الهام بهروزی
سریالهای تاریخی همواره در صنعت فیلمسازی جهان از اهمیت
بسزایی برخوردار هستند؛ چراکه این سریالها راوی برهههایی از تاریخ سرزمینها و
ملتهای مختلفی هستند که دانستن و تماشای آنها برای هر مخاطبی در هر گروه سنی
جذابیت دارد. این سریالها در صنعت سینمای جهان همواره یکی از ژانرهای پرمخاطب است
که در آمیزش با جلوههای ویژه، قابهای شکیلی از زندگی و رویدادهای تاریخی را پدید
میآورند.
بدیهی است ساخت سریالهای تاریخی در ایران نیز رواج دارد و
اغلب این سریالها با اقبال عمومی مواجه میشوند. در این میان این روزها شاهد پخش
سریال «خاتون» از شبکه نمایش خانگی هستیم. سریالی که مانند «شهرزاد» محوریت آن بر
شخصیت یک زن میچرخد؛ زنی که در سال ۱۳۲۰ کتاب میخواند، آگاه و روشنضمیر است و اقتدار
زنانه و انسانیت از ویژگیهای بارز شخصیتی اوست. نگار جواهریان با ایفای نقش «خاتون»
که نقشی خاص و منحصربهفرد است، بار دیگر توانایی خود را در بازیگری به رخ کشیده و
به جذابیت این سریال افزوده است.
«خاتون» درامی عاشقانه است که ریشه در واقعیت دارد و پرترهای
ای از زندگی اهالی گیلان را در سال ۱۳۲۰ در زمان چیرگی متفقین بر آن ناحیه سبز و
حاصلخیز روایت میکند. این سریال تا اینجای کار حسابشده و منطقی پیش رفتهاست و
تینا پاکروان کوشیده با ساخت این سریال، برههای حساس از تاریخ دیرینه ایرانزمین
را پیشروی مخاطب امروز بگذارد و نقش زنان آگاه و تحصیلکرده را در روشنگری مردم
در آن زمان تبیین کند.
این سریال از همان قاب اول میزانسن جذابی را ارائه میکند. با
وجود اینکه طراحی دکور، طراحی لباس و لوکیشنها اندکی فانتزی اما چینش آنها در
کنار هم قابهای چشمنوازی را ایجاد کرده است. گریم بازیگران خیرهکننده هستند؛
ولی با واقعیت ظاهر و آرایش زنان آن دوره اندکی فاصله دارد ولی با همه اینها به
جذابیت قصه دامن زده است. پاکروان در قسمت دوم این سریال با آغاز جنگ ریتم تندی به
روایت داستان میدهد و به تاثیرگذاری سریال میافزاید.
به عقیده منتقدان سینما، تینا پاکروان در این سریال، ورای فرم
و محتوایی دیدنی، دغدغه خود را به تصویر کشیده است؛ دغدغهای که این روزها در ذهن
خیلیها رنگ باخته است؛ «وطن». حکایت، حکایت «عرق ملی» و «شرافت» است. با این
تفاوت که که ناخدای این کشتی سکان را نه دست رستمان و سهرابان و آرشها که دست زنی
از تبار سودابهها داده است؛ دستِ«خاتون». نوک اسلحه پاکروان نه فقط به سمت دشمن
خارجی که اتفاقا به سمت خیانتکاران داخلی نیز نشانه رفته. حالا اینکه تا چه حد
بتواند در این مقوله بتازد و صادقانه و شجاعانه آنچه در حقیقت بوده و رخ داده و در
حال حاضر نیز رخ میدهد به تصویر بکشد، رازی است که با دیدن قسمتهای بعد برملا
خواهد شد.
این سریال که اکنون قسمت پنجم آن پخش شده است، توانسته نگاه
بسیاری از نویسندهها، منتقدان سینما و قشرهای فرهیخته در کنار مخاطب عام به خود
جذب کند و تا اینجای کار، کارگردان و سازندگان آن نمره قبولی را از مخاطبان دریافت
کردهاند.
در این رابطه، الهام فلاح، نویسنده و رماننویس در ستایش
سریال «خاتون» در پیج شخصی خود در اینستاگرام نوشته است: «کودکیام لابهلای تهمانده
مناسبات خان و ارباب و رعیت و کدخدای روستایی از بندر انزلی گذشت. انزلی لوکیشن
مهمی از اتفاقات سریال خاتون. من فاصله بین خانواده رعیت و ارباب را دیدهام، حتی
دهها سال بعد از اصلاحات ارضی. اینکه زن اصلی ارباب اهل رشت و تهران و شهرهای
بزرگ باشد و زنهای صیغهای، دخترهای کمسن رعایا. من عدم انصاف فاحش ارباب را بین
اولاد زن بزرگ با باقی زنها به چشم دیدهام. دیدهام بچههای زن بزرگ فارسی حرف
میزدند و سر از کاخ نیاوران درآوردند و بچههای زن رعیتزاده هنوز در دهات هستند
و سختی کار شالی را بر خود هموار میکنند. من دیدهام که طبقه متوسط به بالای
گیلان اصرار داشتند، بچههایشان فارسی حرف بزنند و از گیلان بروند جاهای بالا بالا
و کم کم در رست و ساغریسازان ریشه کنند. دیدهام که هیچکسی از یدالله بایندر
حرفی نزده، آن گور تکمانده در محوطه اسکله بندر انزلی به میان نیامده و بایندر در
انزلی تنها یک خیابان است و کمتر کسی میداند یدالله بایندر با غلامعلی بایندر فرق
دارد.
من گیلانیام و میدانم همیشه سینما گیلکجماعت یا اکبر
دودکار بود و آبدارچی یا یک لچرگوی علاف زیرآبزن دون و پرطمطراقترین چیزی که از
گیلان ساختند بعد از سریال بریده بریده «کوچک جنگلی»، همان «پس از باران» بود که
اتفاقا آنجا هم ارباب و عیالش فارسی حرف میزدند و نوکرها یا بودند یا گیلکزبان...
سریال «خاتون» ادای دین کرده به مردم گیلان در سالهای
پرتنش جنگ جهانی دوم و حضور نیروهای متفقین و فوج مهاجران لهستانی در بندر پهلوی و
گرسنگی آن سالها. میدانم چه دشوار است براي گيلانيها از گيلان بگويي. ميدانم
گيلانيجماعت هميشه مدعي است حتي اگر هر دو دست خودش پوچ باشد. بهعنوان یک گیلانی
از تینا پاکروان و تمام هنرمندانی که در ساخت این اثر فاخر شریک شدند، سپاسگزارم.»
افشین علیار، نویسنده و منتقد سینما بهتازگی در یادداشتی،
تینا پاکروان در ساخت سریال تاریخی موفق دانست و نوشت: پاکروان برخلاف تجربههایش
در کارگردانی سه فیلم بلند در سینما توانسته با تمرکز بیشتری خاتون را جلوی دوربین
ببرد. علاقه پاکروان به روایت قصه زنانه و تبحر او در پردازش قصه ملودرام این بار
در خاتون (تا به اینجا) توانسته جواب بدهد، موضوع انتخابشده برای خاتون اگرچه
درباره بخشی از تاریخ معاصر ایران است و تاکنون درباره جنگ متفقین و ایران در سال
۱۳۲۰ سریالهای زیادی ساخته شده است؛ اما خاتون با وجود موضوع و زمینه ژانریاش تا
حد قابلتوجهی پرداخت درستی در ملودرام دارد، بهطوری که محور اصلی است و در موازات
شیرزاد ملک بهعنوان یک ارتشی شجاع در جنگ ایران و متفقین نشان داده میشود که با
وجود میل واقعیاش با کمیسر روسی همکاری کند و در ارتش بماند، نکته مهم و حائز
اهمیت در خاتون فیلمنامه منسجم آن است.
وی در ادامه با بیان اینکه در سه قسمت ابتدایی بهخصوص در
قسمتهای دوم و سوم شخصیتها و موقعیتها بهدرستی معرفی میشوند و خاتون بهعنوان
هسته محرک و نماد زن ایرانی شناخته میشود، میافزاید: داستان جنگ و ارتش ایران از
یک سو و ایجاد روابط عاطفی شیرزاد و خاتون از سوی دیگر از نکات مهم این اثر است که
پاکروان بهدرستی به آن پرداخته و از روابط عاطفی بین این دو به پیچش دراماتیکی
رسیده است، حالا شیرزاد باید بهطور ناخواسته با ارتش روس همکاری کند و این مساله باعثشده روابط
عاطفی آنها بغرنجتر شود. بهنظر ميرسد پاکروان در ایجاد قصه و رخدادها توانسته
هوشمندی داشته باشد. توازن جنگ و درگیری زنانگی خاتون در آن به سبب اتفاقات بین او
و شیرزاد و حتی فخرالنساء به جذابیت موضوعی افزوده است. اضافه کنید نشان دادن
چگونگی اشغال ایران از سوی متفقین و تحولات ایران و اثرگذاری آن در یک خانواده را
که نکته مهمی برای سریال محسوب میشود.
علیار در ادامه با تاکید بر اینکه پاکروان بهعنوان یک
کارگردان زن کوشیده است بتواند این توازن و تحول را در شکلی زنانه نشان بدهد،
تصریح میکند: از همین رو، لطافت در مضمون از همان سکانس نخست در قسمت اول به
مخاطب نشان داده میشود. پاکروان میتوانست سریالش را در پادگان ارتش و با شیرزاد
و آغاز جنگ شروع کند؛ اما در سکانس اول ما با خاتونی آشنا میشویم که اسلحه به دست
دارد و با توجه به شکلگیری شخصیت خاتون و علاقهاش به تیراندازی باعث میشود ما
او را زنی شجاع بدانیم.
به گفته این منتقد سینما، خاتون در قسمت سوم از شیرزاد برای
پاسداری از خانواده اسلحه طلب میکند و این همان ایجاد قدرت در خاتون قلمداد میشود؛
زنی که حواسش به اطرافش است و حتی بهدلیل رسیدگی به بیماری برادر شیرزاد پسر خود
را از دست میدهد. در هر قسمت وجود آدمهاي فرعي و معرفي آنها باعث شكلگيري و شناخت بيشتر شخصيتهاي
اصلي شده و در كنار مضمون، پاکروان توانسته است در اجرا هم موفق باشد. پرداخت بصری
در شکلگیری میزانسنهای منسجم باعث بهوجود آمدن اندازه نماها و حرکات دوربین
استاندارد همراه با رنگهایی شده که در فضا و موقعیتها دیده میشود که از نکات
مهم سریال است.
علیار در پایان در خصوص بازی بازیگرن این سریال یادآور میشود
که خاتون سریالی پربازیگر است و تا اینجا بازیگرانی که جلوی دوربین رفتهاند، بهدرستی
انتخاب شدهاند. بعد از مدتها مقدمی، خطیبی یا بابک حمیدیان بازی شسته رفتهای را
ارائه میدهند که این به دلیل متن کامل و منسجم است. نگار جواهریان در نقش خاتون
توانسته ظرافتهای کاراکتر را با بازی درونی و قطعا بیرونیاش به معرض نمایش
بگذارد. جواهریان در پرداخت یک زن مقتدر و شجاع با المانهای درستی توانسته است به
شخصیت مورد نظر کارگردان دست پیدا کند.
در پایان یادآوری میشود، سریال «خاتون» به کارگردانی تینا
پاکروان و تهیهکنندگی علی اسدزاده یک درامِ تاریخی عاشقانه است که هر دوشنبه در
شبکه خانگی منتشر میشود. در این سریال نگار جواهریان، اشکان خطیبی، شبنم مقدمی،
مهران مدیری، بابک حمیدیان، پژمان بازغی و ستاره پسیانی به ایفای نقش میپردازند.