bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۵۷۵۷
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۱۳ - ۰۱ آبان ۱۳۹۵
در پی جلسه کادر فنی ایرانجوان در استانداری؛
حمایت می‌کنیم، پول می‌دهیم، فلان تیم در فلان روز پولدار می‌شود... اینها جملاتی هستند که این روزها زیاد می‌شنویم. این حرف‌های صحبت‌ها، مسوولانی است که در این روزگار، با سخنان خود به‌راحتی یک تیم را با سخنان به مرز نابودی‌ می‌کشند...
بامدادجنوب- علی پورتنگستانی:
حمایت می‌کنیم، پول می‌دهیم، فلان تیم در فلان روز پولدار می‌شود... اینها جملاتی هستند که این روزها زیاد می‌شنویم و به‌راحتی آنها را باور می‌کنیم. این حرف‌های صحبت‌ها، مسوولانی است که در این روزگار، با سخنان خود به‌راحتی یک تیم را با سخنان به مرز نابودی‌ می‌کشند، مسوولانی که تنها دلخوشی مردم فوتبال‌دوست بوشهر را به سخره گرفته‌اند. آیا شاسته است که این مردم شاهد نابودی تیم محبوبشان باشند؟
من از تیم ایرانجوانی سخن می‌گویم  که روزگاری تا یک قدمی لیگ برتر پیش رفت و حالا برای ماندن در لیگ دسته 2 دست و پا می‌زند. ایرانجوانی که این روزها بیشتر از همیشه از مشکلات مالی رنج می‌برد و مسوولان این تیم به همین دلیل به‌نوعی شرمنده بازیکنان شده‌اند. کجای تاریخ بوشهر نوشته شده است که ایرانجوان باید به این شکل درگیر مشکلات مالی شود؟ این‌که از شاهین شهرداری حمایت می‌شود جای خوشحالی دارد ولی مگر ایرانجوان هم تیم همین شهر نیست؟ مگر این تیم به مردم بندر بوشهر تعلق ندارد؟ آیا تفاوتی میان باشگاه شاهین و ایرانجوان وجود دارد؟ جواب این سوال قطعا نه است. نمی‌خواهم حرف‌های تکراری را بازگو کنم.

حالا به اصل مطلب برویم. در این برهه زمانی که ایرانجوان و بازیکنانش به‌شدت از مشکلات مالی رنج می‌برند و فقط مردم بوشهر هستند که حال آنها می‌فهمند و برای آنها مبالغی جمع می‌کنند. این در حالی است که وظیفه حمایت از این باشگاه بر عهده مسوولان بوشهر است: مثل استانداری و یا شورای شهر بوشهر. همانطور که در گزارش‌های قبل نوشتیم، شورای شهر بوشهر زحمات زیادی کشیدند ولی آن همه زحمت به یک مرتبه به هیچ تبدل شد. حالا اگر شورا نتواند، چرا استانداری کاری نمی‌کند. آقای رئیس مگر شما نبودید که دو سال پیش در نشستی اعلام کردید که از این باشگاه مردمی حمایت می‌کنید، مگر همین شما نبودید که گفتید هزینه‌های تیم را بر عهده می‌گیرید، مگر اینها قسمتی از حرف‌های شما نیست که گفتید اما عملی نشد. اگر واقعا می‌خواهید به این تیم مردمی کمک کنید، حداقل دست از این حرف‌های پوچ بردارید و بی‌دلیل مسوولان این تیم را امیدوار نکنید، چراکه امیدوار کردن بی‌نتیجه، بدتر از امیدوار نکردن است. شما به‌نوعی با این کارتان ارزش باشگاه ایرانجوان را زیر سوال می‌برید. 
پنج‌شنبه شب در استانداری بوشهر جلسه‌ای میان آقای رئیس و کادر فنی ایرانجوان برگزار شد که مطابق معمول وعده‌هایی در این جلسه داده شد که برای همه آشنا بود، چراکه مشابه این جلسه دو سال قبل برگزار شد بی‌فایده بود. آقای رئیس در این دیدار خصوصی پای درد و دل‌های سرمربی ایرانجوان نشسته و طرفین بر سر موضوعات کلی باشگاه ایرانجوان حرف زده‌اند. گویا آقای رئیس قول مساعدی به خرمزی مبنی بر این‌که به زودی مبلغی را به ایرانجوان بوشهر کمک کند. داده است اگر چنین اتفاقی رخ دهد ما خیلی خوشحال می‌شویم و تجربه نشان داده از این وعده‌ها برای باشگاه ایرانجوان خیلی آمده است ولی اکثر آنها عملی نشده است. مساله ایرانجوان، یک هشدار جدی است و نباید آن را به روزهای بعد منتقل کرد. چه بسا که آقایان رئیس وقتی دست به کار شوند که ایرانجوان دیگر وجود نداشته باشد.

آقای رئیس اگر هدفت از تشکیل این جلسه واقعا کمک به ایرانجوان است، پس در این قضیه درنگ نکن. هر گونه کوتاهی از جانب شما، به همه ثابت می‌کند که این تیم بوشهری بازیچه دست شما شده است. 
شما اگر می‌خواهید کمک کنید ابتدا مساله زمین این باشگاه را حل و فصل کنید. زمینی که به‌خاطر طلبکاران این باشگاه برای مزایده گذاشته شده بود ولی با پا در میانی قاضی، مزایده دو ماه عقب افتاد. حتی گفته می‌شد جمعی از هواداران ایرانجوان در محل مزایده حضور پیدا کرده تا ببینند چه سرنوشتی در انتظار این باشگاه 70 ساله خواهد بود. ایرانجوان بوشهر با داشتن دو ملک گرانقیمت در دو نقطه بسیار خوب بوشهر می‌تواند با یک سرمایه‌گذاری منطقی به یکی از باشگاههای پولدار ایران تبدیل شود اما افسوس!!!
ایرانجوان از قدیمی‌ترین تیم‌های بوشهر است و انصاف نیست که با این تیم به این شکل رفتار شود. آقای رئیس لطفا با سرمایه ارزشمند بوشهر شوخی نکنید!!!
این فوتبال کشته هم خواهد داد! 
بامداد جنوب: دیدن صحنه‌ای که پسر دست پدرش را گرفته و التماس می‌کند که بلند شود و خون‌های صورتش را پاک کند، دل هر بیننده‌ای را به درد می‌آورد. کسی باورش نمی‌شود این صحنه مربوط به یک مسابقه عادی فوتبال است.
به گزارش طرفداری، دست و پای پدر را می‌گیرند و پیکر نیمه جانش را بلند می‌کنند. خون صورتش را پوشانده و چشمانش بسته شده‌اند اما گوش‌هایش همچنان می‌شوند. اندک توانی که برایش مانده را جمع می‌کند تا بشنود. اما با شنیدن صدای هق هق گریه و ناله‌های پسرش حالش بدتر می‌شود. پدر است دیگر... تحمل گریه و ناله فرزندش را ندارد... دست‌هایش گرمای وجود پسرش را لمس می‌کند و صدایش را به سختی می‌شنود که التماس می‌کند: پدر بلند شو..

پدر می‌خواهد از روی برانکارد بلند شود و صورت پسرش را ببوسد و بگوید چیزی نیست پسرم نگران نباش... اما توان بلند شدن ندارد. ضربه‌هایی که به سرش خورده توانی برایش نگذاشته و صورتش را غرق خون کرده است.. پسر اشک می‌ریزد و گریه و التماس می‌کند که پدر بلند شو اما... پدر را به آمبولانس منتقل می‌کنند و صدای آژیر در گوش پسر می پیچد...پسرک نوجوان همچنان اشک می‌ریزد و با بغضی که در حال ترکیدن است ناله می‌کند: پدر نمیر...
این صحنه‌ای از یک فیلم اکشن نبود.. این صحنه‌ای از درگیری‌های یک جنگ بین دو کشور نبود... این صحنه‌ای از درگیری‌های قبیله‌ای و ناموسی و خیابانی نبود... این واقعیتی تلخ از اتفاقی است که در ورزشگاه محل برگزاری یک بازی فوتبال رخ داده است. ورزشگاهی که دو تیمش ایرانی بودند و بازی هم به تساوی کشیده شد و حق هیچ تیمی هم ضایع نشد.
این صحنه البته اولین‌بار نیست که در ورزشگاه‌های محل برگزاری مسابقات لیگ برتر فوتبال ایران دیده شده و قطعا آخرین تصویر هم نخواهد بود. نمونه‌های بدتر از این هم داشته‌ایم اما این یکی که پسری دست پدر غرق به خونش را می‌گیرد و اشک می‌ریزد، تلخ‌تر از همه آنهاست. تاسف‌آورتر از همه آنهاست و دل هر بیننده‌ای را بیشتر از قبلی‌ها به درد می‌آورد. ظاهرا این فوتبال تا کشته ندهد مسوولی را از خواب بیدار نمی‌کند که فکری به حال این آشفته بازار روی سکوها کنند. حتما باید یکی کشته شود تا شاید مسوولان به فکر سروسامان دادن به وضعیت ورزشگاه‌ها باشند.

مسوولانی که ظاهرا دغدغه‌شان مسائل دیگری است و خیلی به این اتفاقات به چشم معضل اجتماعی نگاه نمی‌کنند. فقط کافیست آنها یک لحظه خود را جای این پسر نوجوان بگذارند با خودشان را جای پدری بگذارند که خواسته با پسرش برود و یک مسابقات فوتبال را تماشا کند اما باید با صورتی غرق در خون برود روی تخت بیمارستان.
این فوتبال را چه می‌شود که برای یک بازی معمولی‌اش که حساسیت بالایی هم ندارد و نتیجه‌اش هم مساوی شده چنین صحنه‌های زشت و تاسف‌آوری رقم می‌خورد؟ تا چه زمانی باید در ورزشگاه‌ها و خصوصا در اهواز شاهد انتشار چنین تصاویر زشت و تکان دهنده‌ای باشیم.

نام:
ایمیل:
* نظر: