بامدادجنوب- هدی خرم آبادی: چمباتمه زده و اشک میریزد. گویی کشتیهایش غرق شده، آنقدر غرق در خودش و مشکلاتش است که به هیچ وجه حواسش به دور و برش نیست. کنارش مینیشینم و از او علت آشفتگی و ناراحتیاش را میپرسم. اندکی با اکراه پاسخ میگوید اما شروع میکند از خودش میگوید و اینکه در خانه پدری خوشبخت بود و قدر آن را نمیدانست. از اینکه تحت تاثیر دوستانش در محیط خوابگاه و دانشگاه با همسرش آشنا شده و الان پس از مدت یکسال هر دو به آخر خط رسیدهاند و تصمیم دارند از یکدیگر جدا شوند. از روزهایی میگوید که امروز برایش جز سراب چیزی نیستند، از روزهایی میگوید که میخواستند خانه آرزوهایشان را با دستهای مهربانی بنا نهند اما اکنون رویاها و آرزوهایشان زیر آوار غرور، خودخواهی، حسادت، تفاهم نداشتن و تضادها نیست و نابود شده است.
در راهروهای دادگاه خانواده از این دخترها و پسرها فراوان دیده میشود که همهشان روزی عاشق سینهچاک بودند و اینک به آخرین نقطه کور زندگی مشترکشان رسیدهاند که گره آن را هیچ دست و دندانی نمیتواند باز کند. گویی همه پلهای پشت سرشان شکسته است و راهی جز طلاق پیش رویشان نیست.
حال با توجه به سن ازدواج که هر دو تبعات منفی خودش را دارد؛ سن پایین بهسبب درک اندک و آستانه تحملپذیری کم و سن بالا که رسیک یک ازدواج صحیح و انتخاب شایسته را پایین میآورد، باید با چه ملاک و معیاری به مقوله ازدواج نگریست تا یک ازدواج صحیح، سالم و ختم به خیر داشت؟
یکی از کارشناسان امور خانواده میگوید: موافقت نکردنها همیشه جدایی پیش نمیآورد بلکه پیش از ناسازگاری قادر نبودن هر یک از طرفین در غلبه بر مشکلات موجب جدایی میشود. وی تاکید میکند: یکی از مواردی که در تحکیم روابط زن و شوهر بسیار موثر است، ارتباط کلامی و نوع محبت و مبادله کلمات و حرفهایی است که در طول شبانهروز بین زن و شوهر مطرح میشود.
در زمان بروز اختلاف چه باید کرد؟
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: وَ إن خِفتُم شِقَاقَ بَینِهُمَا فَابعَثُوا حَکَماً مِن أهلِهِ وَ حَکَماً مِن أهلِهَا إن یُریدَا إصلاَحاً یُوَفِّقِ اللهُ بَینَهُمَا، إنَّ اللهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً: نساء : 35
«و اگر ترسیدید میان آنها جدایی شود، داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده همسر بفرستید. اگر این دو حکم جویای اصلاح باشند خداوند آن دو را موفق میگرداند، بیگمان خداوند مطلع و آگاه است».
با مشاهده اختلافهای پیش آمده بین زوجین که بیشک مشاهده چنین اختلافهایی برای همه ما در زندگی شخصیمان بارها روی داده، میتوان با اطمینان گفت که پایین بودن آستانه تحملپذیری، خودخواهی، نادیده گرفتن امر مقبول و پسندیدهای همچون گذشت، لجبازی و اصرار و پافشاری بر خواسته خود از جمله موارد تشدید یافتن اختلافهای گاه ساده و جزئی است که دو طرف را به دادگاههای خانواده و پای میز طلاق میکشد. باید بدانیم و باور کنیم که «عشق، دعا و بخشش» سه نیروی مافوق بشری هستند که در کنار یکدیگر معجزه میکنند.
پای صحبت خیلی از اینان که مینشینی از خیانت طرف مقابل میگویند و از اینکه طرفشان همانی نیست که پیش از ازدواج میخواستند. باید به اینان یادآور شد که نخست باید ایرادها، کمبودها و کاستیهای خودمان را ببینیم، آنگاه کمبودها، نواقص و کاستیهای طرف مقابلمان را. باید به این باور برسیم که ما با کسان دیگری که تنها گمان میکنیم نسبت به همسر ما برتری دارند، زندگی نکردهایم و چهبسا زیر یک سقف با آنها زندگی کنیم و آنگاه متوجه کمبودها و کاستیهای آنها شویم، پس تا آنجا که میتوانیم به طرف مقابلمان احترام بگذاریم و به جای ایراد و بهانهگیری و ساز مخالف زدن، بنای ناسازگاری را کنار گذاشته و برای رفع کاستیها و معایب او تلاش کنیم و هرگز از یاد نبریم که او همان فرد رویاهای دیروزمان بود که خانه آمال و آرزوهایمان را با دستهای عشق و مهربانی او ساختیم.
با نگاهی اجمالی به زندگی پدر و مادرهایمان و مقایسه آن با زندگیهای زناشویی خودمان بهصراحت پی میبریم که نسل گذشته، نسلی بسیار اهل گذشت، ایثار، فداکاری، عطوفت، همدلی و سازگار بودند که یاد گرفتهاند چگونه مسالمتآمیز با سختیها و ناملایمتیها کنار بیایند، با آنها بجنگند و تسلیم نشوند و ادامه دهند و البته زندگی ساده و سالمی هم داشته باشند. هر چند در گذشته نسبت به امروزه خبری از کلاسهای آموزشی و مشاوره نبود اما به همان نسبت زندگی آنها از ما بهتر و کیفیت مطلوبتری دارد. یکی از عوامل کیفیت برتر و بالاتر زندگی پدر و مادرهای ما، نداشتن نگاهی تجملاتی در زندگی است، بنابراین اگر امروزه جوانان هم همین روش سادهزیستی، تجملاتی نبودن و درک بالا از زندگی مشترک را دنبال کنند، بهطور قطع مشکلاتش کمتر و یا دستکم قابل حل خواهد بود.