راضیه علی زاده
کودک از سهسالگی بهتدریج فاصله گرفتن از مادر
را یاد میگیرد و متوجه میشود که مادر غیب نمیشود بلکه ممکن است چندساعتی نباشد
و سپس بازگردد. اگر کودک دلبستگی ایمن داشته باشد بعد از سه سالگی بهتدریج فاصلهاش
را با والدین بیشتر میکند و زندگی مستقلش را شروع میکند؛ اما اگر وابسته باشد نمیتواند
کوچکترین جدایی را تاب بیاورد بدون شک فراهم کردن امنیت روانی و جسمانی مهمترین وظیفه والدین در قبال فرزندان است، اما نباید ما
را از نیازهای دیگر فرزندان مانند خودمختاری و دستیابی به فردیت غافل کند. متاسفانه
بعضی از والدین با ایجاد وابستگی هیجانی شدید در کودکان، مانع رشد و بلوغ فکری آنها
میشوند.
اولین قدم برای کم کردن وابستگی
بچهها بعد از دو سالگی، جدا کردن محل خواب کودک است. در یک سال اول چون نگرانی از
نشانگان مرگ ناگهانی نوزاد وجود دارد، توصیه ما این است که کودک در اتاق پدر و
مادر یا در معرض دید آنها بخوابد اما بعد از دو سالگی بهتدریج باید اتاق کودک
جدا شود. بعد از اینکه محل خواب کودک جدا شد، قدم بعدی این است که کودک وارد شبکههای
اجتماعی کوچک شود؛ یعنی قبل از اینکه بچه به مهد برود، برای اینکه سطح وابستگی
کودک کمتر شود، والدین میتوانند کودک خود را به پارک یا خانه بازی ببرند. بهاینترتیب
درعینحال که مادر حضور دارد، کودک ارتباط با همسالانش را شروع میکند. ازآنجاییکه
در سهسالگی، روند اجتماعی شدن کودک شکل میگیرد، بهتر است از این سن، کودک را به
مهدکودک بسپارند از همان سالهای ابتدایی بعد از دو سالگی، هرچه پدرها رابطه عمیقتری
با کودک برقرار کنند، وابستگی کودک کمتر میشود. توصیه ما این است که پدر تنهایی
بچه را به پارک ببرد، با او تنهایی و بدون حضور مادر بازی کند، او را به حمام ببرد
و حتی میتواند در پوشک گرفتن بچه کمک کند.
حضور پررنگ پدر باعث میشود،
بچه سریعتر و راحتتر از مادر جدا شود و در محیطهای اجتماعی مانند مهدکودک راحتتر
بماند تا یک و نیم سالگی، وقتی مادر از فرزند دور میشود، بچه تصور میکند مادر
برای همیشه میخواهد او را ترک کند؛ بنابراین مادر باید همیشه در معرض دید کودک
باشد. ولی بعد از دو سالگی کمکم این درک و تفکر را پیدا میکند که جدایی مادر به
معنای ترک و طرد کردن او نیست. البته سازگار شدن بچهها با مهدکودک، به ویژگیهای
شخصیتی آنها بستگی دارد. بچههایی که ویژگی سرشتی «کودکان آسان» دارند، خیلی سریع
(در عرض یک هفته) با مهدکودک کنار میآیند. ولی کودکان بدقلق و دیرجوش که کمرو و
خجالتی هستند، سختتر با محیط بیرون ارتباط برقرار میکنند و انعطافپذیری و
سازگاریشان با محیط کمتر است بنابراین اضطراب جدایی پیدا میکنند و وقتی مادر از آنها
جدا میشود، گریه میکنند و فریاد میزنند که اینها همه از علائم اضطراب جدایی
است.
در چنین مواقعی مادر باید قوی
باشد و روزهای اول در مهد بماند و بهمرورزمان این مدت را کم کند. او نهایتا تا یک
هفته باید این کار را انجام دهد تا کودک بتواند به مهدکودک عادت کند. گاهی اوقات
مادران وابستگی شدیدی به بچه دارند و با مشاهده گریه بچه کوتاه میآیند و کودک را
در منزل نگه میدارند که این کار باعث میشود بچه وابستهتر شود. والدین باید
بدانند راهحل اضطراب جدایی این نیست که بچه را به مادر بچسبانیم، بلکه مادر باید آنقدر
قوی باشد و به فرزندش کمک کند تا از وابستگی او کم شود و سخن آخر سرمشق گیری از
والدین، آموزش پیروی از قوانین، تقویت سبک دلبستگی ایمن، افزایش اختیارات و مسوولیتها، پرورش مهارت تصمیمگیری، حمایت از ریسکپذیری و
انجام وظایف چالشبرانگیز از بهترین روشهای کاهش این
وابستگی است.