اگر از شما بپرسند شهر چیست؟ چه پاسخی خواهید داد؟ پاسخ شما نشاندهنده دیدگاهتان به زندگی اجتماعی خواهد بود. اگر تعریفتان از شهر، مجموعهای از خیابانها، کوچهها و ساختمانهاست، مجموعهای عظیم که با ترافیک، اتومبیل و آسمانخراش تعریف میشود. باید بدانید که از نظر جامعهشناسان شما اولین و مهمترین عنصر زندگی اجتماعی در فضا را نادیده گرفتهاید. اولین و مهمترین عنصر در زندگی اجتماعی «انسان» است. بدون حضور انسان و شناخت ابعاد شخصیتی او، درک ما از شهر، شهرسازی، معماری، شهروند و تعاملهای اجتماعی ناقص خواهد بود اما ممکن است شهر را مجموعهای از عناصری بدانید که سبکی از زندگی اجتماعی را منجر میشود. این تلقی به نقش انسان و زندگی در شهر اهمیت میدهد. پدیدههایی مانند فضاهای عمومی، پارکهای عمومی و شهروندان هستند که مفهوم شهر را میرسانند.
در این نگاه به شهر، سوال اصلی این است که انسانها در کجاها جمع میشوند؟ چه ارتباطی بین آنها ممکن است بهوجود بیاید؟ پاسخ با کیفیت و مناسب از طرف شهر به مخاطب باعث بهوجود آمدن موضوعاتی مثل تعامل اجتماعی با کیفیت، محیط سرزنده، پویا و فعال، رونق اقتصادی و غیره خواهد شد، که به شکلگیری فضاهای شهری میانجامد. منظور از فضاي شهري، فضاي باز موجود در شهر است که به وسیله ساختمانها و كالبد موجود در شهر كه فرم آن (فضای شهری) بهوسيله اجزای مصنوعی در آن تعيين ميشود، مانند ردیف درختان یا چوبهای تیر برق.
فضای شهری بم صحنهای است که فعالیتهای عمومی زندگی شهری در آنها اتفاق میافتد. خیابانها، میدانها و پارکهای یک شهر فعالیتهای انسانی را شکل میدهند. این فضاهای پویا در مقابل فضاهای ثابت و بیتحرک محل کار و سکونت، اجزای اصلی و حیاتی یک شهر را تشکیل میدهد یا از سویی دیگر، فضای شهری فضایی است که در آن با غریبهها سهیم هستیم، مردمی که اقوام، دوستان یا همکار ما نیستند. فضایی برای سیاست، مذهب، داد و ستد و ورزش است. فضایی برای همزیستی مسالمتآمیز و برخوردهای غیرشخصی با دیگران؛ جایی که انسان زندگی اجتماعی را یاد میگیرد و موظف به رعایت هنجارهایی خاص خواهد بود.
بهطور کلی فضاهای شهری به دو دسته فضای عمومی و فضای خصوصی تقسیم میشود. واضح است که محدودهها و مکانهایی که برای قشری خاص و کاملا اختصاصی طراحی میشود، شامل فضای خصوصی هستند، مانند مسکن.
این در حالی است که عرصه عمومی به نوعی یک قلمرو همگانی است که عموم مردم یک شهر حق حضور در آن را دارند. فضاهای عمومی، آن دسته از فضاهای هستند كه «عموم شهروندان بدون نیاز به كنترل و… حق ورود و حضور در آنان را دارند»، فضاهایی چون خیابانها، پاركها، میدانها، بازارها و مساجد. بهعبارت دیگر، مراد از عمومي بودن فضا، حضور افراد از اقشار و سنين مختلف، و جريان داشتن فعاليتهاي متنوع اجتماعي و خدماتي در آن است. بنابراين فضاي عمومي شهري، فضاي باز قابل حضور براي گروههاي مختلف اجتماعي است كه پويايي و كارايي آن نيازمند تعاملات اجتماعي و برخوردهاي متنوع است.
مهمترين معياري كه در ارزيابي شهرها و محيطهاي شهري بايد لحاظ شود، كیفيت عرصههاي عمومي شهري موجود در آن است. واقعيت اجتنابناپذير اين است كه مردم بر اساس كیفيت آنچه در پيرامون خود ميبينند و تجربه ميكنند، در مورد آن قضاوت ميكنند. این دسته از فضاها علت مقیاس عملكردی و همچنین طیف متنوع و گسترده مخاطبان خود دارای بیشترین سهم در حیات جمعی شهروندان هستند، از اینرو افزایش کیفیت این دسته از فضاها بیش از سایر انواع فضاها موجب ایجاد جامعه شهری سالم و شكوفا خواهد شد.
در دهههای اخیر که مفهوم کیفیت به ادبیات شهرسازی راه یافته است، فضاهای شهری خوب با مفهوم کیفیت مطلوب آن سنجیده میشود. بنابراین در راستای بررسی کیفیت و سنجش فضاهای شهری، معیارها و شاخصههایی طی دهههای قبل مطرح شده است. پیش از این گفته شد، به هر میزان که شهرها بتوانند محیطهای عمومی مطلوبتری برای ساکنان شهرها ایجاد کنند تا تعاملهای اجتماعی بهتری در آن صورت بگیرد، به همان میزان شهر از کیفیت بالاتری در شهرنشینی و سلامت روان ساکنین آن برخوردار خواهد شد. از سویی دیگر، مفهوم شهرنشین و شهروند در این مکانهای عمومی شکل خواهد گرفت. روشن است که ايجاد آرامش، سرگرمي، فراهم آوردن ارتباط، زمينه معاشرت و امكان تردد، از ديگر عملكردهاي فضاهاي عمومي شهري است. وجود اين فضاها براي پيشگيري از درماندگي، افسردگي، گوشهگيري و خشونت بسيار موثر و ضروري است. به اين ترتيب اين فضاها ميتوانند موقعيتي براي رشد خلاقيت بهوجود آورده و محيطي سازنده در یك مجموعه شهري باشند.
بنابراین کیفیت مطلوب ارتباطات در این نوع مکانها باعث بهوجود آمدن شهروندان بهتر و با فرهنگ اصیلتری خواهد شد. با این حال، از دهههای گذشته که شهرسازی بهعنوان رشتهای جدا از معماری ظهور کرد، این سوال به-وجود آمد که به چه طریق میتوانیم شهرهای باکیفیتتری داشته باشیم؟ و از جهت دیگر چگونه میتوانیم این کیفیت را ارزیابی کنیم؟
یکی از روشهایی که بهمنظور سنجش کیفیت فضاهای شهری مورد استفاده قرار میگرفت، ارائه اندازههای مشخص با عنوان عنصرهای کیفی محیط بوده است که در نهایت با سنجش این عنصرها، به میزان مطلوب یا نامطلوب بودن محیط پی میبردند.
کیفیت و ادراک آن
كیفيت چگونگي يک چيز يا پديده است كه تاثيرات عاطفي، عقلاني خاص بر انسان ميگذارد. زماني كه پديده خود را در معرض محيط قرار ميدهد يا محيط خود را در معرض ادراك قرار ميدهد، اجزایی از آن كه برجستهتر و نیز داراي تاثيرات بيشتری است، كیفيت ناميده ميشود اما محيط ادراكپذير، آن چيزي است كه در پيرامون قرار دارد و به صورت بالقوه با افراد در ارتباط است. براساس طبقهبندي كلي انجام گرفته محيط پيرامون انسان به دو دسته موثر و بالقوه تقسيم میشود. محيط بالقوه محيطي است كه هر موجودي به صورت ناخودآگاه از آن تاثير ميگيرد و بر آن تاثير ميگذارد.
در صورتی كه محيط موثر، محيطي خودآگاه است، محيطي كه انسان از تاثيرات متقابل آن آگاه است و آن را به درستي درك ميکند. آنچه در تعريف كیفيت محيط مورد توجه است، ارتباط متقابل آن با محيط موثر است. كیفيت محيط آن چيزي است كه محيط بهوسيله آن شکل پيدا ميكند و ادراك ميشود و چون ادراك نيازمند آگاهي و برخورد با محيط است، بنابراين آنچه مدنظر است محيط موثر است، محيطي كه با ويژگيهاي خاص خود مورد توجه بوده و تاثيرات آن بر حاضران و ناظران برقرار است. از محيطهاي در دسترس و مورد استفاده، ميتوان به محيطهاي شهري اشاره کرد و در ميان محيطهاي شهري فضاهاي عمومي از برجستهترين و پوياترين محيطها است.
بررسی کیفیت محیطهای کنونی و مقایسه کردن با نظریههای کیفیت طراحی شهری، راهی است که میتواند منجر به داشتن فضاهای شهری مناسبتری بشود. از همین جهت سه مدل، یعنی مدل لنگ، مدل کرمونا و در نهایت مدل یان بنتلی را مطالعه میکنیم.
مدل لنگ:
لنگ بر اساس سلسله مراتب نيازهاي انساني كه از سوی مازلو بيان شده است، کیفیتهای محيط را به شش قسمت دسته بندي كرده است و از آنجا كه فضاهاي عمومي شهري از جمله محيطهاي با اهميت و مورد توجه در طراحي فضاها هستند، اين طبقهبندي در اينگونه فضاها قابل تعميم است:
1- کیفیتهایی كه نيازهاي فيزيولوژیكي انسان را برطرف ميسازند.
2- کیفیتهایی كه نيازهاي ايمني و امنيت انسان را برطرف ميسازند.
3- کیفیتهایی كه نياز به تعلق و وابستگي را برطرف ميسازند.
4- کیفیتهایی كه نياز به عزت و حرمت را برطرف ميسازند.
5- کیفیتهایی كه نياز به خودشكوفايي را برطرف ميسازند.
6- کیفیتهایی كه نياز به ادراك و زيبايي را برطرف ميسازند.
از جمله اشخاصي كه محيط شهري را از ديدگاه نيازهاي انسان مورد بررسي قرار داده است، آندره گوتن است. از ديدگاه وي بحث و مطالعه پيرامون موضوع شهرسازي منوط به بررسي نيازها و احتياجات بشر است. گوتن احتياجات بشر را به دو دسته نيازهاي جسماني و نيازهاي روحي رواني، دستهبندي ميكند. احتياجات جسمي انسان براي زيستن، چون تنفس، تغذيه، استراحت و... بايد پايه و اساس شهرسازي قرار گيرند و احتياجات روحي و رواني انسان مانند زندگي در جمع، فراغت، تفريح، آرامش فكري و روحي، براي تامين سعادت و شناخت افكار و روحيات افراد ضروري است. از نظر وي اگر محل سكونت انسان- چه فردي و چه جمعي– با توجه به نيازمنديهايش ساخته شود، وسايل خوشزيستي او فراهم شده است.
مدل کرمونا:
مدل ديگري كه از كیفيت محيطي ارائه شده است، مدلي است كه در کتاب Public places, Urban spaces2 آن پرداخته شده که متیو کرمونا درآن شش وجه مختلف کيفيتهاي محيط شهري مطلوب را بيان ميکند. اين مولفهها عبارتند از:
1- مولفه كالبدي: بيانگر كیفيتهايي است كه به كالبد محيط مربوط هستند. قطعهبنديها، بلوكبنديها، كاربري زمين، الگوي مسيرها از عوامل تاثيرگذار بر کیفیتهای كالبدي فضاي شهري هستند.
2- مولفه ادراكي: ادراك، شامل جمعآوري، سازماندهي و حس كردن محيط است. بعد معنايي فضا يعني كیفيتهايي از فضا كه بر ادراك انسان تاثير مستقيم دارند و به تعبيري كه انسان از فضا ميكند، وابسته است .
3- مولفه اجتماعي: شامل کیفیتهای مثبت و منفي یك فضا از لحاظ اجتماعي است. بيانگر اين مطلب است كه فضا در شهر چگونه پاسخگوي حضور افراد در آن و رفتارهاي متفاوت آنها به لحاظ اجتماعي است. بنابراين تاثيرات فضا در عملكرد افراد و چگونگي تنظيم و كنترل رفتار ساكنان در محيط از مباحث اصلي ابعاد اجتماعي یک مكان است.
4- مولفه بصري: لذت ديدن فضاهاي شهري از عوامل تاثيرگذار بر ادراك و فهميدن است. اين تاثير گاهي لحظهاي و گاهي درازمدت است كه بستگي به ويژگي خاصي دارد كه از آن ديده يا ادراك شده است. بعد بصري فضا شامل کیفیتهایی است كه با ديده شدن فضا به وسیله حاضران و ناظران، برآنها تاثير ميگذارد.
5- مولفه عملكردي: از مهمترين کیفیتهای یك فضاي شهري خوب، قابل دسترس بودن آن براي تمامي گروههاست. همچنين وجود عملكردهاي متنوع و آزادي فعاليتهاي اجتماعي قابل قبول نيز از موارد ديگري است كه موجب ارتقای عملكرد محيط شهري ميشود. بنابراين بعد عملكردي فضا مربوط به کیفیتهایی است كه به فعاليتهاي موجود در فضا و عملكرد خود فضا وابستهاند.
6- مولفه زماني: استفاده از چرخههاي فعاليتي و زماني همچون زندگي در روز، شب و فصول مختلف، در بهرهگيري ازفضاها، به طرح كمك ميكند. بنابراين مديريت زماني در فضاهاي عمومي از عوامل تاثيرگذار در شكلگيري عملكردها و تغييرات فضايي است.
مدل یان بنتلی:
یکی از مشهورترین مجموعه کیفیتهای طراحی شهری که از سوی اهل فن ارائه شده است، مجموعه پیشنهادی گروه مطالعاتی «مرکز مشترک طراحی شهری پلیتکنیک اکسفورد» است. مجموعه مزبور که بههمت «یان بنتلی» و همکارانش در کتابی تحت عنوان «محیطهای پاسخده» تدوین و ارائه شده است، گرچه از عمق تئوریک قابل ملاحظهای برخوردار نیست ولی بهواسطه جامعیت نسبی و سهولت فهم و شیوه جذاب در ارائه و تصویرپردازی به یکی از مراجع مهم مورد استفاده محافل حرفهای (و نه الزاما آکادمیک) بدل شده است. آنان در وهله نخست هفت معیار و بعدها سه معیار دیگر را که بایستی در طراحی شهری رعایت گردند، به این ترتیب پیشنهاد میکنند:
1-نفوذپذیری: به مفهوم تامین دسترسی ارتباط فیزیکی و بصری با نقاط مختلف.
2- تنوع: به مفهوم حضور تنوع عملکردی، تنوع فرمها و تنوع اشخاص و گروههای اجتماعی در مکانهای شهری.
3- خوانایی: به مفهوم قابلیت ادراک و راهیابی آسان محیط به نقاط و نشانیهای مورد نظر.
4- انعطاف پذیری: به مفهوم توانایی و قدرت فضا در پذیرفتن عملکردها و ماوا دادن فعالیتهای گوناگون درخود.
5- سازگاری بصری: به مفهوم متناسب بودن خصوصیت بصری محیط با عملکرد و معنی محیط مزبور.
6-غنا: به مفهوم توجه به ظرافت و ریزهکاری در محرکهای حسی مختلف و نه صرفا محرکهای بصری.
7-قابلیت شخصیسازی: به این مفهوم که ساکنان و شهروندان قادر باشند به طریقی مهر خود را بر فضای شهر بزنند و بهگونهای آن را متعلق به خود و شخصی کنند.
و سه فاکتوری که بعدها اضافه شد:
8-کارایی از نظر مصرف انرژی.
9- پاکیزگی (به حداقل رساندن آلودگیهای هوا و ...)
10- حمایت و پشتیبانی از طبیعت و حیات وحش (نگهداری از اکوسیستمها و نظریات اشخاص و گروههای دیگر)
در مجموع با بررسی این سه مدل و نگاه دقیقتر به نظریههای آنان به این نتیجه میتوان رسید که در هر سه مدل این ویژگیهای کیفی مشترک است؛ سازگاری، نفوذپذیری، تنوع و گوناگونی، انعطافپذیری، خوانایی، پایداری، کاریایی، سرزندگی و در نهایت انسانمداری. بنابراین میتوان اینک با نگاهی به فضاهای موجود در شهرها و تحلیل آنها بر اساس جمعبندی نهایی، به یک الگوی فضاهای شهری کارا و پایدار نزدیک شد.
منابع:
1- کتاب محیطهای پاسخده اثر یان بنتلی و همکاران 1985 م
2- مقاله بررسی تطبیقی رویکردهای سنجش کیفیت در طراحی فضاهای عمومی شهری نوشته دکتر مجتبی رفیعیان، دکتر علیاکبر تقوایی، مهندس مسعود خادمي، مهندس روجا عليپور1391 ه.ش