راضیه علی زاده
از کسانی نباشید که همیشه باب صحبت را با کودکان درباره ظاهر باز میکنید؛
چراکه یک جمله ناغافلانه میتواند تاثیر منفی بسیار قوی بر ذهن یک کودک بگذارد. یکی
از روشهای ارتباطی با کودکان حرف زدن است. اگر بتوانید روشهای صحیح حرف زدن خود
با کودکان را یاد بگیرید، بهطور غیرمستقیم درست حرف زدن را به او نیز میآموزید. شیوهای
که با کودکان حرف میزنیم تاثیر عمیقی بر آموزش و توانایی گوش دادن آنها بر ما میگذارد.
از واژههای سرزنشی مثل «خرس گنده شدی»، تحقیرآمیز
مثل «پسر بد» و بیان شرم و خجالت مثل «شرم به تو» استفاده نکنید. این نوع واژهها
و جملات احساس بیارزشی را در کودک شما تقویت میکند. به همین دلیل بسیار مهم است
که وقتی با کودک در تعامل هستید روی جملاتی که به او میگویید دقت کنید و از گفتن
بعضی جملات خاص شدیدا پرهیز کنید. در این یادداشت لیستی از جملاتی آورده شده است
که باید اغلب والدین به فرزندان خود بگویند تا غیرمستقیم آموزش ببینند و بهترین احساسها
را در زندگی تجربه کنند.
از کسانی نباشید که همیشه باب صحبت را با کودکان درباره ظاهر باز میکنید.
بهجای تعریف مدام از ظاهر کودک، خاصه دختربچهها که اغلب به دلیل ظاهر بانمکشان موردتوجه
و استقبال قرار میگیرند، خوب است از صفات اخلاقی خوب آنها تعریف کنید؛ «عجب دختر
مهربانی هستی»، «چقدر مودبی»، «چقدر خوشاخلاقی»، «تو چه تصمیمهای عاقلانهای میگیری»
و...
نگذارید کار به جیغ بکشد، کودکان
از شخصی که با او قیاس شدهاند متنفر میشوند. بچهها از اینکه با دیگران مقایسه
شوند بهشدت بدشان میآید و این مساله باعث میشود که کودک همیشه خودش را با دیگران
مقایسه کند و این رفتار سالمی نیست. به بیان جملات خودتان در رابطه با بچهها حساس
باشید و هوشمندانه از اینکه آنها را در دام بروز عکسالعملهای منفی بیندازید پیشگیری
کنید.
بچهها را مجبور نکنید که دیگران را ببوسند، خودتان را بهجای او
بگذارید و ببینید چقدر دلتان میخواهد مدام مجبور به بغل کشیدن و بوسیدن دیگران شوید.
گاهی والدین بچهها را مجبور میکنند که دیگرانی را نیز ببوسند و بغل کنند؛ آنهم
با تعابیری مثل خاله و عمو: «خاله رو بغل کن»، «عمو رو ببوس» و... بچهها باید
بدانند که چنین رفتارهایی در چه زمانی مجاز و در چه زمانی غیرمجاز است و میتوانند
در برابر خواستههای دیگران «نه» بگویند.
به او بگویید چرا باید عذرخواهی
کند، بهجای اجبار کودک به عذرخواهی، آنهم بهصورت نمایشی، راه درست را به او پیشنهاد
کرده یا شرایط را برایش توصیف کنید. «اینکه بدون اجازه اسباببازیهای علی رو
برداشتی، اونو ناراحت میکنه»، «اینکه بیهوا رو سر پدربزرگ بپری، بهش آسیب میرسونه»
و اینگونه جملات میتواند او را متوجه عواقب کار بدی که انجام داده بکنید که بداند
چرا باید عذرخواهی کند.
تو میمون کوچولوی من هستی، وقتی این
کلمات را برای کودک به کار میبریم آنها را تبدیل به موجودی غیرانسانی میکنیم.
به یک عروسک که هر چه دلمان خواست میتوانیم با او انجام دهیم. در ابتدای زندگی،
کودک این کلمات را مثبت تعبیر میکند؛ چون به شما اعتماد کامل دارد. حتی اگر چیز
بدی هم بگویید به دلیل اعتمادی که به شما دارند سعی میکنند آن را تکرار کنند.
بهتر است که وقتی او را خطاب قرار میدهید بهجای اسمهای مستعار
بامزه نامش را به زبان بیاورید. درواقع کودک بانام اصلی خود به دنیا معرفی میشود،
با نام اصلی خود خودش را در دنیا میشناسد و با نام اصلی خود درک میکند که چقدر
در دنیا بهعنوان یک شخصیت ارزش دارد
اگر یکبار دیگر این کار را انجام
دهی دیگر دوستت نخواهم داشت، کودک تقلا میکند که ببیند والدینش دقیقا چه چیزی از
او میخواهند و امیال و آرزوهای درونی خودش را نادیده میگیرد. وقتی این اتفاق بیفتد
او دیگر بچه نیست چون لازمه بچگی بیخیالی و سبکبالی است. این ذهنیت که همیشه خود
را در رده دوم اهمیت قرار دهد بهآسانی تا دوران نوجوانی هم همراه او میماند. در
آخر حواسمان به صحبت کردن با دیگران هم باشد. تمام اینها را کودک ما یاد خواهد
گرفت.