bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۳۱۹۹
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۱۵ - ۱۴ فروردين ۱۳۹۵
ورزش سیاسی یا سیاست ورزشی
این روزها، خیلی از آدم‌هایی که فکر می‌کنند ورزش را از سیاست جدا می ‌دانند، فکر نمی‌کنند که فکر کنند و ببینند این همه بوق و کرنا به دست گرفتن و سرکوفت زدن به ورزشکاران پس از شکستشان پس برای چیست.
همیشه همه چیز به هم ربط داشته‌اند و از هم جدا نبوده‌اند. ورزش و سیاست هم مانند همه چیزهای دیگر در دنیای نسبیت‌ها پیوندی ناگسستنی با هم داشته‌اند. فرضیه نسبیت این را ثابت می‌کند و رفتار همه، چه مخالفین جدای‌شان و چه موافقین وصلتشان، این را نشان می‌دهد. این روزها، خیلی از آدم‌هایی که فکر می‌کنند ورزش را از سیاست جدا می ‌دانند،  فکر نمی‌کنند که فکر کنند و ببینند این همه بوق و کرنا به دست گرفتن و سرکوفت زدن به ورزشکاران پس از شکستشان پس برای چیست.

برون مرزی‌ها ورزش را از سیاست جدا می‌دانند، ولی باخت ورزشی ما را یک جور به سیاست ربط می‌دهند و بردمان را یک جور دیگر. اغلب، تحلیل‌های ورزشی‌شان در برنامه‌های غیر ورزشی‌شان است. خودمان هم بعد از پیروزی‌هایمان یک‌جوری به همه جور آدم ورزشی و غیر ورزشی برای مساعدات‌شان در فتح‌الفتوحمان تبریک می‌گوییم، و بعد از هر شکستی نیز به همه کس، چه ایستاده و چه نشسته و چه خوابیده می‌تازیم.
بعضی از همین مفسرهای درون مرزی که تب و تاب ورزش گاهی کاری می‌کند که مغزشان تاب بردارد، همین‌ها هم بدون این که بدانند، در حقیقت دارند یک جوری ورزش را به یک جور از سیاست ربط می‌دهند. و گرنه این همه قیل و قال با این شعار که حتما «ما» باید قهرمان بشویم و یا جزء اولی‌ها باشیم برای چیست؟ این یک نگاه بی‌انصافانه‌ غیر ورزشی به نتایج ورزشی ورزشکاران کره زمین است.
ما باید با داشتن درک و بینش سیاسی، عادت کنیم که نه تنها از بازی خوب و پیروزی‌ تر و تمیز و بدون حرف و حدیث حریفانمان ناراحت نشویم، بلکه حتی از خوشحالی جوان شایسته‌ای از سرزمینی دیگر که زیبا بازی کرده و نتیجه گرفته است خوشحال شویم «پا به پای شادمانی‌های مردم پای کوبیدن» در ورزش یعنی این!
گاهی وقتی جوانانمان را برای شکستشان سرزنش می‌کنیم، نگاه‌مان غیرورزشی است. وقتی می‌گوییم که «این‌ها دارند پول مفت می‌گیرند» اقتصادی فکر می‌کنیم؛ وقتی می‌گوییم «غیرت ندارند» به فکر و عقیده‌شان و میزان ازخودگذشتگی‌شان برای حفظ و یا نمایش آن حمله می‌کنیم. وقتی می‌گوییم «آبروی کشورمان را بردند» نژادی و یا سیاسی فکر می‌کنیم.
حریف ورزشی جام ورزشی را برده است، نه دین و ایمان و خاک وطنمان را. جنگ، ورزش نیست و ورزش هم جنگ نیست. در این مورد هم گاهی مانند اولیایی که در مدارس می‌‌خواهند به زور بچه‌هایشان را شاگرد اول کنند و یا جزء قبولی ها جا بزنند، هر کار بی‌ربطی را حاضریم انجام بدهیم تا به آرزوی بی‌جایمان برسیم.
گرچه نشاط بهره‌برداری سیاسی از مسابقات ورزشی می‌تواند نشئه‌آور باشد اما شکست آن هم به همان میزان خماری به‌همراه خواهد داشت و اتفاقات این‌چنینی گوشزد می‌کند که از ورزش نمی‌توان بهره‌برداری سیاسی کرد بلکه ورزش سیاست و راهبردی موثر می‌خواهد که به شیوهای علمی و منطقی فارغ از مسائل سیاسی و جناحی مسیر خود را طی کند و توسعه یابد آن‌گاه به‌صورت خودجوش بر سیاست و اجتماع هم تاثیر مثبت خواهد داشت. شکست‌های ملموس پی‌درپی عرصه ورزش، دم خروس ناکامی‌‌های سرپوش نهاده شده عرصه‌های دیگر نیز هست و از این رو زنگ خطر بزرگ‌تری برای جامعه که در هیچ عرصه‌ای چه اقتصاد و چه فرهنگ و سیاست با شعار و سلیقه شخصی و لجبازی و بدون رویکرد صحیح علمی و استفاده از تجارب ارزشمند موجود نمی‌توان به پیشرفت و توسعه نائل آمد. سرعت سرسام‌آور کاروان پیشرفت و توسعه در دنیا مجال آزمون مجدد آزموده‌‌ها را به کسی نمی‌دهد و با مسائل علمی و منطقی نمی‌توان سیاسی و سلیقه‌ای برخورد کرد، زیرا کائنات مجبور نیست که از راه‌های غلط ما را به مقصد و مقصود رساند.

آن چیزی که در حال حاضر در ورزش ایران نمایان است دخالت سیاسیون در مدیریت ورزش است، به‌خاطر این‌که می‌تواند از این طریق به جایگاه خاصی رسید. دلیل اصلی که باعث می‌شود ورزش و سیاست در ایران به هم نزدیک شود را بایستی بررسی کرد که عمده دلیلش نبود بودجه ورزشی یا نابسامانی بودجه ورزشی و درآمد ورزشی است و این دلایل مدیران ورزشی را به سیاسیون نزدیک کرده و کار را برای ورزش پایه همگانی و قهرمانی دور نگه می‌دارد. کمبود بودجه ورزشی در ورزش ایران و تخصیص آن به دست سیاسیون و سازمان‌های دولتی یا شهرداری‌ها می‌تواند علل دیگر نزدیک شدنشان باشد. در کشورهای جهان سوم دولتمردان برای جلب توجه در استادیوم‌ها و در جمع ورزشکاران حاضر می‌شوند و در پایین‌ترین حد در انتخاب مربیان هم نقش ایفا می‌کنند. در کشور‌های اروپایی که دموکرات هستند و آزادی است از نظر ورزش هم پیشرفت داشته‌اند و چنانچه می‌بینیم در کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و دیگر کشورها باعث شادابی مردم می‌شود. مدیران ورزشی در ایران دنبال این هستند که به مقصود خودشان که نتیجه‌گیری موقت است برسند مثلا با بودجه زیاد به‌دنبال نتیجه‌گیری هستند که افراد غیر ورزشی در راس هستند و در اکثر هیا‌ت رئیسه فدراسیون‌ها سیاسیون حضور دارند و در ورزش دنبال سهم‌خواهی هستند، به‌عنوان مثال؛ شما محمد دادکان را ببینید که خودش فوتبالیست تیم ملی و دانشگاهی در کارش موفق بوده، امیر خادم کشتی‌گیر تیم ملی در موقع تصدی فدراسیون کشتی موفق بوده است. پس سیاسیون به‌دنبال سهم خواهی افراد غیر ورزشی نابلد  را در راس کار می‌آورند که از آنها سهم‌خواهی کرده و برای اهداف خود از آنها استفاده کنند. نتیجه‌گیری می‌شود موقعی ورزش ما به کشور‌های اروپایی می‌رسد که: 1- بودجه هدفمند 2- به کار‌گیری مدیران ورزشی 3- دوری جستن سیاسیون در ورزش 4- خصوصی کردن ورزش قهرمانی و جداسازی با ورزش همگانی
در پایان، ما گاهی فقط شیوه‌‌ حرف‌ زدن‌مان با هم فرق می‌‌کند و گرنه احساسمان در مورد رابطه‌ ورزش با سیاست تقریبا یک جور است.
زیر یک
پا درمیانی قلعه‌نویی برای رحمتی نزد کی‌روش
بامداد جنوب: امیر قلعه‌نویی سرمربی تیم فوتبال تراکتورسازی در گفت‌وگوی خود با برنامه شب‌های فوتبالی درباره اختلاف خود با مهدی رحمتی شفاف‌سازی کرد.
قلعه‌نویی حرف‌هایش درباره رحمتی را از جلسه‌ای که با کارلوس کی‌روش در این‌باره داشته است، آغاز کرد و گفت: ما با آقای کی‌روش یک جلسه داشتیم و من یک ربع آخر این جلسه را درباره مهدی رحمتی صحبت کردم و به آقای کی‌روش گفتم شما اگر پسرتان خطایی بکند، او را از خانه بیرون می‌کنید یا هدایتش می‌کنید؟ آقای نبی هم در این مورد شاهد است که بیشتر وقت گفت‌وگوی ما با آقای کی‌روش به موضوع بازگشت رحمتی به تیم ملی برگشت، چراکه عقیده دارم او می‌تواند به تیم ملی کمک کند. 
وی سپس درباره جدایی رحمتی از استقلال صحبت کرد و گفت: مهدی اگر خودش خواست بیاید در این‌باره حرف بزند اما نظر من این بود که رحمتی با ما ادامه بدهد و اسم او در فهرست استقلال بود که آقای افشارزاده و دیگران در این‌باره شاهد هستند اما مهدی خواسته‌ای داشت و آن حضور حمید بابازاده به‌عنوان مربی دروازه بان و حضور نداشتن کریم بوستانی بود اما من معتقدم بازیکن باید در چارچوب خودش حرکت کند و حتی اگر درخواست رحمتی اشتباه هم نبود اما باز باید در این زمینه به حرف ما گوش می‌کرد. البته او این حرف‌ها را به‌صورت خواهشی می‌زد نه این‌که بخواهد چیزی را به ما القا کند.
قلعه‌نویی تصریح کرد: من در جایی ورزش می‌کردم و مهدی مرتب به من سر می‌زد و من حتی به او گفتم که برو زودتر سر تمرین چون اگر کاپیتان زودتر سر تمرین حاضر شود تیم زودتر جمع و جور می‌شود ولی مهدی این کار را انجام نداد. در نهایت من امیدارم او هر جا هست موفق باشد. من خاطرات خوبی با او دارم.

برچسب ها: ورزش ، سیاست ، فوتبال
نام:
ایمیل:
* نظر: