ظهور مفهوم شهروند با شکلگیری شهرها و نقشآفرینی افراد در یک اجتماع بزرگتر همراه بود. افرادی که در قالبی جدید، بنیان و اساس ساختار شهری محسوب میشدند، اکنون چالشی جدید تحت عنوان مدیریت شهری را فرا روی خود میدیدند. با گذشت زمان مشخص شد که سیستم مدیریت شهری ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ و اخلاق مردم آن شهر دارد. به عبارت دیگر نظام مدیریت شهری مقولهای جدا از نظام تربیتی و فرهنگی ساکنان شهر نیست. در جوامع مدرن امروزی، افراد در نظام آموزشی رشد کردهاند که نشان شهروندی را بر سینهشان چسبانده و مسوولیتهای آن را نیز به آنها آموخته است. این افراد سیستم مدیریتی را ایجاد میکنند که در پهنای جامعه گسترده شده و هر شهروند یک مدیر شهری محسوب میشود. شهردار تنها نماینده شهروندان است و فوران ایدهها از دل جامعه صورت میپذیرد و شهرداری نیز حامی و مجری به حقیقت پیوستن آنهاست.
وجه مشخصه چنین شهروندانی، مسوولیتپذیری است. مسوولیت در قبال صیانت از امکانات شهری، فضای سبز و بهداشت محیط، از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد. در این جوامع شهروندان مسوولیتپذیر بر مسندهای مدیریت شهری تکیه میزنند و موجب تقویت بیش از پیش حس شهروندی در درون لایههای جامعه میشوند. از این رو مشارکتپذیری شهروندان افزایش یافته و در کنار مسوولیتپذیری، دو بال پرواز شهر بهسوی قلههای مدرنیته را تشکیل میدهند.
در یک نظام آموزشی و تربیتی معیوب، واژه شهروند فاقد معناست. آنچه اهمیت دارد، فرد است و مسوولیت او در قبال خود و نه جامعه. تخریب و به سرقت رفتن امکانات شهری و رهاسازی زبالهها در محیط تنها نمونههایی است که نشان از شهری بیشهروند میدهد. مدیریت شهری در بیرون از چرخه تربیتی قرار میگیرد که بهصورت سیستماتیک افراد بیمسوولیت را تولید و به درون شهر پرتاب میکند. بهمرور زمان همین افراد مسندهای مدیریت شهری را اشغال کرده و جامعهای را بنا میکنند که حس شهروندی و مشارکتپذیری از آن رخت بسته است.
در این جامعه، محیط شهری نه در راستای محیط خانه افراد بلکه در مقابل آن قرار گرفته است. والدین به فرزندان خود میآموزند که محیط خانه را پاکیزه نگاه دارند اما در عین حال در مقابل چشمان کودکان، زبالههای خود را در محیط شهری پراکنده میکنند. این دوگانگی تربیتی، نسلی را پرورش میدهد که کمر رفتگر را خم میکند تا زبالههایی را بردارد که در کنار ایستگاه صلواتی بر کف خیابان جا خوش کردهاند.
کمر خمیده رفتگران نشان از کمر خمیده شهری است که بزرگترین آرزویش، داشتن شهروند است.
علیرضا قدربلند – آبان ماه 1394