که از دید منتقدان ادبی وی به خوبی از عهده توصیف صحنههای جنگ
و غربت جنگزدهها برآمده است. در این میان، شهلا آبنوس،
نویسنده حوزه جنگ گفت: این کتاب یک کتاب کوتاه و معقول است. داستانهای این اثر پرکشش و
جذاب است. با توجه به تجربه زیسته خودم که بخشی از آن در بحبوبه جنگ گذشت و تحت
تاثیر آن بود، از اینرو همیشه علاقهمند به ثبت جنگ بودم؛ چون برههای حساس از
تاریخ ادبیات ما را در بر میگیرد. طبیعتا صحنههایی که من از جنگ دیدم، نویسندههای
جوانتر مثل زهره زنگنه که کودکی جنگزده میشوند و از آبادان میروند، کمتر لمس
کرده است. بنابراین زاویه نگاه این نویسندهها با منی که در دل جنگ بودم متفاوت
است از اینرو، کمتر تصور میکردم که کسی مثل او بتواند این پدیده شوم (جنگ) را به
این زیبایی به تصویر بکشد؛ اما او به خوبی از عهده این کار برآمده است.
وی در
ادامه با تاکید بر اینکه «سایهیاز» برای فردی مثل من که هم از جنگ نفرت دارد و هم
دانشآموخته رشته ادبیات جنگ است و در این حوزه تخصص دارد، بهشدت خواندنی بود و
تحت تاثیر قرار داد، افزود: زنگنه در اولین داستان این مجموعه که «کوچههای خالی»
نام دارد، به زبان یک دختربچه قصه مهاجرت جنگزدهها را روایت میکند. نویسنده
همراه با سواد در این داستان جلو آمده است، در حالی که ما با تجربه زیسته از جنگ
نوشتیم. راوی کودک این داستان من را زیر و رو میکند و به سمت کهنالگوها و مادر
وطن سوق میدهد؛ آنجا که زنگنه عالمانه در این داستان از زبان کودک میگوید:
«مادربزرگ را جا گذاشتند!» این داستان میگوید که هر چند ما جنگزده شدیم؛ اما از
وطن جدا نشدیم؛ بنابراین تمامی این داستان فرم است و من خوشحالم که با نسل جدیدی
مثل نسترن مکارمی، زهره زنگنه و ... آشنا شدهام چون ادراکات آنها از جنگ متفاوت
است و ما واقعیت جنگ را میدیدیم؛ اما اینها واقعیتها را داستانی بیان میکنند.
این
نویسنده با اشاره به اینکه این نویسنده بهزیبایی و با فرم خاصی، جنگ و محرومیت
خوزستان را در پیش و پس از این پدیده شوم به تصویر میکشد، تصریح کرد: زنگنه در
داستان این مجموعه؛ یعنی «تصویرهای شکسته» پرتره کاملی از جنوب ارائه میکند.
نویسنده فرهنگ سنتی جنوب را در این داستان بدون ابایی مطرح و جایگاه زن و مرد را در این داستان جدا میکند.
صحنههایی که در تصویرهای شکسته خلق شده است، نه تنها مخاطب عام، بلکه مخاطب خاص
را شگفتزده میکند و سلطه انگلیسیها را بر این سرزمین در دوران پیشاجنگ به
بهترین شکل نمایش میدهد و اینجا بود که پذیرفتم زهره زنگنه نویسنده قدری است.
آبنوس در
پایان با تاکید بر اینکه وقتی ادبیات جنوب را در دستان نویسندگان مسلطی چون زهره
زنگنه میبینم، بسیار خرسند میشوم، گفت: بههر حال این نسل بعد از نسل ما آمدهاند
و افزون بر نمایش واقعیتها، با سواد و تسلط کافی از جنگ و جنوب مینویسند.
در پایان یادآوری میشود، مجموعهداستان «سایه باز» نوشته زهره زنگنه
یوسفآبادی است که بهار ۱۴۰۰ به همت
انتشارات «کتاب اترک» با شمارگان ۱۰۰۰ با قیمت ۲۷ هزار تومان راهی بازار کتاب شده است. زهره زنگنه یوسفآبادی متولد
آبادان و ساکن بوشهر است. وی تحصیلکرده رشته سینما، فیلمنامهنویس، فیلمساز، مدرس
بازیگری، نویسنده و داستاننویس است. زنگنه با ورود به کارگاه داستاننویسی حوزه
هنری آبادان به نوشتن علاقهمند شد و در سال ۸۸ با سکونت در بوشهر به عضویت گروه «جنوب داستان» به مدیریت
مهدی انصاری، نویسنده، منتقد سینما و فعال فرهنگی بوشهری درآمد و نوشتن داستان
کوتاه را بهصورت جدی آغاز کرد.
وی در این سالها موفق شده است عناوین برگزیده بسیاری از رویدادها و
جشنوارههای معتبر داستاننویسی کشوری نظیر جشنواره چراغ مطالعه، نارنج (جهرم)، آیات
(کرمان)، پایتخت پنجرهها (آبادان)، جشنواره مینودر، جشنواره ادبی بزرگداشت روز
بوشهر، نخستین جشنواره ملی خلیج فارس (یاسوج)، و... را از آن خود کند. افزون بر این،
برخی از آثار وی در مجلات تخصصی داستان کوتاه نظیر «گلستانه» و پایگاههای اینترنتی
داستان مثل «داستان شب»، «فیدیبو» و... منتشر شده است. وی پس از ۱۳ سال نخستین مجموعه داستان خود را به
نام «سایهباز» منتشر کرده است.