یکی از برکات و مزیتهای ابزارهای نوین و فناوری جدید ارتباطات و تاثیر آن موجب شده است کاربران در فرایند جمعی در کنار هم و در دهکده جهانی زندگی مجازی متفاوتتری را تجربه کنند. در دنیایی بدون مرز ارتباطات چهره به چهره را به ارتباطات غیر حضوری (مکانزدایی) تبدیل کرده است و گردش سریع اخبار و بیان مطالبات امروزه کاملا دگرگون شده و چهره عوض کرده است.
استفاده از اصطلاح «رسانههای اجتماعی» که به شکل امروزی از آن استفاده میشود، برای نخستین بار در سال 2006 بهکار گرفته شد. رسانههای اجتماعی، هدایتکننده افکار عمومی و رویدادهای آینده برای گفتوگو هستند که ابزارهای مبتنی بر توسعه وسایل ارتباط جمعی و تکنولوژیهای پیشرفته ارتباطی هستند که هدف افزایش ارتباطات افراد و ایجاد فضایی برای تبادل اطلاعات و دادههاست و فرایند دگرگونسازی زندگی فردی و اجتماعی را پیش میبرد و تحول بسیار مهمی چون مجازی شدن فعال را به راه انداخته و تقویت میکند.
از سوی دیگر، یکی از مهمترین کارکردهای رسانههای نوظهور و بارزترین نمونه مثالزدنی آن که بهآسانی در دسترس است، نقش پررنگ و فراگیر شبکههای اجتماعی در جامعه شبکهای است که قاعده بازی را قادر است در همه عرصهها تغیر دهد. در ارتباطات به هم پیوسته و مبادله اطلاعات فراگیری درتالارهای گفتوگو، گروههای مجازی متعدد و متنوع درکنار هم با تجارب، عقاید، دانش، بینشهای متفاوت، ادراک تخصص و آگاهیها در گروهها در قبال ایفای نقش اجتماعی گرد هم میآیند و افزایش روزافزون حضور اجتماعی موجبات بهوجود آوردن کاربردهایی ملموس کنونی در سپهر رسانهای جدید شده است شبکههای اجتماعی امروزه تبدیل به بخشی از زندگی کاربران شده است و عدهای دنبال رقابت، سرگرمی، استفاده تفننی و عدهای دنبال کسب اطلاعات و ارتقای مهارت یادگیری و مقاصد دیگری هستند و به فراخور علاقهمندی، اشتیاق و تخصص از مواهب جامعه جدید اطلاعاتی و شبکههای اجتماعی بهره میبرند که گریزی از آن نیست. در گذر از سنت به مدرنیته ما هنوز نیازمند جدی تمرین برای آمادهسازی، ممارست و گفتمانسازی جمعی و شهروندسازی هستیم و رسانههای نوین به مثابه یک چاقوی جراحی عمل میکند، بهطوری که استفاده درست و سوءاستفاده بهطور مساوی شکل میگیرد اما واقعیت این است که ظهور بسترهای جدیدی از اجتماعات انسانی در سپهر مجازی به تسهیل ارتباطات انسانی کمک کرده و به خلق ساحت جدیدی از حوزه گسترده عمومی برای تبلیغات نیز منجر شده است اما بهصورت خاص در عرصه ارتباطات سیاسی همانند سایر بخشها هم نقش فرصتزایی و هم نقش تهدیدزایی دارد.
گسترش وسایل ارتباطی نوین و رسانهها متنوع تبلیغات سیاسی و رقابتها را هم پیچیده کرده است. ضمن اینکه معادلات و الگوهای ارتباطات سنتی و تبلیغاتی را بر هم زده است و موجب تغیرات اساسی شده است، بهطور مثال چهار سال پیش کاندیداهای مجلس دوره نهم این امتیاز و تکنولوژی استفاده زود هنگام از فضای تبلیغی و مجازی تلگرامی را نداشتند. شبکههای اجتماعی به ابزاری نوین و موثر در خدمت تبلیغات سیاسی نامزدها در آمده است و بهطور واضح همانند احزاب جدید در حال یارگیری در غالب گروههای متعدد و متنوع (هوادار، حامی، طرفدار) هستند که از طریق مجموعهای از افراد مشارکتجویانه و گروههای بههم پیوسته در محیط اجتماعی بهصورت حضوری معنادار تشکیل میشود و مرز جغرافیا نمیشناسد. آمارها از رشد فزاینده شبکههای اجتماعی و اقبال عمومی کاربران حکایت میکند و روزبهروز متداولتر میشود.
پیوند این گروههای متعدد و جماعتهای مختلف مجازی در تالارهای گفتوگو بر مبنای مشترکات اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در سطح ملی، استانی و شهرستانی اصناف، اقشار... متعدد را شامل و از آنها تشکیل میشود.
بهدنبال توسعه جدید فضای اجتماعی و ظر فیتهای جدید سیل عظیمی از حجم اخبار و اطلاعات بالا در لحظهها و حتی ثانیه منتشر میشود. تشخیص خبر واقعی و غیر واقعی (درست یا نادرست) را هم تا حدودی ناممکن میسازد. سرعت انتقال اخبار، انعکاس فعالیت در شبکههای جدید با شدت آزادی بیان بهقدری بالاست که در تولید و مدیریت محتوا نارساییهایی محسوس به چشم میخورد. تعاملات پیوندهایی جمعی را مهیاتر نمیکند و ارتباط بین نویسنده و خواننده و فاصله تولد کنش سیاسی از ایده تا عمل کمتر شده است و روابطی مبتنی بر اعتماد و تفاهم با شفافیت و رویکرد اجتماعی محور در حال حاضر حاکم نیست. فضایی مجازی تلگرامی بدون شک در سازماندهی سیاسی طیفهای مختلف سیاسی با دیدگاههای حداقل مشترک همانند یک حزب خودساخته قدرت نمادین بیشتر و امنیت روانی گستردهتر میدهد و بهعنوان ابزارهایی برای پیوندهای اجتماعی در بین کاربران و فعالان فضای مجازی عمومیت یافتهاند، بنابراین فضای جدید تبلیغ بدون هزینه، ارزان و راحتتر مبتنی بر اینترنت با ضریب نفوذ برای بهبود و فهم اجتماعی، مسائل سیاسی، زمینه و محیطی که در آن کنشگران در معرض بینهایت کنش قرار میگیرند، کاربرد دارد.
با برجستهسازی در نظام شبکهای شده، نظام ارزشها و زیرساختها هویت و حصاری نمیشناسد و به میزان عمق و وسعت بیانتهایی این فضای مجازی زمینه و ذهنیت متفاوت از زندگی، رفتار اجتماعی را به مراتب سهلتر میکند اما با وجود فروکش کردن و کوچ از فضای وایبری به فضای تلگرامی به هر نحو و شیوه ممکن تلاش سنجیده و منظمی برای شکل دادن به ادراکها، هدایت رفتارها برای دستیابی به پاسخی که خواستههای مبلغان را تقویت کند، «پروپاگاندا» اثر کمسویی دارد و به نحو مطلوب و به علت نداشتن تجارب لازم، مدیریت سیاسی درست نمیشوند.
احزاب سیاسی، مطبوعات، رسانهها، نامزدهای گمنام و معروف، نمایندگان فعلی هر کدام به فراخور میل و رغبت و گاهی بهصورت خودجوش گروههای تشکیل دادند که هر گروه نهایت به 200 نفر میرسد. در یکی از این گروهها نگارنده شاهد بودم که یک جوان تازه به عرصه سیاست پانهاده دانشگاهی را که از قضا از عضویت در شورای شهر مرکز استانی برای ورود به مجلس دهم استعفا داده است، یعنی هنوز تجربه لازم و کافی را در پارلمان محلی شورا کسب نکرده است و بدون صیانت از آرای شهروندان سودای ورود به پارلمان ملی را در سر دارد. هواداران بهعنوان چهره محبوب دانشگاهی همان استان معرفی میکردند. درنقطه مقابل واکنش تند دیگران را در نقد و اعتراض به همراه داشت. نمایندگان از سوی منتقدان به خاطر وعدههای داده شده و عملی نشده به چالش و نقد کشیده میشود و به نوعی با تعارضات، حفظ نکردن یکپارچگی و در دایره وسیع واژگان بدون کنترل در دنیای غیر واقعی با طمع (تخریب، انتقاد، تمجید، تمسخر، توهین، دروغ، شایعه، افترا، نشر اکاذیب، طنز، فکاهی) نمونههای بیشمار از این موارد دیده میشود. گاهی بیان اغراقگونه، احساسی و تعاریف از سجایا و برتریها نامزدهای آینده مجلس شورای اسلامی به دور از هرگونه واقعیت است و این شیوه تبلیغ نه تنها کنشگران را متقاعد نمیکند بلکه از گروهسازی، پیوندها و شبکهبندی تبلیغی برای آینده دورتر میکند، چون بهطور اساسی برنامه راهبردی منسجم از نامزدها ارائه نمیشود و مشارکت سیاسی افراد روزبهروز در این گروهها رو به افول میرود. چون واقعیت این است، این گروهها بر اساس منافع مشترک حزبی و سیاسی بدون توزیع مهارتهای سیاسی و حزبی، بدون مطالعه و نیازسنجی دقیق بهطور عمده از طریق حامیان یا هوادران با هدایت، حمایت نظارت و حتی هزینه نامزدها یا حامیان بهصورت خودجوش برای رقابتهای سیاسی و مجلس آینده شکل میگیرد. به نظر میرسد نقش یک حزب کوچک سیاسی را بازی میکند که مدیریت صحیح افکار سیاسی در آن صورت نمیگیرد و هیچ نظارتی بر آن حکمفرما نیست. گردهمایی این گروههای انسانی هدفمندتر دیده نمیشود و در جهتدهی افکار عمومی اگرچه میتواند کارسازتر ظاهر شود اما مدل تبلیغات سیاسی و حزبی، اطلاعدهی و متقاعدسازی و بهرهگیری از همه ظرفیتهای بالقوه به نفع کاربر سیاسی حزبی و غیر حزبی دیده نمیشود و «هرکسی از ظن خود شد یار من» مطالبی درج میکند و به نیاز مخاطبان کم توجهی میشود. شاید امروز در اولین قدمهای این چرخه جدید تبلیغات سیاسی و تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی ذینفعان هستیم. حتی در نوشتار درست (فارسینویسی) ضعفهای اساسی به چشم میخورد و به نوعی این ضعفها و کاستیها در نگارشها محسوس است و اینها ضریب تاثیرگذاری را کمتر میکند و به نوعی رابطه پویاتر و تعاملیتر برقرار نمیشود.
ضمن اینکه نفوذجویان و نامزدها آینده مجلس از این فرصت و شرایط بهرهمند هستند که تاکنون به جز اظهار نظر معاون سیاسی و رئیس ستاد انتخابات کشور که فعالیت و تبلیغ سیاسی در فضای مجازی را ممنوع اعلام کرده است، منع قانونی ندارد یا ضعف قانونگذاری و خلأ در این زمینه دیده میشود اما هیجانزدگی، بیبرنامگی، دقت نکردن و نداشتن تخصص لازم از سبکهای جدید تبلیغ رسانهای، فاقد مهارت و تخصص رسانهای در شبکههای مجازی بهوضوح دیده میشود و در این گروهها همدلی و صمیمیت کمتراست. تنشها، بحثهای حاشیهساز، مناظره، گفتوگو از سلایق، باورها و نگرشهای متفاوت و تعصبآمیز با حضور رایگان افراد و مزایای جمعی بیشتر دیده میشود.
انتشار فتوشاپ، عکس، سوابق اجرائی و مدیریتی، فایلهای صوتی، متن، لینک، کاریکاتور، دلنوشته، اشعار، تصاویر، تبادل اخبار روز، انجام گفتوگوهای غیرمستقیم و دستهجمعی و محتوایی تولید شده از سوی اعضا با نظرات و سلیقه شخصی فاقد برنامه راهبردی در تبلیغات زود هنگام و توسط نامزدهای انتخاباتی، احزاب سیاسی، گروههای فعال سیاسی، مشارکت نداشتن نخبگان سیاسی و خلاقیت تولید فکری جوانان به پیش میرود و مشکلات پیش گفته عملا مانع شکلگیری، توسعه و گسترش نفوذ آن نشده است. ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی اصلاحطلب در این زمینه مینویسد: «متاسفانه احزاب و سیاستورزان اصلاحطلب نه تنها در این زمینه که حتی پیرامون توافق هستهای و برنامه تعامل روحانی با غرب کمکاری کردهاند (حالت سیاه و سفید) حرکتهای مدنی خودجوش در فضای مجازی دیده میشود ولی سازمانیافته نیست و به همین جهت تاثیرگذاری کمتر دارد.
از دیگر موارد قابل تامل باید از یارگیری شتابزده بدون هیچ محدویتی در غالب گروههای دوستی کمهزینه، هواداران، استفاده از نقاط ضعف شهری، پروژههای ناتمام، از مشهودترین نمونههای بارز تبلیغ راحت کاندیداها در گروههای بهاصطلاح «تلگرامی» است. دیگر شاید دوره تبلیغ سنتی به سر آمده است و احزاب یا کاندیداهای منتسب به آنها به صرافت دریافتهاند باید با مخاطبان و هواداران خود در شبکههای اجتماعی تعامل مفید و سازنده داشته باشند بهطوری که این شهر پرآشوب خود حکایتی دیگر دارد. به بیانی دیگر، تجربه جدید و از جهاتی بیسابقه است. شهروندان و فعالان مجازی هنوز در جریان یادگیری هویت جمعی جدیدند و گروههای مختلف انسانی را در حوزههای متعدد همنشین و در کنار هم قرار میگیرند. سازماندهی و بسیج افراد، یارگیریهای جدید از مهمترین قابلیتهای گروههای ایجاد شده است که پنهان بودن هویت افراد، گروهبندی، اجتماعمحوری، افکار متفاوت، دیدگاهها و مطالب تولید شده را با دوستان آنلاین به اشتراک میگذارند.
کوتاه سخن و نکته آخر در همین زمینه اینکه امید میرود کارکردها، حزبسازی مجازی، با نگاهی درست قابلیتها و بهرهمندی سالم و اصولی با همگرایی و بالا بردن سطح برداشتها و استفاده مناسب از شبکههای اجتماعی بهعنوان واقعیت انکارناپذیر زندگی در پرتو رسانهها در آینده عمیقتر مورد واکاوی و بررسی قرار گیرد. اگرچه نمیتوان در عمل به دیدگاه واحدی رسید و نگاه یگانهای به این حوزه در لایههای قدرت سیاسی و اجتماعی شکل گیرد اما تجربه کردن آزادی، فرصت بروز افکار، آمال و اندیشهها مشارکت فعالانه و جدی نخبگان سیاسی را بیشتر و جدیتر میطلبد و از این بازی فراخ نباید دست کشید، چون تا آغاز انتخابات آینده جنگ رسانهای در شبکههای اجتماعی عزم جدی و مهیاتری را میطلبد و در نهایت انتخابات آینده عرصه کارزار و نماد خوبی برای کارایی گروههای مجازی است. اصلاحطلبان در حال حاضر چندان ایمان و اعتقادی به این فضا ندارند و شاید جریانسازی در این فضا را جدی نگرفتند و از این سرمایه بالنسبه محرومند و در نقطه مقابل اصولگرایان بهشدت از این مزایا بهرهمند شده و آن را درک کردهاند و با عنوان سربازان جنگ نرم یا سایبری شبانهروز در حال تبلیغ، تخریب و فعالیت و دنبال انسجام و تشکلیابی هستند. برقرای ارتباطات هماندیشی، انتقاد و انتقادپذیری موثر و مثبت برای تکامل گروههای انسانی و اجتماعی را روبه جلو سوق میدهد و در عرصه تحولات و گسترش تکنولوژیهای ارتباطی راه را برای بازیگران نیروهای اجتماعی در قالبهای مدنی و غیر مدنی با پختگی، تبادل افکار و روشنگری هموارتر میکند.