bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۷۵۰
تاریخ انتشار: ۲۲ : ۱۸ - ۱۷ آبان ۱۳۹۹
وعده‌های توخالی صنعت نفت در تامین تبلت، صدای کنشگران اجتماعی را درآورد؛
الهام بهروزی: اینجا دانش‌آموزانی زندگی می‌کنند که از ثروت‌های خدادادی چون نفت و گاز فقط دود و بیماری نصیب‌شان می‌شود؛ دانش‌آموزانی که فقط نظاره‌گر سازه‌های آهنی بزرگ تاسیسات نفتی و گازی مستقر در عسلویه هستند و خرسند از دیدن این همه هیبت و جبروت صنعتی منطقه‌شان! گناهی ندارند کودک هستند و غرق در دنیایی بدون پلیدی و قضاوت!

الهام بهروزی: 

اینجا دانش‌آموزانی زندگی می‌کنند که از ثروت‌های خدادادی چون نفت و گاز فقط دود و بیماری نصیب‌شان می‌شود؛ دانش‌آموزانی که فقط نظاره‌گر سازه‌های آهنی بزرگ تاسیسات نفتی و گازی مستقر در عسلویه هستند و خرسند از دیدن این همه هیبت و جبروت صنعتی منطقه‌شان! گناهی ندارند کودک هستند و غرق در دنیایی بدون پلیدی و قضاوت!

آن‌ها از کودکی یاد گرفته‌اند قانع باشند و تنها به شنیدن صفت‌های فریبنده پایتخت انرژی یا قطب انرژی کشور اکتفا کنند و هیچ‌گاه خواسته‌های آنچنانی از صنایع غول‌پیکر مستقر در منطقه‌شان نداشته باشند؛ صنایعی که قرار بود برای‌شان خوشبختی و توسعه به‌دنبال داشته باشد اما تنها رهاورد و تحفه این صنایع تولید گازهای سمی و بدسوزی فلرهای پتروشیمی‌ها و آلودگی شدید هوای آنجاست!

با وجود این شرایط سخت و نابرابر، اما کودکان این منطقه همچنان پرانگیزه و فروتنانه زندگی را گذرانده و به تحصیل مشغولند ولی از اواخر سال ۹۸ تا کنون با شیوع کویدد ۱۹ در کشور مدارس تعطیل شده، به‌صورت آنلاین مشغول یادگیری و فراگیری دروس خود هستند ولی قصه به اینجا ختم نمی‌شود؛ چراکه در مناطق محروم کودکانی زندگی می‌کنند که دنیای‌شان در واقعیت‌های زندگی تعریف شده بود و کمترین پیوندی با گوش‌های هوشمند و دنیای مجازی داشتند ولی این ویروس شرایطی را بر جامعه حاکم کرده که برای ادامه زندگی و روزمرگی‌هایش باید به دنیای تکنولوژی و گوشی‌های هوشمند پناه آورد.

اینجاست که دنیای کودکان جنوب استان به‌ویژه مناطقی چون دیر، آبدان و بردخون و ... رنگ‌هایش به سیاه و خاکستری بدل شده است؛ چراکه اغلب آن‌ها برای یادگیری روزانه درس‌هایشان و حضور در شبکه شاد گوشی هوشمندی ندارند که بتوانند آموزش‌های لازم را ببینند و از سوی دیگر هم به‌سبب بحران کرونا عملا استفاده از کلاس‌های حضوری برای‌شان پرخطر و ریسک‌پذیر است!

در این میان، خیران و معلمان محلی با توجه به وسع و توانایی خود تلاش کردند تا با شناسایی کودکان بی‌بضاعت و نیازمند، تعدادی تبلت و گوشی هوشمند تهیه و در اختیار آن‌ها قرار دهند اما با توجه به محرومیت این منطقه، شمار دانش‌آموزان بی‌بضاعت خیلی بیشتر از این بود که بتوان با کمک‌های مردمی و خیرخواهانه این نیاز ضروری آن‌ها را مرتفع کرد.

از این رو، شورای راهبردی پتروشیمی‌های منطقه پارس در راستای مسوولیت‌های اجتماعی خود درصدد برآمد تا برای این کودکان نیازمند در این برهه زمانی قدمی بردارد و تبلت‌های مورد نیاز را خریداری کند؛ این شورا که از بدو شیوع کرونا در استان در حوزه بهداشت و درمان و تامین تجهیزات بهداشتی و خریداری ماسک همکاری‌های قابل تحسینی با دانشگاه علوم پزشکی و آموزش و پرورش مناطق جنوب استان داشته اما ظاهرا در خرید تبلت برای کودکان نیازمند بازمانده و این گفته آن‌ها تنها در حد شعار باقی مانده است؛ چراکه هنوز خبری از تبلت‌های وعده‌داده شده نیست و مشخص هم نیست که کی و چه وقت این تبلت‌ها در اختیار دانش‌آموزان قرار بگیرد!

دانش‌آموزانی که کنشگران اجتماعی سخت دغدغه سلامتی روان و جسم آن‌ها را دارند؛ چراکه آن‌ها دوست ندارند محمدمهدی دیگری خودش را بکشد؛ چون کسی نبود که فقرش را باور کند و آرزوی کوچکش را که همان داشتن تبلت بود، برآورده کند. او قربانی شد تا مسوولان بی‌مسوولیت و وعده‌گو از خواب گران بیدار شوند ولی او تنها موفق شد چند روز آن‌ها را به تکاپو بیندازد!

آیا مرگ و فقر حق محمدمهدی بود! آیا سهم او از صنایع بزرگ نفتی و گازی که ۱۵۰ میلیارد دلار در آن سرمایه‌گذاری شده است، یک تبلت نمی‌شد! چرا باید محمدمهدی‌ها قربانی شوند تا مسوولان همچنان با امروز و فردا کردن آرزوها و کودکانه‌های کودکان جنوبی را نابود کنند! آیا وقت آن نرسیده است که استانداری، آموزش و پرورش، بهزیستی و کمیته امداد امام (ره) به صورت جدی این موضوع را مورد بررسی قرار دهند و شورای راهبردی پتروشیمی‌های منطقه پارس هم به وعده خود عمل کند و دانش‌آموزان بی‌بضاعت را دریابد و نگذارند تراژدی تلخ سرنوشت محمدمهدی برای دیگر کودکان تکرار و ملموس شود!

در این میان، ابراهیم جاگرانی، کنشگر و فعال رسانه‌ای جنوب استان در نقد وعده‌های محقق نشده مسوولان و تناقض‌گویی‌های آن‌ها نامه سرگشاده‌ای را نوشته و منتشر کرده است که قابل تامل است. وی که خود نگاه جدی و حمایت‌جویانه‌ای به دانش‌آموزان مناطق محروم دارد و هر ساله با اجرای پویش «کودکان مهر آبدان» کودکان بی‌بضاعت را در راه تحصیل یاری می‌کند، در این نامه با عنوان «پایان مهر و بی‌مهری مسوولان/ لزوم شفاف‌سازی در توزیع تبلت‌ها» نوشته است: «این داستان معروف را شنیده‌اید که شخصی ادعا می‌کرد جایی که ایستاده وسط کره زمین است. کسی هم مخالفت می‌کرد می‌گفت باور نداری متر کن! سه خبر زیر را ببینید:

۱) معاون فرماندار عسلویه از خرید دو هزار تبلت از سوی شورای راهبردی پتروشیمی‌های پارس برای دانش‌آموزان جنوب استان خبر داد. (پارس جنوبی)

۲) مسوول سامانه شاد اداره کل آموزش و پرورش بوشهر گفت: شورای راهبردی پتروشیمی‌های پارس دو هزار تبلت برای دانش‌آموزان استان بوشهر خریداری کرده است. (فارس)

۳) مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) بوشهر از خرید سه هزار تبلت برای دانش‌آموزان بوشهری خبر داد. (ایرنا)

توانستید حدس بزنید چه تعداد تبلت برای بوشهری‌های نیازمند خریداری شده است؟ سه هزار؟ پنج هزار؟ هفت هزار؟ دو نکته: الف: همین بغل ما در خوزستان، مشاور اجتماعی معاون وزیر نفت گفته دو هزار تبلت از محل اعتبارات شورای راهبردی پتروشیمی‌های ماهشهر و عسلویه، فقط برای دانش‌آموزان ماهشهری خریداری شود. اینجا هم به‌نظر می‌رسد دو هزار تبلت شورای راهبردی عسلویه با توجه به جمعیت تقریبا برابر جنوب استان بوشهر با شهرستان ماهشهر، برای این حوزه خریداری شده باشد و مصاحبه مدیر «شاد» آموزش و پرورش بوشهر، تکرار همان خبر فرماندار عسلویه باشد. دور از ذهن نیست سه هزار تبلت کمیته امداد هم با احتساب این دو هزار اعلام شده باشد. نماینده جنوب استان از حق چهار شهرستان حوزه انتخابیه‌‌اش دفاع کند.

ب: در همین استان، معاونت توسعه روستایی ریاست جمهوری هم تعداد پنج هزار تبلت، تنها در آبادان، خرمشهر و ماهشهر توزیع و استانداری هم هزینه خرید سه هزار تبلت را تامین کرده است (آن هم اواخر اردیبهشت‌ماه ۹۹). استاندار بوشهر، حالا هم می‌تواند برای تامین تبلت دانش‌آموزان مناطق روستایی و محروم استانش رایزنی و از حق هم‌استانی‌ها دفاع کند.

اما بعد، زمستان پارسال که کرونا آمد و ماند و نرفت، ما ماندیم و یک سبک زندگی جدید در عصر کرونا، کلاس و مدرسه تعطیل شد و دغدغه خانواده‌ها از تامین پوشاک و نوشت‌افزار، به سمت خرید تبلت و بسته‌های اینترنتی رفت.

کمیته امداد گفت: پنجاه هزار تبلت تا پایان مهر به خانواده‌های چند فرزندی مناطق محروم کشور می‌رسانیم. این آمار از سوی برخی مسوولان وزارت آموزش و پرورش به صد هزار هم رسید [مهر آمد و رفت؛ تبلت نیامد] هر نهاد و موسسه مردمی و دولتی دیگر هم یک آماری از کمک به خرید تبلت منتشر کرد.

در استان بوشهر اما ماجرای تبلت دانش‌آموزان، یک ماه و اندی پس از بازگشایی مدارس، آن هم با سرخط شدن «خودکشی کودک دیری به دلیل نداشتن تبلت» در رسانه‌های داخلی و خارجی، سر زبان‌ها افتاد و تامین آن به تصویب شورای آموزش و پرورش رسید!

نماینده جنوب استان در واکنش به این خبر در همسایگی صنایع عظیم نفت و گاز گفته بود: شورای راهبردی پتروشیمی‌های پارس برای تامین تبلت نیازمندان، امروز و فردا می‌کند. سه خبر بالا هم اواخر مهرماه ۹۹ پس از مرگ آن کودک دانش‌آموز منتشر شد، سه وعده‌ای که البته هنوز وفا نشده است و مشخص نیست در آستانه پایان ماه دوم مدارس، این بار چه کسی امروز و فردا ‌کند؟

در بوشهر اگرچه صنایع نفت و گاز همه ساله توسعه پیدا می‌کنند و درآمد نفتی کشور افزایش می‌یابد؛ اما جیب مردم این استان در سایه بی‌توجهی برخی مسوولان، هر سال خالی‌تر می‌شود، تا جایی که آمار افراد تحت پوشش کمیته امداد این استان در سه سال گذشته سه برابر شده است!

اینجا همه نگاهشان [البته به حق] به نفت و مسوولیت‌های اجتماعی آن است و سایر نهادها هم از خداخواسته خود را کنار کشیده یا بار کمتری به دوش دارند، مثلا در استان اصفهان که نه دریا دارد و نه مرز دریایی، اتاق بازرگانی در خرید ۱۰ هزار تبلت با آموزش و پرورش مشارکت داشته است.

طبق آمار، بیست درصد بوشهری‌ها امکان استفاده از شبکه «شاد» ندارند و شش هزار و پانصد دانش‌آموز هم [تنها در کمیته امداد] چشم‌انتظار رسیدن تبلت‌ها برای حضور بهتر در کلاس‌های مجازی‌اند. برای اینکه حکایت کمیته امداد و شورای راهبردی و آموزش و پرورش و تبلت‌ها، حکایت مثل ابتدای این یادداشت نشود، بهتر است ابتدا در خرید، دریافت و توزیع کافی تبلت‌ها تعجیل [نه اینکه همه استان اندازه یک شهرستان خوزستان] و سپس یک آمار شفاف از توزیع آن‌ها در شهرها و روستاهای استان با اعلام اسامی مدارس و تعداد تبلت تحویلی منتشر شود. وگرنه چرا دو هزار و سه هزار، ده هزار! نه؟ برو از ۲۶۰ هزار دانش‌آموز استان بپرس!»


نام:
ایمیل:
* نظر: