برگزاری مراسم تقدیر از پیشکسوتان پیش از آنکه از میان ما بروند، سنت حسنهای است که خوشبختانه با متولیان مختلف برگزار میشود اما آنچه مهم است این است که چنین مراسمهایی چقدر ساده و بیآلایش هستند بهخصوص برای اهالی فرهنگ و رسانه.
«فریدون صدیقی رئالیزم جادویی است»، «صدیقی شهامت ابراز دارد»، «فریدون شعر روزنامهنگاری ایران است»، «فریدون صدیقی با همه اساتید فرق دارد»، «او آدم حسابی مطبوعات ایران است»، «فریدون صدیقی در یک کلمه محجوب است» و بسیاری جملهها و تیترهای زیبای دیگر، امروز، در مراسم تجلیل از استاد روزنامهنگاری ایران، از سوی بزرگان ارتباطات، در وصف فریدون صدیقی عنوان شد.
آیین تجلیل و تقدیر از چندین دهه فعالیت رسانهای فریدون صدیقی - استاد پیشکسوت روزنامهنگاری - صبح امروز (بیست و یکم دیماه) با حضور جمعی از اساتید پیشکسوت این حوزه و چهرههای فرهنگی در موسسه همشهری برگزار شد.
محمد بلوری، یونس شکرخواه، علی اکبر قاضیزاده، حسن نمکدوست تهرانی، محمد مهدی فرقانی، سید فیرد قاسمی، مجید رضاییان، هادی خانیکی، محسن میرزایی، مهدی ذاکری (مدیرعامل موسسه همشهری) و جمعی دیگر از اساتید روزنامهنگاری و شاگردان فریدون صدیقی از جمله حاضران در این مراسم بودند.
در ادامه این مراسم یونس شکرخواه - استاد روزنامهنگاری - طی سخنانی در توصیف شخصیت فریدون صدیقی این¬گونه بیان کرد: شب گذشته در صفحه شخصیام در اینستاگرام نوشتم که از صمیم قلب میگویم که من شاگرد فریدون بودم و این باعث افتخار من است که او دستم را گرفت و در واقع دلم را لمس کرد. همه حاضران این جمع شهادت میدهند که از فریدون آموختند، نه تکنیک را که اخلاق و رفتار را. او سر به زیر، یاد دهنده، خیرخواه و یک ایرانی است. اگر بخواهم یک تیتر برای فریدون صدیقی بزنم رئالیزم جادویی را انتخاب میکنم؛ چراکه از این مرد رئالتر خودش است او با همه خوش برخورد است. فریدون برای من یک رئالیزم جادویی است.
به گزارش ایسنا، او ادامه داد: وقتی وارد این مراسم شدم، دیدم فریدون صدیقی عصبانی است از این¬که چرا روی بنری که مراسم تقدیر او را خبر داده بودند از واژه نویسنده استفاده شده بود و میگفت کجای من نویسنده است. به نظرم کسی که اقتصاد بداند باید فریدون را از وجهه ارزش افزوده بنویسد. ما تا اینجا خیلی شکست خوردیم و تلاش کردیم.
فریدون شخصیتی دارد که یکهو عصبانی میشود و حتی ممکن است برای شکستن یک فنجان در دفتر تحریریه یقیه همه را بگیرد. به یاد دارم سالهای پیش یک روز که اواخر هفته بود به دفتر تحریریه رفتم و جالب است که او به من گفت شلوارت را دربیار! که من ناگهان متعجب شدم و وقتی سوال کردم به من گفت: دفتر تحریریه را بشور. آن روز دفتر تحریریه را تمیز کردم تی کشیدیم و همه کارها را کردم و فقط خودش ظرف شست. زمانی هم که گلایه کردم تنها در یک جمله به من گفت: زر نزن کارت را بکن و حتی به یاد دارم این حرفش را یک بار تیتر کردیم همه ما از روی دست فریدون صدیقی نوشتیم و دزدیدیم.
روزنامهنگاری ما باید پیشرفت کند
سید فرید قاسمی - مورخ و پژوهشگر مطبوعات - که در این جمع حاضر شده بود، ضمن عرض سلام و خوشآمدگویی به حضار گفت: از بانیان این مراسم تشکر میکنم که این برنامه را برگزار کردند. دیروز غروب وقتی به من اطلاع دادند که باید در این مراسم حرف بزنم این سوال را پرسیدم که چقدر وقت دارم که به من پاسخ داده شد پنج تا 10دقیقه البته بعد به من گفته شد 15 دقیقه هم میتوانید حرف بزنید. اکنون میخواهم بگویم آیا واقعا میشود در 10 دقیقه 66 سال زندگی که در خواندن و نوشتن خلاصه شده است را به درستی بیان کرد؟
او ادامه داد: آقای صدیقی با بسیاری از روزنامهنگاران هم عصر خودش متفاوت است. من اکنون از دو منظر میتوانم درباره فریدون صدیقی حرف بزنم؛ یکی به¬عنوان کسی که افتخار همکاری را با وی داشتم و دوم توصیف کسی که دغدغهاش سالهای سال مطبوعات ایران است. من به جایگاه صدیقی در تاریخ مطبوعات ایران وقوف دارم و مرتبت ایشان را در این حرفه میدانم، صدیقی با همه اساتید تفاوت دارد.
وی در ادامه همین مطلب خاطرنشان کرد: همه عزیزان روزنامهنگاری را در خدمت به شعر و داستان بردهاند اما آقای صدیقی شعر و داستان را به خدمت روزنامهنگاری آورد. در جهان امروز در کشورهای پیشرفته برای امر بومیسازی بعد از چندین مرحله به این نتیجه رسیدند که راه حل بومیسازی فقط ثبت تجربه است. شاید برخیها بگویند این حرفها کهنه است اما امروز در روزنامهنگاری بحث روزنامهنگاری جهانی و تطبیقی مطرح است. اکنون این سوال به وجود میآید که ما برای روزنامهنگاری خودمان چه کاری انجام دادیم و جای باورمان در روزنامهنگاری کجاست. این در حالی است که در جهان تطبیق باید چیزی برای تطبیق دادن داشته باشیم ما چقدر تاثیرپذیر از دیروز فرانسه هستیم آیا فرانسه خودش به دیروزش وفادار مانده است ما پیرو سنت منسوخ برخی کشورها نیستیم. زمانی که به تجربهها فکر کردیم آن وقت است که میتوانیم قدر قد و قامت امثال فریدون صدیقی را بدانیم.
این استاد پیشکسوت سپس تصریح کرد: مجلس امروز نباید مجلس پایانی تقدیر از فریدون صدیقی باشد بلکه باید آغازی برای شناخت جایگاه وی و قدردانی از زحماتش باشد، جامعه ایرانی نیازمند این تجارب است. در هیچ دورهای از تاریخ ایران، روزنامهنگاری ایران به اندازه امروز پیشکسوت کارآمد و کار بلد نداشته است، حیف است که این پیشکسوتان کار بلد تجاربشان را مکتوب نکنند. آقای صدیقی دیگر نباید روزنامهنگاری را درس بدهد بلکه باید مدارا در روزنامهنگاری و پیش برندگی در اوج با زندگی را به دیگران بیاموزد. اصلاح کار روزنامهنگاری دیگر کار نوه و نتیجههای فریدون صدیقی است. امروز کشور ما ایران در دوره گذار است. بیاییم از تجارب تاریخی بهره بگیریم و به امروزمان و آیندگانمان آسیب نرسانیم. آقای صدیقی امروز در قید و بند تجلیل از خودش نیست بلکه خواستهاش این است که تکثیر شود و تجاربش را انتقال بدهد. برای او خیلی هم مهم نیست که تجلیل شود.
آخرین سخنران
فریدون صدیقی آخرین سخنران این مراسم تجلیل بود که به همت موسسه فرهنگی مطبوعاتی همشهری برگزار شد.
او در ابتدای سخنانش که با طنز همراه بود، گفت: همشهری این بلا را سر من آورده است!
صدیقی سپس خطاب به حاضران در مراسم تجلیلش گفت: خدا را شاهد که نمیخواستم شما به زحمت بیافتید. حتی همسرم هم به من گفت به این مراسم نرو؛ به دلیل این¬که در سن و سالی که من دارم و برایم بزرگداشت گرفتهاند، ممکن است اتفاقی برایم بیفتد. جالب است که همسرم صبح زمانی که میخواستم از منزل خارج شوم به من گفت خواهش میکنم شب برگرد به خانه. (با خنده) این استاد پیشکسوت روزنامهنگاری سپس خاطرنشان کرد: نیمی از افرادی که اکنون در این مراسم حاضر شدهاند، سزاوار تقدیر هستند و تقدیر فقط به نسل ما دایناسورها برنمیگردد. من از تمامی دوستانی که به اینجا آمدهاند و زحمت کشیدهاند، سپاسگزارم. اکنون به جای درس روزنامهنگاری و تعریف این حرفه، میخواهم خاطره تعریف کنم.
وی در بخشی از خاطراتش درباره حرفه خبرنگاری گفت: همزمان که در روزنامه کیهان مشغول به کار شدهام، تازه ازدواج کرده بودم و در کنار کار خبر، فیلمبرداری هم انجام میدادم. یادش به خیر آن دوران شبهایمان را با رادیو و برنامه «داستان شب» میگذراندیم. آن زمان که در روزنامه کیهان مشغول به کار بودم، استاد عزیزم آقای بلوری، دبیر بنده بود، یک استاد خوشتیپ چهار فصل. من از این استاد بزرگوار خیلی چیزها آموختم. اولین چیزی که استادم به من آموخت این بود که به هیچکس اعتماد نکنم. اکنون توصیهام به جوانان این است که کار را مال خود کنند.
صدیقی همچنین در بخشی از بیاناتش تصریح کرد: از مدیران مطبوعات و مسوولان این حوزه خواهش میکنم که فضا را برای جوانان سخت نکنند و عرصه را به آنها تنگ نکنند تا جوانان با انگیزه کار کنند و بتوانند بدرخشند. چرا باید پربینندهترین برنامه ما «خندوانه» باشد؟ پس خبررسانی و دانشافزایی چه میشود؟ خبر را باید در هوا زد.